یغمایی با چمدان به گیلان آمد چاپ
من ریسک پذیرترین خواننده پاپ در ایران هستم
16 مهر 95 - 19:07  | 1583 بازدید

 

  • سارا فرزانه

 

 

گیلان فردا- مهدی یغمایی (متولد ۲۱ مرداد ماه سال ۱۳۵۵ در شاهرود ) خوانندهٔ سبک پاپ، نوازنده، تنظیم‌کننده و آهنگساز است.

وی درهمان سال های نوجوانی استعداد خواندن را درخود کشف کرد و پرورش داد تااینکه ازسال ۱۳۷۲ نواختن پیانو و خواندن آواز سنتی را شروع کرد. وی بعداز سال ها تلاش در به دست آوردن تجربه درخواندن آواز سنتی به آرامی تصمیم خود را درتغییر سبک خوانندگی عملی کرد تا اینکه درسال ۱۳۸۰ باتوجه به داشتن مهارت کامل درخواندن آواز سنتی با سبکی نو و جدا از موسیقی سنتی به صورت حرفه‌ای پا به عرصه موسیقی ایران نهاد. وی که تحصیل کرده رشته شیمی است ابتدا همکاری خود را با گروه ژوان آغاز کرد و در همین راستا آلبومی شامل ۱۲ قطعه موسیقی که از جمله معروفترین آن ها می‌توان به دختر بهار، سایه، دلم تنگه، ستاره جون و .. اشاره نمود را منتشر کردند.

    وی در مسابقه تلویزیونی «شب کوک» که یک مسابقهٔ خوانندگی و کشف صدا بوده است و از شبکه تلویزیونی نسیم در تابستان ۱۳۹۴ پخش آن آغاز شد به عنوان یکی از اعضای هیات داوری این مسابقه در کنار پوریا حیدری، فریدون آسرایی و فرهاد برنجان مشارکت داشت.

همکاری در آلبوم سلام آقا، و همکاری به عنوان خواننده در فیلم دوباره عاشقی، حلالت می‌کنم - حلالم کن و بر عهده گرفتن تیتراژ آغازین برنامه ماه عسل ۹۰ با ترانه «حس می‌کنم تورو» از فعالیت های این هنرمند بوده است. همچنین تک آهنگ ها، تیتراژ سریال ستاره‌های سربی شبکه ۲، بخواب آروم (به یاد مرتضی پاشایی)، تو بردی، خاک تن خسته (به یاد سالروز آزادی خرمشهر)، مهمون شب (تیتراژ برنامه آن دم که شب شود – رادیو)، تو با منی، حال عجیب، چه کردی، خاطره، سیب دنیا، شبهای جنون من، برادر، منو آروم کن و آهنگسازی برای سایر خوانندگان از دیگر فعالیت های یغمایی است. «گیلان فردا» به بهانه آلبوم جدیدش «چمدان» که ظبط کلیپ آن در گیلان انجام شد با وی گفت و گو کرده که می خوانید:

 

آقای یغمایی چطور شد برای ضبط کلیپ، گیلان را انتخاب کردید؟

گیلان سرزمین زیبایی است. طبیعت بکر هم کمک می کند به روند کار،البته زمانی که دوست داشته باشید کارتان در طبیعت باشد و من خیلی این اتفاق را دوست دارم. بنابراین ارتفاعات ییلاق ماسال به عنوان لوکیشن انتخاب شد.

 

آیا برای تهیه آلبوم فقط با همکاران گیلانی کار کردید؟

بله،عوامل کار همه بچه های گیلان بودند، آقای برکت هم که مدیر گروه هستند.

 

مدتی است که آلبوم جدید نداشتید، یعنی بعد از آلبوم «سلام آقا»، آلبوم «دفاع مقدس» و بعد از آلبوم مستقلی به نام «یک دنیا حرف» از سال 90 آلبوم جدیدی از شما منتشر نشد.

بله، همینطور است. از 90 تا الان به صورت تراک کار کردم. یعنی خیلی آرام، به خاطر اتفاقاتی که برایم پیش آمد از نظر فکری شرایط مناسبی برای کار نداشتم- مسائل شخصی- خیلی سلانه سلانه کار کردم، بعد آقای برکت از سال 93 به صورت رسمی مدیریت کارهایم را برعهده گرفتند که وجود ایشان و انرژی ایشان کمک کرد، چون آن موقع در واقع من دلسرد بودم، دوست نداشتم کار بکنم وگاهی یک تراک می خواندم.

 

جذب مخاطب شما بیشتر از تیتراژ ماه عسل بود؟ درسته؟

بله، کاملا

 

اینکه می گویید دلسرد بودم قبل از خواندن تیتراژ بود یا بعد از آن؟

در سال 90 شرایط روحی مناسبی نداشتم و به مازندران رفته بودم برای استراحت که احسان علیخانی خواست تیتراژ ماه عسل را بخوانم. من همیشه گفتم و بازهم می گویم که احسان محبت کرد و اعتماد کرد. چون برنامه ماه عسل یک برنامه دم دستی نیست بلکه بیننده های زیادی دارد.

 

آیا از قبل با آقای احسان علیخانی آشنا بودید؟

خیلی کم، ارتباط زیادی نداشتم فقط سلام و علیک. الآن خیلی باهم دوست هستیم ولی آن موقع گاهی در برنامه ای همدیگر را می دیدیم و به صورت رسمی به اسم فامیل باهم سلام و علیک می کردیم. برای احسان خوب درآمدن کار خیلی مهم بوده و هست. آن هم یک کار مستقل و عاشقانه بود که روزبه بمانی نوشت و تنظیم کرد. و تیتراژ آخر را نیز خواند که آن هم بسیار با استقبال روبرو شد. اما در آن حال و هوا آن آهنگ برایم خیلی گیرایی داشت. و خلاصه بعد از ماه رمضان یک اتفاق عجیب و غریب برای این تراک افتاد که خودم هم باورم نمی شود و در واقع رزومه ای شد برای من که به آن افتخار می کنم.

 

در مورد برنامه شب کوک که شما یکی از داوران بودید و در سال 94 از شبکه نسیم سیما پخش شد آیا فکر می کنید این برنامه در ایجاد انگیزه برای علاقمندان موثر بوده است؟

شبکه نسیم شبکه نشاط و سرگرمی است. زمانی برای شاد کردن مخاطب حرکات ژان گولر انجام می شود و زمانی هم کنار خنداندن مخاطب می خواهید پیامی هم باشد. «شب کوک» از این دست برنامه ها بود، یا مثل برنامه رامبد جوان در عین حال که یک برنامه فان است اما تلاش می کند در قالب  یک برنامه طنز و با کمک عروسک، اتفاقی را هم رقم بزند. در شب کوک در تعاملات من و پوریا اتفاقاتی کاملا فی البداهه رخ می داد. یعنی زمانی که ما می رسیدیم سر لوکیشن- که پوریا اکثرا دیر می آمد- برنامه خاصی از قبل پیش بینی نکرده  بودیم که چه شوخی هایی بکنیم، به جز اینکه چند نفر قرار بود بخوانند و ما در مورد خواندن آن ها نظر بدهیم، بنابراین بقیه  حرف ها کاملا همانجا و در لحظه رخ می داد که خوشبختانه توانست با مردم هم رابطه برقرار کند. یعنی رفاقت من و پوریا طوری است که وقتی در خانه هستیم همین اتفاقات می افتد و ما همان طور در برنامه بودیم که کاملا طبیعی بود. البته من و پوریا در داوری آثاری که می شنیدیم اختلاف سلیقه هم داشتیم و داریم. گاه حتی من یک رای داشتم. چون سلیقه و رویکرد افراد متفاوت هست.

 

در انتخاب افراد شرکت کننده چقدر سلیقه ای عمل شد و چقدر تکنیک مهم بود؟ یعنی چقدر به لحاظ تخصصی دست تان باز بود؟ آیا عدالت رعایت شد؟

در هر مسابقه ای و در این ژانر و این فرمت که در کل دنیا هم هست - در کشورهای عربی، آلمان، افغانستان، کشورهای امریکایی و... چون فرمت ها یکی است- در تمام این مسابقات احتمال بروز چنین اتفاقات و سوء تفاهمی برای بیننده ها هست که مثلا سلیقه ای عمل شده یا نه، اما موقعی که تعداد افراد از 210 نفر می رسد به 12 نفر یعنی در مرحله آخر سطح شان تقریبا نزدیک و با هم برابر است. وقتی در مسابقه ای افراد با سطح نزدیک و برابر به مسابقه می پردازند دلیل حذف یکی شاید آنقدر کوچک و فنی باشد که مردم عادی متوجه نشوند. گاهی اختلاف آن قدر فاحش است که هر شخصی متوجه اختلاف می شود ولی وقتی اختلاف کم است  کار سخت می شود و ما باید یک پکیج را در نظر بگیریم از نظر سن و سال، لباس و نظایر آن یعنی جوانب زیادی را باید مد نظر قرار بدهیم. بعضی ها گفتند چرا لباس را مد نظر قرار می دهید در حالی که ما نگفتیم لباس شما بد است بلکه هدف  این بود که در همان لباس موجود یک هارمونی رعایت شود. در هر حال هیچ سلیقه شخصی در شب کوک اعمال نشد و نخواهد شد.

 

در مورد جوایزی که به برگزیدگان قول داده شد آیا خوش قولی هم وجود دارد؟

آقای هادی دمیرچی قبل از ساختن برنامه شب کوک خودشان تهیه کننده بودند، کنسرت برگزار کردند تا رسیدند به برنامه شب کوک. پس وقتی یک تهیه کننده چنین برنامه ای بسازد و چهار نفر برتر انتخاب شوند و ایشان بگوید که آلبوم می سازیم  و کنسرت برگزار می کنیم و یا اینکه نفر اول شب کوک تیتراژ شب کوک را خواهد خواند حتما این اتفاق می افتد و قول ها عملی می شود. من واقعا سلامت  و انرژی مثبت را در شب کوک دیدم. اگر خدای ناکرده چیزی پشت این برنامه بود به خدا دافعه ایجاد می کرد و جلوی دوربین برنامه شب کوک نمود پیدا می کرد.

 

سری جدید برنامه شب کوک چه زمانی آماده می شود؟

فعلا زمان دقیق را به ما اعلام نکردند. تعداد زیادی شاید حدود صد هزار نفر ویدئو فرستادند.

 

آیا داورها همان داوران قبلی خواهند بود؟

معمولا این برنامه ها چون مجری محور و داور محور هستند و مردم با آن ها رابطه برقرار کرده اند طبیعتا نباید تغییر کنند و من افتخار دارم که در سری جدید باشم.

 

چه خاطره ای از این برنامه دارید؟

در کل خاطره در حین این کار زیاد بود. یادم می آید در دور اول پوریا خیلی مریض شد و به خاطر فشار کاری و سرماخوردگی، اورژانس را سر صحنه خبر کردیم.

 

یکی از شرکت کننده ها خواننده جوانی بود که با حالت خاصی صحبت می کرد، جریانش چه بوده؟ یعنی مخاطب که می دید شوک می شد.

این اتفاق خیلی عجیب بود. گاهی بعضی از بچه ها توجیه نمی شدند و یا می گفتند برو چیزی که می خواهی بگو، اگر ممیزی شد که هیچ. آن هنرجو گرفتگی صدا داشت و لباس مناسبی هم نداشت. در حالی که بچه ها باید بدانند تلویزیون ایران است. وقتی همکاران گفتند کت و شلوارت را عوض کن ایشان ناراحت شد و در واقع با گاردی در برنامه شرکت کرد هرچند در آخر به اتفاق پدرشان با گل و شیرینی آمدند. بهرحال گاه از این مسایل پیش می آید، مسابقه است. خب بعضی ها در لحظه نمی توانند این اتفاق را تحمل کنند. مثلا ایشان گفتند«حالا می بینید که من زودتر خواننده می شوم»

 

کمی هم از آلبوم جدیدتان «چمدان» بگویید؟

آخرین جلسه ای که با تهیه کننده داشتیم همه کارهایش شده و قرار شد تا یکی دو ماه آینده پخش شود.(لازم به ذکر است با توجه به این که دقیقا در پایان ضبط آلبوم مصاحبه انجام شد در فاصله آماده شدن مجله برای چاپ آلبوم چمدان به بازار عرضه و با استقبال علاقمندان روبرو شد.)

  

با توجه به هوای گیلان، موقع ضبط کلیپ برای آلبوم، باران کار شما را خراب نکرد؟

باران می توانست کار ما را خراب کند اما در بخشی از ترانه ها اصلا ما باران لازم داشتیم. در واقع کلیپ اول را در ارتفاعات ماسال به صورت خیلی رئال ضبط کردیم. یعنی از طبیعت، دشت، کلبه وسط دشت که خیلی طبیعی است در ویدئو استفاده کردیم، ولی تیزر را از جنگل گیسوم گرفتیم و بعد لوکیشنی داخلی (آتلیه ای) بخشی را نیز در صومعه سرا گرفتیم.  ویدئو کلیپ را با آقای سبحان فرزانه کار کردیم. دره عمیقی را در نظر گرفته بودیم، هوا خیلی سرد شده بود، خدا خدا می کردیم که باران نیاید و خوشبختانه هوا آفتابی شد ولی باز در مرحله دیگر کار خوابید چون تنظیم نور برای هوای ابری بود و ما دوباره خدا خدا کردیم ابرها بیایند. و ما یک دقیقه یک دقیقه فیلم می گرفتیم چون هی آفتاب می شد و هی ابر، یک بار برای ضبط کلیپ رفتیم در ارتفاعات ماسال که پر از مه بود.

 

با کدام هنرمندان در تهیه این آلبوم همکاری داشتید؟

بعضی از خوانندگان می گویند حتما باید برند و ستاره در آلبوم ما زیاد باشد، البته من تاثیرگذاری آدم های مهم را رد نمی کنم  ولی عقیده دارم به آدم های تازه کار و مستعد هم باید بها داد مشروط به اینکه افراد تازه کار، کاری در سطح کارهای آلبوم انجام دهند. و من رویکردم کلا این طور است، به عنوان مثال آقای پیمان طالبی در بخش ترانه در آلبوم من حضور دارند و خانم النا باقرزاده نیز یک تراک در آلبوم همکاری دارند.

 

قبول دارید الآن همه چیز روابطی شده و آشنا و پارتی می خواهد به عنوان مثال یک ترانه سرای تازه کار به راحتی نمی تواند کارش را به نتیجه برساند یعنی اگر آشنا و واسطه و ارتباط نداشته باشد کارها پیش نمی رود و شخص بی انگیزه می شود و از خیر کار می گذرد.

خب تاثیر ارتباط و آشنا در تمام جهان هست. درست است، اما من به انرژی در کائنات خیلی اعتقاد دارم. و فکر می کنم اتفاقات برای افرادی می افتد که خودشان آن انرژی را می دهند. و شما شک نکنید آن ترانه هم جای خودش را باز می کند. البته قبول  دارم که خواننده های ما ریسک پذیر نیستند. شاید به جرات بگویم من ریسک پذیرترین خواننده پاپ در ایران باشم.

 

بله، کار قوی، ترانه خوب، صدای خوب درست است، اما «رفیق بازی» شخص تازه کار را دلسرد می کند و شخص نمی تواند اعتماد کند بنابراین استعدادها هرز می رود. مثلا می بینید خواننده ای بر اساس سفارش یک آشنا کار بسیار سطحی را خوانده که اصلا ترانه حرفی برای گفتن نداشته است منتهی صدا و ملودی به کار جلوه داده است!

البته خیلی ها به ما ترانه می دهند که ممکن است ما اصلا آن ها را نبینیم ولی من شخصا وقتی کاری را انتخاب کنم و قول بدهم که منتشر می شود حتما این کار را می کنم.

 

شما چقدر ترانه آوانگارد کار می کنید؟

خواندن ترانه به سبک من ربطی ندارد. مثلا موقعی که ترانه میگوید (عزیزم قوربون اون چشات شم) این درست است اما این جزء کلام من نیست، حتی اگر گفته باشد (قربان چشمای سیاهت شوم) این را هم نمی خوانم چون ادبیات من نیست. یکی دو بار هم که خواندم اشتباه کردم چون مخاطب از من نمی پذیرد.

 

در آلبوم چمدان چه نوع ترانه هایی دارید؟

در آلبوم چمدان ترانه های مختلف ترانس، شش و هشت، هاوس، والس و...کار شده. گاهی آنقدر یک ترانه خوب است که انتخاب می کنید، گاهی ملودی ساز هستید و به طرف مقابل می گویید برای این فضا ترانه بگوید. در این آلبوم یک تراک با آقای علی بحرینی کار کردم که استاد هستند و روی ملودی، ترانه نوشتند. همچنین  با حمید خلعت بیگی  سه کار و با بابک بابایی هم سه تا از تراک های شاخص در آلبوم کار شده است. و در کل آلبوم چمدان شامل 14 تراک است. و من برای چهار کار در این آلبوم خودم آهنگ سازی کردم.(البته لازم است از همکاران عزیز از جمله آقایان حامد صوفی پور، پوریا صوفی پور،حمید خلعت بیگی ، پیمان طالبی، علی ایلیا، بابک بابایی و خانم النا باقرزاده و... در بخش ترانه تشکر کنم. همچنین در بخش آهنگ سازی  آقایان علیرضا غرایی منش، وحید پویان، سام ناصری، میلاد اکبری، امین قباد و در بخش تنظیم آقایان پورزاد علایی، حسام ناصری، علیرضا جعفری، هومن آزما، فرزاد ماهان، مهرداد احمدزاده، در طراحی و کاور آقای مهدی فلک بلند، در بخش گریم آقای ادراکی که با ما همکاری داشتند هم متشکرم.) یک غزل از فروغی بسطامی هم در آلبوم کار شده است.

 

خب کمی هم از اینجا صحبت کنیم. چقدر با گیلان آشنا هستید؟

 آشنایی زیادی ندارم. می دانم که گیلان خیلی خوش آب و هواست. مردم با حالی دارد، کباب های خوب و خوشمزه ای دارد مخصوصا کته کباب، زیتون زیاد دارد، باقلا قاتوق و میرزاقاسمی را هم خیلی دوست دارم. ماهی سفید هم خیلی خوشمزه بود ولی خیلی تیغ داشت با استرس خوردم.

 

قبلا هم به گیلان سفر داشتید؟

حدود 12-10 سال پیش برای ضبط به ساحل چمخاله در لنگرود رفته بودم که خیلی خوب بود.

 

خب چه خاطره ای از این سفر به گیلان دارید؟

 راستش فرصت نشد که شهرهای گیلان حتی رشت را به درستی ببینم. فقط برای خرید یک تی شرت که برای ضبط لازم داشتم به اتفاق یکی از همکاران یک ساعتی را اطراف سبزه میدان رشت بودیم. اما وقتی در ارتفاعات ماسال داشتیم می رفتیم از یکی از محلی ها آدرس پرسیدیم که وی هم راهنمایی کرد از کدام طرف برویم و بلافاصله هم گفت«البته اگر درست داوری بکنی»! «تی بلا میسر» و «بوشو بوشو تر نخوام» را هم یاد گرفتم. و شاید باور نکنید ولی در طی ضبط آلبوم محلی ها خیلی لطف و محبت داشتند به ما و شاید با حدود 300 نفر عکس گرفتیم.

 

در تلگرام پست گذاشته بودین که کجا هستین.

بله، ولی من در آن پست اشاره ای به آبشار ویسادار نکرده بودم اما مردم آنجا تا ما را دیدند شناختند و من بسیار از لطف و مهربانی آن ها سپاسگذارم. جالب اینکه بعضی ها همانجا خطاب به من می گفتند«ایراد زیاد می گیری»!   

 

قصد ندارید کنسرت برگزار کنید؟

صحبت هایی شده انشالله برنامه ریزی دقیق انجام شود.

 

در برنامه سه ستاره هم نفر سوم شده بودید.

بله، درست است، مردم لطف داشتند. در آن برنامه احسان خواجه امیری اول، سالار عقیلی دوم و من هم به عنوان نفر سوم انتخاب شدیم. البته نفرات دیگر هم عالی و بزرگ بودند.

 

در فضای اینستاگرام فعال هستید؟

بله، در اینستاگرام می توان از حال و هوای کار یا زندگی شخصی نوشت.

 

شعار ناامیدی ممنوع از کجا آمد؟

خب من آدمی بودم که تا سال 88 به همه چیز منفی نگاه می کردم. از همان سال های 88-87 یک سری کتاب خواندم مثل دولت فرزانگی، چه کسی پنیر مرا جابجا کرد، راز برایان تریسی، چهار اثر و... که تغییراتی در من ایجاد شد. البته توصیه های این کتاب ها در حرف زدن آسان است اما باید در عمل نشان داد. بعضی ها می گویند جمله«نا امیدی ممنوع» خودش منفی است چون هم ناامیدی منفی است و هم ممنوع منفی است. اما برای من کاملا مثبت است و اصلا منفی در منفی می شود مثبت. از طرفی قدرت انرژی های منفی بیشتر است و من عوضش نخواهم کرد و تا ابد و دهر این شعار من است چون از آن نتیجه خوب گرفتم. حتی خیلی ها برای من نوشتند که وقتی این شعار را می بینند در عین ناامیدی حالشان بهتر می شود.

 

اخیرا شعار دیگری را هم زمزمه می کنید و آن این که «حواسم به مهربونیتون هست»

بله

 

نظرتان در مورد جریان «ضد زرد» که از طرف دکتر افشین یداللهی مطرح شد، چیست؟

بله، کاملا درست است، هر کس که در فضای مجازی کوچکترین بی ادبی بکند فورا بلاک می شود، چون کسی که توهین می کند یک آدم صد درصد ضعیف و بی لیاقت است. و اصلا لیاقت حضور در فضای مجازی را ندارد. همه آدم ها با هم اختلاف نظر دارند ولی نباید به هم توهین کنند. خیلی  از مسایل انتقادی را می توان با بیان خوب مطرح کرد. از طرف دیگر بحث شعر و آهنگ و خواننده کاملا سلیقه ای است. من به خیلی از خوانندگان احترام می گذارم ولی ممکن است صدایشان را نپسندم. همان طور ممکن است خیلی  ها صدای مرا دوست نداشته باشند یا دوست داشته باشند.

 

در خاتمه اگر حرف نگفته ای دارید بفرمایید.

شیطان می خواست همه وسایلش را بفروشد، تعدادی سمسار به خانه شیطان آمدند و گفتند وسایل را مثلا فلان قدر می خریم. شیطان وسیله ای را کنار اتاقش گذاشته بود، یکی از سمسارها گفت من آن را می خواهم. اما شیطان گفت « نه، من این را نمی فروشم، چون این وسیله ای است که من با آن امید را از آدم ها می گیرم. اگر همه وسایلم را بفروشم با همین یک وسیله می توانم هم کار کنم. چون اگر امید را از افراد بگیرم هر کاری می توام با آن ها بکنم...

 

 

  • کارشناس ارشد مدیریت آموزشی و ترانه سرا
برچسبها : ،
به اشتراک بگذارید:

نظر بنویسید:

security code