یادی از استاد احمد عاشورپور، پدر موسیقی «فولکلور» گیلان چاپ
موسیقی امید بخش و نشاط آور
16 فروردین 96 - 00:01  | 1660 بازدید

گیلان فردا – بسیاری از افراد با صدای او خاطره دارند و خیلی ها صدایش را شنیده و شعرهایش را زیر لب زمزمه کرده اند. شعرها و ترانه هایی که بر گرفته از فرهنگ مردم دیار سرزمین مان بود و با ما بیگانه نبود. ترانه هایی که می خواند و واقعا به دل می نشست و شادابی و نشاط خاص به آدم می داد و یا سوز و گداز یک عشق واقعی را به تصویر می کشید.

آی لیلی، جان لیلی، می جان جانان لیلی... ، لیلی تر من دوس دارم از دیل و از جان لیلی...

آی جینگه جینگه جان، آی جینگه جینگه جان...

احمد عاشورپور(متولد بهمن ۱۲۹۶- درگذشته ۲۲ دی ۱۳۸۶) زاده بندر انزلی واقع در شمال ایران و استان گیلان است. وی مهندس کشاورزی،خواننده، آهنگساز و ترانه‌سرا بود. بیشتر ترانه‌های او به زبان گیلکی و برخی نیز به زبان فارسی بود. از وی به عنوان پدر موسیقی محلی (فولکلور) گیلان یاد می‌شود.

مهندس احمد عاشورپور تحصیلات مقدماتی خود را در در زادگاهش گذراند و چنان که خودش در مصاحبه‌ای گفته است، وزن و قافیه و ریتم در شعر را در همین دوران و با مطالعه اشعار کلاسیک ایرانی، از جمله دیوان شمس تبریزی، آموخته است. تحصیلات وی در زمینه مهندسی کشاورزی از دانشکده کشاورزی دانشگاه تهران است. در سال ۱۳۲۲ به ابوالحسن صبا معرفی شد و در رادیو تهران به خوانندگی پرداخت. در این دوره از همکاری مرتضی محجوبی و حسین تهرانی برخوردار بود. سپس وی به دعوت روح‌الله خالقی با انجمن ملی موسیقی همکاری کرد. او با رادیو دو دوره بین سالهای ۱۳۲۵ تا ۱۳۲۷ و ۱۳۳۶ تا سال ۱۳۳۸ به همکاری پرداخت. شعر چند ترانه او را جهانگیر سرتیپ پور سروده است. زندگی استاد احمد عاشورپور جلوه‌های گوناگونی دارد و نشانگر مجموعه‌ای از ویژگی‌های بارز و برجسته در شخصیت وی است. در عرصهٔ هنر عاشورپور، آهنگ ساز، ترانه پرداز و خواننده‌ای با صدای گرم و رسا بود. ترانه‌های او را نه تنها مردم گیلان که بسیاری از مردم در سایر نقاط ایران ورد زبان داشتند. نخستین بار عاشورپور با توصیه استاد ابوالحسن صبا به رادیو رفت. در آن زمان او و معتمد وزیری (از اهالی کردستان) نخستین کسانی بودند که ترانه‌های محلی را به عرصهٔ رادیو کشاندند. در دورانی که ترانه‌های محلی بسیار حقیرتر از خواندن ترانه‌های معمول به نظر می‌آمد، او به خواندن ترانه‌های مردمی پرداخت، ترانه‌هایی که رنگ و بوی زندگی مردم کوچه و بازار، مردم زحمت کش و تهی دستان را داشت.

عاشورپور در عرصه هنر، خلاق بود او به خوبی می‌دانست که هنر وقتی زنده است که مانند هر پدیده زنده دیگر در کار دفع و جذب باشد و موزیسین خلاق کسی است که در کار خود عناصر مثبت را از فرهنگ موسیقیایی سایر ملت‌ها جذب و بعضی عناصر منفی یعنی عناصر کهنه و بی اثر را دفع کند. او می‌دانست اصالت معنای کهنگی و در جا زدن ندارد بلکه هنر وقتی اصالت دارد که ضمن در برداشتن ویژگی‌های عمومی، دارای مهم ترین شاخص ماندگاری یعنی محصول زمانه اش باشد و از دل نیازهای زمانه برآمده باشد.

امید، عنصر شاخص محتوی ترانه‌های عاشورپور بود. مردمی که در پهنهٔ شالیزارها به جنگ زالوها می‌روند تا زندگی را پیدا کنند، این مردم نمی‌توانند با یاس فلسفی،عرفان زدگی و گرایش‌های ویژهٔ روشنفکری زندگی کنند، آن‌ها موسیقی امید بخش و نشاط آور می‌خواهند، موسیقی که توفان دریا را بسراید و در غوغای جمعه بازار، گرمی خون سرخی را که در گونه‌های دختر عاشق جریان دارد به عرصهٔ کلام بکشاند. ترانه‌های عاشورپور آکنده از امید بود.

وی در دیماه ۱۳۸۶ به علت عفونت ریه و کهولت سن در بیمارستان جم تهران بستری شد و سرانجام در ۲۲ دیماه در بخش عمومی همان بیمارستان درگذشت و در گورستان بی بی حوریه در غازیان بندر انزلی به خاک سپرده شد. هر ساله در سالگرد وفات وی اهالی هنر، دوستان و آشنایان وی یاد او را در زادگاهش بندر انزلی برسر مزارش زنده نگاه می‌دارند.

برچسبها : ،
به اشتراک بگذارید:

نظر بنویسید:

security code