باید برای حوزه علم و فناوری متخصص حقوق فناوری داشته باشیم که نداریم
18 فروردین 97 - 02:01 | 1452 بازدید
گفت و گوی گیلان فردا با دکتر مجید متقی طلب، رییس پارک علم و فناوری گیلان
باید برای حوزه علم و فناوری متخصص حقوق فناوری داشته باشیم که نداریم
گیلان فردا- علم، دانش، فناوری، نوآوری، خلاقیت و توانمندی واژه های مهم و با ارزشی هستند که برای به بار نشستن و عملیاتی شدن آن ها باید دلسوز بود و آگاه، متعهد بود و مسئول، دیدگاه باز و صد البته سرمایه و یا مهمتراز آن ارتباط درست و قدرت چانه زنی برای جذب سرمایه داشت تا بتوان طرح های نوآور را به تولید انبوه رساند و کمتر نیازمند این و آن بود. یکی از مراکزی که دراین راستا از نوآوران و صاحبان فناوری حمایت می کند پارک علم و فناوری است.
پارک علم و فناوری استان گیلان نیز به ریاست دکتر مجید متقی طلب در دهه اخیر توانست گام های خوبی در این حوزه بردارد. هرچند راضی کردن تمامی فعالین و مراجعان به پارک علم مقدور نبوده و نیست اما باید اذعان داشت که فعالیت های پارک علم و فناوری گیلان به گونه ای بوده است که توانسته هم سطح با چند پارک علم و فناوری قوی در کشور کار کند و ضمن عقد قراردادهای مختلف کاری مسئولیت های متنوع را پذیرفته و به خوبی از پس آن ها برآید.
از جمله مسئولیت های پارک علم و فناوری گیلان عبارتند از: ریاست کمیته راهبری خدمات الکترونیکی استان گیلان، ریاست شورای اجرایی و مسئول دبیرخانه فن بازار جمهوری اسلامی ایران و برگزاری چند فن بازار تاکنون، استقرار دبیرخانه شبکه پارک های علم و فناوری کشورهای اسلامی، میزبان جلسه مجمع عمومی دبیرخانه شبکه پارک های علم و فناوری کشورهای اسلامی، ریاست دبیرخانه هیات اجرایی منابع انسانی اعضای غیر هیات علمی پارک های علم و فناوری مناطق ۱و ۳و ۵ کشور، تدوین سند راهبردی فناوری اطلاعات و ارتباطات استان گیلان، مطالعه طرح راه اندازی فن بازار جمهوری اسلامی ایران، همکاری با سازمان های اجرایی و شرکت های دولتی در رابطه با اجرای طرح های تحقیقاتی مورد نیاز آنان، برگزاری نمایشگاه هفته پژوهش و فناوری به صورت سراسری به نمایندگی از وزارتخانه در تهران.
و اما به غیر از این مسئولیت ها پارک علم و فناوری گیلان با همت رییس، معاونین، کارشناسان و کارکنان توانسته از شرکت های دانش بنیان و فناور زیادی را نیز در راستای ترویج اقتصاد مقاومتی و تولید بومی برمبنای استاندارد جهانی حمایت کند.
در اوایل اسفند 96 با دکتر متقی طلب گفت و گو کردیم تا ضمن جویا شدن نظر ایشان در خصوص برنامه ششم توسعه در ارتباط با علم و فناوری از زمزمه هایی که در مورد تغییر مدیریت شنیده می شود نیز با خبر شویم. وی با بیان این که آیا مجاز هستیم الان که وارد چهلمین سال پیروزی انقلاب شدیم باز با آزمون و خطا کار کنیم یا باید با یک آیندهپژوهی و دوراندیشی مناسب ببینیم کجا هستیم، کجا میخواهیم باشیم و کجا باید باشیم و مهمتر این که الان چهطور باید حرکت کنیم، معتقد است که برخی ها آگاهانه یا ناآگاهانه ظرفیت های استان را می سوزانند.این گفت و گو را در ادامه بخوانید:
در بخشهایی از برنامه ششم به علم و فناوری است اشاره شده. وضعیت فعلی استان و چشماندازی که در این حوزه برای استان دیده شده چیست؟
در پاسخ به این سوال و این که الان در موارد توسعهای در کجا هستیم باید اول اشاره و تاکید کنم که در جهان، امروزه دانش را به عنوان یک کالا درنظر میگیرند و این کالا ارزش دارد و مراکز بینالمللی تحقیقاتی به عنوان مراکز تولید دانش هستند. درست مثل یک کارخانه، یعنی مراکز علمی و دانشگاهی باید به عنوان مراکز تولید باشند و این تولید باید قابلیت ارایه به بازار را داشته باشد. حال باید بررسی بکنیم ببینیم مجموعه سامانه علم و فناوری استان گیلان از این نظر در چه موقعیتی قرار دارد؟ به عبارت دیگر آیا مجموعه دانشگاهها و مراکزعلمی-فناوری- تحقیقاتی ما به نسلهای دو و سه ورود کردهاند؟ یعنی کارآفرین و ارزش آفرین شدهاند یا نه؟
از نظر خودتان این سوال چه پاسخی دارد و همچنین فکر میکنید منتقدین از این وضعیت چه ارزیابی دارند؟
در حال حاضر آنچه که مطرح میشود مجموعه مراکز علم و فناوری و دانشگاهی به آن شکل که ورود کرده باشند به دانشگاههای نسل دوم و سوم و چهارم، آثار خیلی روشنی از اینها نشان ندارم. چون اگر بگوییم به دانشگاه نسل سوم رسیدهایم بایستی یک تعادلی بین خروجی دانشگاه و نیازهای جامعه محسوس باشد، که نمیبینیم و این نقص باید رفع بشود. یعنی این تعادل وجود ندارد پس باید در مورد این قضیه تجدیدنظر بشود یا بهطور جد به موارد ضروری و مرتبط اعم از مراکز دانشگاهی، تحقیقاتی و علمی و فناوری ورود بشود. یعنی این مراکز علمی باید تقاضامحور باشند و بدانند جامعه چه نیاز دارد و آن نیازها را رفع بکنند و چرخه به حرکت درآید. یعنی بایستی چرخه علم و فناوری و نظام ملی نوآوری به معنی واقعی در کشور و به تبع آن در استان شکل بگیرد.
آیا الان بهنظرتان این چرخه اصلا وجود دارد؟
خیر، به همین علت است که در مباحث توسعه خیلی پیشرفت چشمگیر نداشتیم. شما اگر به تاریخچه شکلگیری واژه توسعه توجه کنید اولین بار در سال 1987 ادبیات «توسعه پایدار» مطرح شد که در گزارش کمیسیون جهانی محیط زیست آمده بود «توسعه پایدار، توسعهای است که نیازهای جامعه امروز را بدون لطمه زدن به نیازهای نسل آینده تامین بکند» خب آیا ما چنین چیزی را در کشور داریم؟ طبیعتا نه و این موضوع حتی با یک نگاه سطحی هم در پیرامونمان محسوس است چون حالیه برای تامین خیلی از نیازهای خودمان هم مشکل داریم. بسیاری از ما گرفتار روزمرگی هستیم. در حالیکه این یک نگاه علمی نیست. «دانش در این قرن و سالهای آتی به عنوان یک ابزار قدرت است» اگر در قدیم جهان را به جهان اول و دوم و سوم تقسیم میکردند الان دیگر میگویند جهان دانشی – جهان مصرفکننده یا جهان مبتنی بر علم و فناوری – جهان عقبافتاده از علم و فناوری، البته با یک نگاه جزئی میبینیم ما خودمان در آموزههایمان چنین چیزی داشتهایم. از قدیم میگفتند «العلم و سلطان» یعنی علم قدرت و توانمندی است. خب برای رسیدن به چنین چیز مهمی باید تمام تصمیمات و برنامههایمان مبتنی بر علم و دانش باشد تا یک جامعه دانشبنیان داشته باشیم.
آیا در جامعه دانش بنیان لزوما همه باید اهل دانش و علم باشند؟
خیر، جامعه دانشبنیان، جامعهای است که تصمیمسازی و تصمیمگیری و اجرا در همهی موضوعات مبتنی بر دانش باشد، نه این که همهی مردمش دانشمند باشند، چنین چیزی نه عقلایی است، نه منطقی و نه ممکن است. با توجه به این نکات برخی از برنامههای
ششم تدوین شده است. به عنوان مثال در ماده چهارم برنامه ششم اشاره شده که حداقل 8/2 درصد از رشد 8 درصدی اقتصاد باید از محل ارتقای بهرهوری باشد و اینکه سرمایهگذاری برای این موضوع هرساله باید 24/1 درصد باشد. حال سوال این است که بهرهوری از چه طریقی باید حاصل شود؟ آیا با روشهای سنتی و معمولی مرسوم میتوانیم به این بهرهوری برسیم؟ مثلا در بخش کشاورزی استان آیا با روشهای سنتی میتوانیم به سهممان در این میزان بهرهوری برسیم؟ مشخص است که نه، آیا ما با این روش جاری و صنایعی که الان داریم میتوانیم به این رشد برسیم؟ یعنی با صنایعی که مصرفکننده انرژی است و یا از نیروی انسانی استفادههای غیربهرهورانه میکند، آیا امکانپذیر است که به چنین چیزی برسیم؟ معلوم است که نه.
البته رسیدن به آن رشد هشت درصد اولیه هم بایدها و نبایدهای خود را دارد.
بله، درست است ولی فرض محال که محال نیست. فرض میکنیم به آن رشد هشت درصد برسیم. اما رسیدن به این رشد 8/2 درصد از محل ارتقای بهرهوری فقط یک راه دارد و آن از طریق نفوذ فناوری است. ما طی چند سال اخیر در هفته پژوهش هم در این نکته تاکید داشتیم که فقط توجه به سطح آمادگی فناوری کفایت نمیکند. بلکه باید از یک طرف دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی و علمی و فناوری تقاضامحور باشند و نیازهای جامعه را بشناسند واز طرف دیگر ارتباط قوی با صنعت داشته باشند.
به نظرتان زمینه این کار فراهم است؟
بله، زمینه اولیه فراهم است. مشکلی که وجود دارد مشکل فرهنگی است یعنی آن ارتباطات و تعاملات لازم وجود ندارد.
مدل «دانشگاه – صنعت – دولت» از چند دهه قبل مورد توجه کارشناسان و صاحبنظران قرار گرفته. الان مدل چند وجهی به عنوان یک ساختار قابل قبول هست. یعنی اینطور نیست که دولت دستور بدهد و دانشگاه اجرا کند. یا دانشگاه چیزی را مطالعه بکند بدون اینکه نیاز جامعه باشد. یعنی دانشگاه – صنعت- دولت باید با هم لینک باشند. در کشور ما، یک ساختار اولیه و تمهیداتی ارایه شد ولی این سه ضلع باید با هم ارتباط بیشتری داشته باشند و آنچه ما در طی این سالها در پارک علم و فناوری انجام دادیم تکیه بر همین نکات بوده است. بنابراین از نظر علمی و توانمندی این زمینه را داریم چون همین نیروهای انسانی توانمند ما وقتی به خارج از کشور میروند که به قول شما زمینه فراهم است شقالقمر میکنند. اما سوال اینجاست که آنجا چه زمینهای فراهم است؟
خب طبیعتا وقتی آنها پی ببرند که فردی دارای خلاقیت و توانمندی و نوآوری است کارش را دنبال میکنند و او را به حال خودش رها نمیکنند.
درست است. اما اینجا فرد توانمند و نوآور وقتی میخواهد طرح و ایده خودش را عملیاتی بکند و میرود مثلا پیش فلان مسوول، یا فلان دستگاه تولیدی، صنعتی، کشاورزی، خدماتی یا هر جای دیگر تازه باید ببیند آیا ساختار موجود او را میپذیرد یا نه؟.
در چنین حالتی ما شاخص سطح آمادگی فناوری را لحاظ کردیم. اما وقتی سطح آمادگی فناوری را مطرح می کنیم، سپس باید سطح آمادگی تولید و ساخت (سطح آمادگی صنعتی) را نیز مطرح کنیم و پس از آن البته سطح آمادگی سرمایهگذار را.
بله، سطح آمادگی سرمایهگذاری بسیار مهم است. آیا مراکز ما آمادگی سرمایهگذاری در حوزه علم و فناوری را دارند؟
وقتی به این بخش میرسیم میبینیم بنا به دلایل مختلف سرمایهگذاران مطرح میکنند که ما ترجیح میدهیم آزمون و خطا نکنیم و اسم این کار را میگذارند «هزینه» نمیگویند «سرمایهگذاری» و این یکی از بزرگترین خطاهایی است که داریم میکنیم
ما طی این چند سال چنین تجربهای را همینجا در پارک علم و فناوری داشتیم. مثلا زمانی قرار بود ما یک صنعتی را بهطور کامل وارد کنیم ولی وقتی به شرایط تحریم و وضعیت ارزی برخوردیم، مراجعه کردیم به کسی که میتوانست ابتکار و طراحی کار را انجام بدهد و او هم انجام داد. هرچند کمی به سختی برخورد ولی کامل انجام داد و به بیان دیگر چیزی را که قرار بود بهطور کامل از خارج وارد کنیم خودمان طراحی کردیم و ساختیم و الان دانش فنیکار را داریم و حتی میتوانیم صادر بکنیم. بنابراین هم سطح آمادگی فناوری نیاز داریم، هم سطح آمادگی صنعتی و هم سطح آمادگی سرمایهگذاری و و اینها همه در راستای اقتصاد مقاومتی است.
پس در برنامه ششم به تولید دانش در کشور بیشتر توجه شده که امیدواریم در عمل هم اتفاق بیفتد.
در بخش اول در این ماده به تولید دانش داخلی توجه شده و در بخش دوم به انتقال دانش و فناوری. یعنی بله،
در برنامه ششم ماده چهار بند «پ» آمده که در ارتباط با بحث سیاست خارجی کشور، هدف جذب نوآوری و جذب دانش از کشورهای صاحب فناوری باشد.
خب به چه صورت باید فناوری و دانش به کشور انتقال پیدا کند
طبیعتا این کار باید با برنامهریزی انجام شود. نه این که فقط یک سری چیزهای آمادهای را بگیریم و بیاوریم بدون اینکه دانشی منتقل بشود. البته چنین موضوعی را نیز ما همینجا در پارک علم و فناوری تجربه کردیم یعنی وقتی ورود کردیم به موضوع برایشان شرط گذاشتیم که دانش فنی باید منتقل بشود (البته با حفظ حق و حقوقشان). اما تا جایی که مقدور باشد ابزار و وسایلی که قابل ساخت در کشور هست در کشور خودمان ساخته بشود. یعنی ما نباید همیشه نیازمند آن ها باشیم و باید با برنامهریزی و هدفمند در این مورد اقدام کنیم. در استان نیز در حوزه کشاوزی و صنعت باید مطالعه کنیم که برای رسیدن به آن 8/2 درصد ارتقای فناوری نیاز به چه دانشی و چه فناوری داریم و این دانش تا چه حد در استان موجود است و چه میزان باید دانش فنی را با انتقال وارد استان بکنیم؟ که اینها همه برنامه میخواهد. بنابراین استفاده از توانمندیهای داخلی و بعد هم انتقال دانش فنی از خارج مد نظر است اما نکته سوم که جزو بند «ز» ماده چهارم است اصلاح تعرفههاست. وقتی یک محقق و نوآور ما در کشور زحمت میکشد چیزی را طراحی می کند نیاز دارد طرحش را به کرسی بنشاند. ولی ما نباید با وضع تعرفههای نابجا از نظر میزان، طوری عمل کنیم که چنین فردی اصلا قدرت عمل نداشته باشد، چون این کار هیچ نفعی برایمان نخواهد داشت. ما در استان گیلان بحث کشورهای حاشیه دریای خزر را داریم. بحث کریدور شمال و جنوب را داریم. سوال من این است که مسوولین محترم استان برای کریدور شمال جنوب که ظرف سالهای آینده خواه ناخواه اجرایی خواهد شد الان چه برنامهی مشخصی دارند. الان ما چکار باید بکنیم تا از آن ظرفیت درست استفاده کنیم؟ چندی پیش یکی از دوستان مطرح کرد که اگر کریدور راهاندازی بشود و دیگران خواهان زمینهای کشاورزی مناطق مرتبط باشند چکار باید بکنیم. چون پرداخت چندصد میلیون دلار بابت خرید زمین رقمی برای آنها نیست. الان در هر روستایی پرده زدهاند که فلان زمین فروشی است و این در حالی است که تا سال 2050 جمعیت دنیا به 9 میلیارد نفر میرسد و به شدت یکی از چالشهای اساسی در ارتباط با این موضوع چالش آب و غذا خواهد بود...
. البته برای کشور ما نیز با توجه به وضعیت فعلی، خشکسالی و بیآبی در دهههای آتی پیشبینی میشود
در استان خود ما نیز بحث خشکسالی و کمبود آب مطرح است و همین امسال نگرانیهایی در این مورد ایجاد شد. خوب با وجود جمیع این مسایل ما چه برنامه مشخصی برای آینده داریم؟ آیا فقط به این فکر میکنیم که چند سالی مسوولیتی داشته باشیم و بگذرد! متاسفانه جنبههای سیاسی و حاشیهای مسایل بر متن موضوعات و مسایل غالب شده است.
خب آقای دکتر باتوجه به اینکه چنین دیدگاهی دارید آیا حوزه پارک علم و فناوری گیلان برای پنج سال یا ده سال آینده برنامهریزی کرده است و آیا خودتان طبق برنامه عمل میکنید؟
بله، ما برنامه مدون پنج سالهمان را تنظیم کردیم و چهارشنبه گذشته جلسه هیات امنا را داشتیم با دستور گزارش برش یک ساله همان برنامه
این برنامه پنج ساله از چه سالی شروع شده یا می شود؟
از سال قبل شروع شده و تا سال 1400 در قالب یک برنامه پنج ساله تدوین شده است
آیا اهدافی که برای این برش یک ساله درنظر گرفته بودید محقق کردید؟
بله، از پارسال که شروع کردیم علیرغم همهی محدودیتهایی که داشتیم همهی موارد پیشبینی شده اجرایی و محقق شد بهجز یک مورد و آن هم بحث صادرات به کشورهای دیگر است که آن هم به دلیل محدودیتها در ارتباط با بحث جابهجایی پول است که حتی شرکتهای خیلی بزرگ هم در این مورد مشکل دارند
اگر مقایسه ای از وضعیت پارک علم گیلان نسبت به پارک های علم کشور داشته باشید ارزیابی تان چگونه است؟
طبق گزارشی که هفته قبل در جلسه هیات امنا ارایه کردم که با حضور وزیر، معاون وزیر، شخصیتهای حقیقی و حقوقی، رییس دانشگاه گیلان و ... برگزار شد، اعلام کردم که در حال حاضر 312 هسته، شرکت فناور و شرکت مستاجر در مجموعه پارک علم و فناوری گیلان فعال هستند. از این تعداد بیش از 50 شرکت دانشبنیان هستند. و با یک مقایسه کوچک با پارکهای علم و فناوری منطقه یک فناوری کشور (گیلان، آذربایجان غربی، شرقی، قزوین، زنجان، اردبیل) که گیلان نیز جزو آنهاست مشخص میشود که آذربایجان شرقی 145 شرکت مستقر در پارک علم خود و 21 شرکت دانشبنیان دارد. (و این در حالی است که پارک علم و فناوری گیلان و آذربایجان شرقی هر دو در سالهای 82 – 81 شروع بهکار کردند) و یا در منطقه دیگر، خراسان رضوی از نظر تعداد شرکتهای فناور و شرکتهای دانشبنیان با ما تقریبا برابر است.
گاهی متاسفانه بعضیها شرکتهای دانشبنیان را به عنوان معیار درنظر میگیرند که نباید چنین باشد چون شرکت های دانشبنیان آن مراحل سامانه را طی کرده و ارزیابی شدهاند. موضوع بعدی شرکتهای فناور هستند. چون شرکتهای دانشبنیان مستقر در کشور حدود 1150 تا است که از این تعداد ما در استان 50 شرکت دانشبنیان داریم و این نرم خوب و مناسب است. یعنی در این ارتباط عقبافتادگی نداریم. این را باید در نظر داشته باشیم که ما در استانی داریم زندگی میکنیم که صنعت ما با صنایع اصفهان، خراسان رضوی و ... قابل مقایسه نیست. در واقع پارک علم و فناوری گیلان جزء پارکهای سطح یک کشور است و با پارکهای علم و فناوری تهران و اصفهان مقایسه میشود. (در کشور پارکهای علم به سه سطح اول، دوم و سوم تقسیم میشوند). بنابراین حیف است که چنین ظرفیتی را با یک سری مسایل سلیقهای خراب کنیم
شما در برنامه مدون پنجسالهتان به چه تعداد شرکت دانشبنیان میخواهید برسید؟
ما با توجه به برشهای یک ساله برای پنج سال باید طوری عمل کنیم که 50 درصد شرکتها به سمت دانشبنیان شدن گام بردارند.
هرچند ما خیلی تاکید بر دانشبنیان شدن نداریم. چون اگر تعداد شرکتهای دانشبنیان به سرعت افزایش نمییابد لزوما مشکل از طرف شرکتهای ما نیست و یا ما مشکل نداریم چون آن فرایندی که باید طی بشود زمان بر است و یا ارزیابی ها درست انجام نمی شود.
وقتی شرکتها دانشبنیان بشوند از حمایتهای ویژهای برخوردار میشوند درست است؟
یک مزیت بارز دارد که اگر شرکتها دانشبنیان بشوند میتوانند به صندوق نوآوری و شکوفایی معرفی بشوند. اما.
در مورد فرآیندهای مرتبط، نقدهایی وارد است و اخیرا بعضی از نمایندگان نیز نقدهایی در این مورد داشتند و حتی روسای پارکهای علم نیز در این مورد انتقادهایی دارند. مشکل دیگر در این رابطه این است که افرادی را که برای ارزیابی میفرستند از یک فرد به فرد دیگر تفاوت دارد و سلیقهای عمل میشود. انگار روی یک برنامه نظاممند و شاخصهای مشخصی ارزیابی انجام نمیشود. در همین مورد چندین بار نامه نوشتیم اعتراض کردیم و نهایتا الان یک شرکت ارزیاب مستقر در استان داریم. اما این شرکت به جای اینکه بیشتر به مشکلات ما برسد دایم مامور می شود برای ارزیابی به استانهای دیگر برود. ما الان بیش از سی شرکت در نوبت دانشبنیان شدن داریم.
.
بنابراین بجز بحث صادرات که مشکلاتش کلی است که علاوه بر کشورهای حاشیه خزر، کشورهای اروپایی هم در برنامه ما بود و عمدتا برای صادرات نرمافزار بود. اگر راه باز بشود و بتوانیم بیشتر تعاملات ارزی را گسترش بدهیم، در این زمینه نیز برنامه ریزی ما محقق می شود. هرچند الان هم اگر تعامل با پارک های علم کشورهای اسلامی را محاسبه کنیم با در نظر گرفتن تبادلات مالی با بانک توسعه اسلامی میتوانم بگویم به آن هدف هم رسیدهایم و آخرین جلسه قرارداد ما با بانک توسعه اسلامی در پایان ژانویه اخیر در پاکستان برگزار شد. و جالب است بدانید از سال گذشته اکو هم وارد این تعاملات شد.
اخیرا بحث هایی در استان مبنی بر جابجایی بعضی افراد شنیده شد، نظرتان چیست؟
نمیدانم چرا در داخل استان سعی میکنند در مورد داشتههای ما سیاهنمایی کنند و در مقابل کسانی را که چیزی ندارند مدام برجسته میکنند! ظرفیتهای استان را نسوزانیم. با عقدهگشایی و بعضا از روی ناآگاهی ظرفیتهای استان را سیاهنمایی نکنیم. این کار چه نفعی برای ما دارد؟ دیگران با هم همکاری میکنند تا داشتههایشان را بیشتر و پررنگتر بکنند. سوال من این است که چرا باید ما دائما یک اره داشته باشیم و دیگران را کوتاه کنیم تا به قد ما برسند آیا بهتر نیست یک جک داشته باشیم و زیر پایمان بگذاریم که ما هم بزرگ بشویم؟
از راه اندازی صندوق نوآوری در گیلان چه خبر؟
بله، صندوق ما تصویب شده. دیروز هم مجدد به اعضا نامه نوشتیم که سهم خودشان را پرداخت کنند. متاسفانه عمدتا مشکلی که الان وجود دارد سهم دستگاههای دولتی است. سهم بخش خصوصی 51 درصد و بخش دولتی 49 است که حالیه در محقق شدن سهم بخش دولتی مشکل داریم تا بتوانیم فعالیت صندوق را برای پرداخت آماده کنیم..
طبق برنامه ششم توسعه، سهم اعتبارات پژوهشی فناوری بخش دولتی از تولید ناخالص باید در سال 1396، 1/1 درصد باشد و در سال 1400 این میزان به 5/1 درصد برسد. الان این وضعیت چگونه است؟
الان پائینتر از 5/0 درصد است! در همین راستا باید بگویم مثلا درصد محصولات با فناوری متوسط به بالا از کل محصولات صنعتی در سال 1396 باید 39 درصد باشد و در سال 1400 به 50 درصد برسد. سهم محصولات با فناوری متوسط به بالا از تولید ناخالص داخلی در سال 96 باید 5/1 درصد و در سال 1400 به 5 درصد برسد.
و صادرات ما در سال 1396 از کل صادرات در منطقه باید رتبه ششم باشد و این رتبه در 1400 به رتبه سوم برسد.
پس باید با توجه به این محورها و این اهداف برنامهریزی بکنیم. اما تولید و صادرات با فناوری بالا آیا با تمرکز روی یک محور امکانپذیر است؟ متاسفانه قاطعانه باید پاسخ منفی داد چون باید روی همهی محورها و ظرفیتهای استان کار کنیم. الان در استان نیروی انسانی متخصص و فناور داریم که بسیار مهم است.
وضعیت زمینی که سال قبل برای استقرار شرکت ها به پارک علم گیلان اختصاص یافته بود به کجا رسیده؟
بله زمین سال قبل به پارک واگذار شد اما 9 ماه طول کشید تا این کار انجام شود چون یک نفر غیرقانونی آنجا را تصرف کرد در آن زمین کاشت و داشت و برداشت انجام داد! آن وقت شما میپرسید چهقدر به اهداف برنامه پنجسالهمان رسیده ایم. خب عدم تحقق بخشی از برنامهریزیها از چنین مسایلی تاثیر میپذیرد و دستگاه واگذارکننده باید اثبات میکرد که این زمین همان زمین است و تصرف غیرقانونی آنجا انجام شده که با این تفاسیر ما تازه آبان ماه سال 96 آن زمین را تحویل گرفتیم و الان دنبال کارهایش هستیم.
اگر قرار باشد آن 8/2 درصدی که در ابتدا اشاره کردم بخشی در استان محقق شود مسوولین استان باید دقت ویژهای داشته باشند و روی مسایل علم و فناوری سرمایهگذاری کنند ما باید گفتمان داخل استان را ارتقا بدهیم تا به گفتمان جهانی نزدیک بشود و قدرت رقابت پیدا کند. امروزه همه اذعان دارند سرمایه دیگر پول، ساختمان و نظایر آن نیست بلکه آنچه که به عنوان رکن اساسی امروزه در جهان مورد توجه قرار گرفته سرمایههای نامحسوس است که باید داخل استان حمایت شود و اتاق فکر در مورد آن تشکیل بشود
به نظر خودتان شرکتهای دانشبنیان یا فناور و یا مراجعهکنندگانی که علاقهمند به این حوزه بوده و صاحب ایده و طرح هستند و بهصورت انفرادی از بیرون به شما مراجعه میکنند بیشتر با چه مشکلاتی روبهرو هستند؟
آنچه که دست ما برسد ما برای حمایت اولیه از این افراد انجام میدهیم. منتهی وقتی این افراد ورود میکنند و میخواهند فناوری خودشان را تعمیم بدهند و آن را به تولید برسانند و به بخش های صنعت، خدمات و کشاورزی نفوذ بدهند در این مرحله با سدی مواجه میشوند که یکی از مشکلات است. یعنی با کمال تاسف یک لایه از عدم شفافیت در این بخش به صور مختلف بروز میکند که به دلایل مختلف فرد را پس میزنند که یکی از مهمترین آن بحث فساد است. و این چیزی است که دست من نیست تا من حلش بکنم.
مثلا وقتی دو شرکت از یک دستگاه واحد مطالباتی دارند و یک شرکت نمیتواند مطالباتش را وصول کند ولی شرکت دیگر مطالباتش را میگیرد جای تعجب است. میپرسم چی شد؟ میگوید: درستش کردم.
خب این ساختار مریض است. یا شرکتی با فلان کمپانی بزرگ کشور قرارداد دارد کار را انجام میدهد، تحویل میدهد اما نمیتواند پولش را بگیرد خب جای تاسف است. میآید پیش ما، من نامه می نویسم تا کمک کنند و پیگیری می کنم.اما بعد از یک مدت میگوید که حلش کردم! این نشان میدهد که این نوع حل کردن، فساد در خود دارد پس اولین سد ما نفوذ فناوری به درون آن مراکز هستند که مصرفکنندهاند و بنا به دلایل مختلف اینها را بعضا پس میزنند که یکی از دلایل اصلی آن بحث فساد است.
یعنی به نوعی انتظار تطمیع وجود دارد برای تایید.
خب ببینید وقتی کاری که باید انجام بشود انجام میشود و ما هم به عنوان پارک علم و فناوری طرح را تضمین میکنیم و یا شخص با طرف مقابل قرارداد دارد باید همه چیز شفاف باشد ولی اگر بخواهیم بحث شفاف باشد در این مسیر به مشکل برمیخوریم. .
شرط شفافیت وقتی پای کار میآید اوضاع بههم میخورد و زمان طولانی میشود. در حالی که هریک از فناوریها یک طول عمری دارند که اگر بهطور منطقی رعایت نشود کار پیش نمیرود. و فناوری ارزش خود را از دست می دهد.
آیا کشورهای دیگر هم این مراحل را پشت سر گذاشتند یا قانونشان بهقدری نافذ هست که احتمال تخلف را بسیار کم می کند؟
نمیگویم در کشورهای پیشرفته فساد نیست. کما آن که هرچند وقت به چند وقت میشنویم فلان مقام مسوول را در بحث فساد گرفتهاند و حتی گاه اعدام هم میکنند. ولی متاسفانه اینجا این مشکلات وجود دارد و گاه بعضی از آقایان میگویند که فساد سیستمی شده است حتی مقامات رده بالای کشور این قضیه را مطرح میکنند که جای تاسف است. خب اگر چنین شده است راه علاج آن چیست؟ چون جنس دانش و فناوری از جنس سلامت و صداقت است بنابراین اگر آن را به مسایل فساد و رانت و رشوه آلوده بکنیم باعث میشود که ضربه بخوریم. ویا گاهی من میبینم جوان میآید اینجا طرحی ارایه میدهد به او مهلت میدهیم تا طرحش را کامل کند، پول هم میدهیم ولی بعد که طرح را میآورد میبینیم تقلبی است. مثلا مارک یک چیز خارجی را از بین برده و با تقلب میخواهد آن را به ما ارایه دهد. در حالیکه ما ناظر داریم بررسی میکنیم حتی به خودش هشدار می دهیم این کار درست نیست نکن. ..
نوع برخورد قانونگذار با متخلفین حوزه علم و فناوری چگونه است؟
وقتی فرد متخلف را معرفی میکنیم به دستگاههای قانونی کلی موانع قانونی وجود دارد. در حالیکه حوزه علم و فناوری نیاز به نگاه ویژه و خاص دارد. باید برای حوزه علم و فناوری متخصص حقوق فناوری داشته باشیم که نداریم. برای همین وقتی مشکلاتمان را به حوزه قضا منتقل میکنیم در بسیاری از این مفاهیم مشکل داریم چون زبان مشترک نداریم البته الان در حوزه قانونی به دلیل این که تعداد زیادی از این افرادی که ورود کردند خودشان با قوانین پارک علم و فناوری آشنا هستند کمی کار دارد تسریع میشود.
پس نوع نظارت هم باید فرق بکند.
بله، البته دستگاههای نظارتی واقعا لازم هستند و باید باشند. آنهایی که درست و پاک میخواهند کار بکنند باید بدانند که در همه حال در محضر خدا هستند. و بعد این که دستگاههای نظارتی در قالب یک چارچوب باید کارشان را انجام بدهند ولی باید بدانند که دستگاههایی مثل پارک علم و فناوری یک دستگاه حمایتی هستند. من نمیتوانم با آن نگاهی که در سایر دستگاهها جاری است کار بکنم یعنی جنس موضوع و متد کار در پارک علم و فناوری با یک دستگاه اجرایی دیگر متفاوت است.
یعنی نظارت در این بخش فرق میکند. گاه ممکن است بگویند چرا مبلغی را به فلان جوان کارآفرین و یا صاحب ایده و طرح دادید که سر وقت پرداخت نکرد. آن ها میگویند مطابق قانون این فرد را به دادگاه و مراجع حقوقی معرفی کن. اگر من این کار را بکنم پیش چه کسی برود؟ آنجا یکی را با پایبند میآورند، یکی را با دستبند میآورند. اگر من چنین فردی را به آنجا معرفی کنم که نقض غرض کردهام. و نمیتوانم به اهداف علم و فناوری برسم یکی از اهداف در ارتباط با استان این است که این قضیه باید در کمیسیون استان به جد مورد بررسی قرار بگیرد و برایش راه علاج پیدا شود چون بسیار مهم است و یک نیاز برای این حوزه حمایتی است..
برای کار کردن در این حوزه باید قدرت مانور داشت. یادم است که در شروع کار پارک علم، سفری برای بازدید از پارک علم و فناوری چین ما را به آنجا بردند. من از رییس پارک علم و فناوری آنجا پرسیدم اگر پولی را به متقاضی نوآور دادید و کارش شکست خورد و نتوانست پول را برگرداند چه میکنید؟ گفت: «ما دقت و تلاش میکنیم که شکست نخورد. اگر شکست خورد و خودش تقصیر نداشته باشد یک بار دیگر هم کمکش میکنیم و به او پول میدهیم». خب آیا ما میتوانیم در اینجا این کار را بکنیم؟
بانکی ما داریم که میگوید من موظف هستم برای کارهای تولیدی و صنعتی و کارآفرینی اعتبار بدهم و حمایت کنیم. من عضو هیات علمی را معرفی می کنم به بانک برای یک کار دانشمحور که دارد اما بانک حمایت نمیکند و میگوید چون عضو هیات علمی هستی نمیتوانیم به تو وام بدهیم. در حالیکه در قانون شرکتهای دانشبنیان آمده که اعضای هیات علمی میتوانند در اینجا شرکت تشکیل بدهند پس باید بتوانند حمایت هم بشوند. و یا خط اعتباری باز میکنند در صندوق توسعه ملی بعد یک لفظ بهکار میبرند که این به شرکتهای دانشبنیان – یعنی شرکتهایی که آن مسیر و فرآیند را طی کردهاند پرداخت می شود. در حالیکه بیش از پنجاه
درصد از شرکتهای مستقر در پارک علم و فناوری شرکت فناور هستند و لزوما مراحل دانشبنیان شدن را طی نکردهاند و این شرکتها باید بتوانند از حمایتها برخوردار بشوند و اینها مسایل و معضلاتی است که ما داریم.
به عنوان آخرین سوال حالیه بزرگترین چالش پارک علم گیلان به نظرتان چیست؟
در استان یکی از بزرگترین چالشهایی که الان داریم تکمیل زیرساخت است چون به شدت از کمبود جا رنج میبریم. دستگاه نظارتی میگوید حتما به همه شرکتهای دانشبنیان که در اولویت هستند باید فضای استقرار بدهید در حالیکه ما فضای کافی نداریم.
تمام اقدامات را هم کردهایم. محدودیت فضا در استان به شدت ما را رنج میدهد ولی با همهی این محدودیتها و مشکلات مالی طی دو سال اخیر باز از نظر آماری که اعلام کردم توانستیم جز سطح یک پارکهای علم در کشور باشیم. امیدوارم با حمایت نمایندگان مجلس اعتباری در این حوزه تصویب شود که بتوانیم زمینی که اختصاص پیدا کرده را تجهیز کنیم.