اقتصاد دانش بنیان یک سبک در توسعه علم و اقتصاد است
18 فروردین 95 - 00:01 | 2197 بازدید
از اواخر قرن بیستم و در ادامه آن قرن حاضر حرکت به سوی اقتصاد دانش بنیان و جهانی سازی، به عنوان دو متغیر تاثیرگذار در توسعه نوآوری و ارتقای قدرت رقابت پذیری در معادلات اقتصاد نوین وارد شد. عواملی مانند فراهم کردن شرایط همکاری های بین المللی میان شرکت های فناور و مؤسسات پژوهشی، انتقال دانش و فناوری، برون سپاری، سرمایه گذاری مشترک برای تجاری سازی فناوری، عواملی هستند که در تولید، انتقال و بهره برداری از دانش موثر بوده و حاصل آن کاربردی نمودن دانش و توسعه فناوری در اشکال مختلف آن مانند عرضه محصولات فناورانه، خدمات و روش های ارتقاء یافته ای که منجر به رفاه اجتماعی و شفافیت امور گردد، خواهد شد.
در سال 1999سازمان همکاری های اقتصادی و توسعه(OECD)، شاخص های اقتصاد دانش بنیان را در قالب 5 محور و 32 شاخص تعریف و تبیین کرد. بر اساس این محورها و شاخص ها، اقتصاد دانش بنیان را نباید در محدوده مفاهیمی مانند توسعه علمی، آمادگی فناوری و تجاری سازی دانش خلاصه نمود (همه این مفاهیم در مراکز علمی، پژوهشی و فناوری تعریف می شوند)، بلکه کنشگران و متغیرهای دیگر نیز باید در معادله توسعه اقتصادی دانش بنیان گنجانده شوند، مانند محیط اقتصاد کلان، شرکت ها و مؤسسات تولیدی و صنعتی، بانک ها، گمرک، تأمین اجتماعی و مؤسسات تأمین مالی ریسک پذیر. بنابراین اقتصاد دانش بنیان یک سبک در توسعه علم و اقتصاد بوده و نیازمند مبانی فرهنگی، فنی و تجاری فیما بین همه کنشگران محسوب می شود.
جهانی سازی(جهانی شدن و مفاهیم مشابه)، به عنوان فرآیندی تعریف می شود که طی آن تعاملات میان کشورهای مختلف به واسطه عواملی مانند تبادلات تجاری، سرمایه ای(اعم از مشهود و نامشهود)، فناوری، نیروی های متخصص و ماهر، اتحادهای راهبردی و غیره گسترش می یابد. در توسعه و تعمیق تعاملات بین کشورها دو عامل تسهیل کننده قابل شناسایی است، شامل فناوری اطلاعات و ارتباطات و حرکت در مسیر انسجام اقتصادی میان کشورها. فرآیند جهانی سازی می تواند فرصت های جدیدی را ایجاد کرده و از این طریق ضمن رسوخ دانش ملی در فراسوی مرزهای جغرافیایی یک کشور، امکان دسترسی به منابع علمی خارج از محیط داخلی را نیز میسر سازد. بدین ترتیب در گذار به توسعه اقتصاد دانش محور، داشتن متحدان راهبردی جهت تولید خدمات و محصولات فناورانه و نوآورانه، به ویژه در شرکت های کوچک و متوسط دارای اهمیت فراوانی است. چنین همکاری هایی می تواند با شرکت های هم اندازه یا بزرگ تر یا حتی دانشگاه ها و مؤسسات تحقیقاتی شکل بگیرند. ایجاد چنین شبکه های ارتباطی، در سطوح داخلی و بین المللی ضروری است تا ضمن افزایش دانش قابل استخراج، از ایجاد انسداد درونی پیشگیری و در نهایت تبدیل دستاوردهای تحقیقاتی به محصول و ثروت را تسهیل و تسریع کند. بدیهی است که در انجام مذاکره،عقد تفاهم نامه و متعاقب آن قراردادهای تعهد آور، طرفین همدیگر را ارزیابی کرده، و چارچوب هر نوع تفاهم نامه و قرار داد و امتیازات واگذار شده به تناسب قابلیت های طرفین انجام خواهد شد.
بر اساس برنامه های بالا دستی (از جمله نقشه جامع علمی کشور و سیاست های کلی علم و فناوری، ابلاغی مقام معظم رهبری) جمهوری اسلامی ایران باید به جایگاه تاریخی خود در عرصه علم و فناوری رسیده و در گام نخست به عنوان نقش آفرین اصلی در منطقه مطرح شود. اما ورود به عرصه رقابت های بین المللی مستلزم تمهید مقدمات و آماده سازی زیر ساخت ها از جهات نرم افزاری و سخت افزاری است. از جمله شاخص های مهم در سطح آمادگی فناوری کشورها ظرفیت تجاری سازی فناوری است. ظرفیت تجاری سازی فناوری تابعی از سه متغیر عمده شامل: محدوده علم و فناوری، محدوده بازار و محدوده حقوقی و قانونی است. هر یک از محدوده های فوق خود دارای اجزایی است که باید در تعیین ظرفیت تجاری سازی در معادله قرار گرفته و به آن توجه کافی مبذول شود، چون تابع ظرفیت تجاری سازی، از همه متغیرها متأثر بوده و مغفول ماندن هر یک می تواند به بروز نتایج غیر واقعی یا با انحراف زیاد از نتیجه واقعی منتج شود. به بیان دیگر اگرچه سطح آمادگی فناوری (Technology Readiness Level=TRL) به عنوان یک شاخص برای ارزیابی توانمندی یک کشور لازم است، اما کفایت آن وابسته به شاخص های دیگری است، مانند:
1- سطح آمادگی صنایع(Manufactory Readiness Level=MRL) .
2- سطح آمادگی سرمایه گذاری (Investment Readiness Level=IRL)
از آنجایی که هریک از سه شاخص فوق یعنی، TRL، MRL، IRL ، دارای حوزه فعالیت مختص به خود هستند، بنابراین ایجاد همبندی و یکپارچگی بین آنها با اهمیت است. از دهه 1980 لزوم هم افزایی بین همه اجزای مرتبط در زنجیره علم و فناوری و نوآوری به عنوان محور کلیدی در موفقیت فعالیت های فناوری و نوآوری معرفی و مورد تأکید قرار گرفته است. برای این منظور از مفهوم مدیریت جامع نوآوری (Total Innovation Management) که به اختصار TIMنامیده می شود، پیشنهاد گردید. مدیریت جامع نوآوری به عنوان مدیریتی تعریف می شود که هدف آن ایجاد هم افزایی بین سه جزء مهم یعنی " علم و فناوری " ، " سازمان و تشکیلات" و " فرهنگ و باورها" است. نتیجه هم افزایی بین متغیرهای بالا ایجاد یک ساختار توانمند و نوآور است که توانایی ورود به عرصه رقابت های بین المللی را پیدا کرده و می تواند جایگاه خود را در زنجیره علم و فناوری در سطح جهانی تثبیت نماید.
بنابراین شراکت در تجارت و اقتصاد دانش بنیان بین المللی و داشتن سهم قابل قبول از آن منوط به تعریف راهبرد و نقشه راه روشن، آماده سازی زیر ساخت های گفته شده، و پیاده سازی یک نظام مدیریتی آشنا، متعهد، و حرفه ای است. در روند بین المللی سازی دانش و فناوری، اطلاع از موقعیت و جایگاه کشورها به منظور تنظیم روابط فیمابین نیز از نکات قابل اعتناء محسوب میشود از جمله موسسات بین المللی که قدرت رقابت پذیری کشورها را ممیزی می کند، مجمع جهانی اقتصاد است که 140 کشور جهان را بر اساس 12 شاخص ارزیابی می نماید. بر مبنای آخرین نتایج بدست آمده سوئیس با 76/5 امتیاز رتبه اول و سنگاپور و امریکا، به ترتیب با امتیاز های 68/5 و 61/5 در رده های دوم و سوم قرار دارند. اگر از کشورهای پیشرفته و توسعه یافته عبور نماییم، توجه به امتیار برخی کشورهای آسیایی، اسلامی و همسایه ایران (جدول زیر) در این ارزیابی، برای تشخیص موقعیت جهت برنامه ریزی دقیق حائز اهمیت فراوان است.
کشو ر
رتبه وامتیاز قطر امارات عربی مالزی عربستان سعودی تایلند کویت اندونزی بحرین آذربایجان ترکیه ایران
رتبه 14 17 18 25 32 34 37 39 40 51 74
امتیاز 30/5 24/5 23/5 07/5 64/4 59/4 52/4 52/4 50/4 37/4 09/4
اکنون در دوران گشایش روابط سیاسی و پسا برجام برداشتن گام های اساسی جهت سازگاری دانش و فناوری با محیط و نهادهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی وابسته به آن، بیش از پیش ضروری بوده تا ضمن بر قراری ارتباط سیستمی بین ساختار علم و فناوری با نظام های تصمیم گیری، خدمات و تولید، ظرفیت تجاری سازی دانش و فناوری ارتقاء یافته، مسیر ورود به عرصه رقابت های جهانی و اقتصاد دانش بنیان هموار گردد. بدون تردید یک راه حل تجربه شده و با قدرت تاثیر گذاری فراوان برای رفع موانع و هم افزایی بین ساختارهای علمی، تولیدی و اجرایی، استفاده از " مدیریت دانش" است. در توسعه اقتصادی دانایی محور، بنا به دلایل زیر مدیریت دانش از ارکان اصلی آن محسوب می شود:
1- پیشرفت فوق العاده سریع فناوری های مختلف درقرن جدید
2-یسرعت خلق نوآوری ها و رقابت شدید در بازاریابی
3- کاهش اندازه نیروی کار تحت تاثیر عنصر رقابت در اقتصاد جهانی
4- کاهش طول زمان جهت کسب دانش و تجربه
با توجه به مطا لب و نکات بالا، می توان استنتاج نمود که " عنصر مغز افزار و رقابت فناورانه " به عنوان شاخص برتر در رقابت ملت ها محسوب شده، برای کسب توان رقابـت بـا کشورهای پیشرفته جهت ارتقای رتبه جهانی و دستیابی بـه جایگاه مطلـوب در عرصـه بین المللی، لازم است تا موانع مربـوط به گسستگی دانش و جامعه بر داشته شـده و بین سیاست هـا و راهبردهـای علم و فناوری با راهبردهای توسعه اجتماعی و اقتصادی کشور هماهنگی ایجاد شود.