گیلان فردا- یادش بخیر وقتی مادربزرگ خسته، کسل و ناتوان با چشم های بی رمق به اطراف نگاه می کرد برای اینکه او را از حالت نگرانی بدرآورم شروع می کردم به دلداری دادن، به او می گفتم که دوران سالمندی را می گذراند و این خود تجربه ای است که شاید برای خیلی ها پیش نیاید. به حرف هایم گوش می داد و نگاهم می کرد اما می گفت:«تو نمی دانی که من چه حالی دارم...»
بسیاری از ما با والدین یا اطرافیان سالمند روبرو بوده و هستیم. ولی براستی چقدر با شرایط واقعی این عزیزان آشنا هستیم و چقدر می توانیم کمک شان کنیم؟ با توجه به آمار موجود، گیلان یکی از پیرترین استان های کشور است. ولی آیا فکری برای ارایه خدمات رسانی به این عزیزان کرده ایم.
روانشناسان شایعترین مشکلات روانی در دوران سالخوردگی را اضطراب و برخی مشکلات خلقی مانند افسردگی میدانند. از این نظر سالمندان از زمره گروه های آسیبپذیر در جامعه به شمار میآیند که لازم است در جهت کاهش افسردگی و اضطراب یاری شوند.
سایر اختلالهایی که معمولا در دوران پیری شایع میشود عبارت است از: احساس تنهایی، خستگی، استرس، تغییر در الگوی خواب و... البته همان طور که میدانید این اختلالها غیر از بیماریهای جسمانی هستند که معمولا سالخوردگان با آن ها دست و پنجه نرم میکنند. بیماریهایی نظیر ناراحتیهای قلبی، دیابت، ناراحتیهای گوارشی، عروقی و فشارخون … اما از بین اختلالهای روانشناختی، افسردگی، به عنوان معمولیترین مسایل احساسی و عاطفی در سنین سالمندی بروز می کند.
این موارد نشان میدهند که ما به عنوان فرزندان یا نوهها و حتی به عنوان اطرافیان افراد سالمند لازم است به آن ها در بدست آوردن روحیه بهتر کمک کنیم. اما چگونه؟
سالمند، کودک نیست
کارشناسان تاکید می کنند نباید با سالمندان مانند کودکان رفتار کنیم. به آن ها امرو نهی نکنیم. چون گاه برخی از ما فراموش کردهایم که سالمند ناتوانی که با او طرف هستیم شان و مرتبه خاصی دارد که در رفتار با آن ها باید مراقب به خطر نیفتادن آن شان و مرتبه باشیم. در بسیاری موارد وقتی صحبت از مراقبت و نگهداری از پدر و مادر سالمندمان به میان میآید، گمان میکنیم چون آن ها را دوست داریم، این مراقبت بسیار ساده است. برای همین با یک نگرش سنتی با آن ها که پا به سن گذاشتهاند، رفتار میکنیم؛ رفتارهایی که گاهی مناسب سن والدین سالمندمان (چه سالم و چه بیمار یا معلول) نیست. گاهی اوقات ما سعی داریم همانطور که از فرزندمان مراقبت میکنیم، با آن ها برخورد کنیم و فراموش میکنیم که ما هرگز نمیتوانیم والد پدر و مادر خود باشیم و مراقبت از آن ها مهارتهای خاصی نیاز دارد. نکته مهم این است که این مهارتها آموختنی هستند اما بیشترمان این مهارتها را بلد نیستیم و صرفا با مهر و محبت هم نمیتوان این مهم را بخوبی انجام داد.
پیشنهاد بدهید نه دستور
روانشناسان می گویند اگر میخواهید به سالمندان برای شرکت در کلاسها یا دورهها، یا وقت گذراندن با همسالان خود، توصیههایی داشته باشید این توصیهها حتما باید به شکل پیشنهاد به آن ها داده شود نه به شکل دستور. آزادی عمل را از آن ها نگیرید و فقط آن ها را تشویق و ترغیب کنید تا برنامهریزیهای جدیدی برای خود داشته باشند. تجربه نشان میدهد که دستور دادن و حکم صادر کردن برای سالمندان، آن ها را افسرده و ناامید خواهد کرد و حتی باعث خواهد شد که مقاومت کرده و حالت دفاعی به خود بگیرند و بخواهند جایگاه قبلی خود را به رخ شما کشیده یا دوباره بدان برگردند. در حالی که توان آن را هم ندارند و سرانجام ناامیدتر و افسرده شوند.
انتقال حس مفید بودن
دوره سالمندی هم مانند هر دوره دیگری در زندگی دغدغههای خود را دارد. اگر به فرد سالمند کمک کنیم که از نظر ذهنی، آسودگی اینکه هنوز جایگاه قبلی، یعنی موثر و مفید بودن را دارد؛ در نتیجه از اضطراب سالمند کم شده، جایگاه خود را در مخاطره نمیبیند و دچار کاهش اعتماد به نفس نمیشود.
اکثر سالمندان توانمندیهای خاصی دارند. اگر به آن ها این فرصت و موقعیت را بدهیم که توانایی خود را به نوجوانان و کودکان محله یا فامیل بیاموزند، احساس مفید بودن آن ها را افزایش دادهایم. یا اگر مثلا میتوانند به کودک ما دیکته بگویند یا در حساب ساده به آن ها کمک کنند خوب است که از آن ها کمک بگیریم.
زندگی والدین سالخورده با فرزندان
شاید نگهداری از سالمندان در خانه سخت باشد اما وجود خانواده از هر دارو و مسکنی برای سالمند اثربخش تر است. محبت و عشق صفا و صمیمیت، صدای افراد خانواده، غذای سفره ای که در کنار آن سالمند حضور دارد آنقدر در بهبود شرایط جسمی و روانی سالمند موثر است که قابل مقایسه با هیچ سرویس و خدمت دیگر نیست. اما این نکته مهم نافی انجام وظایف دولت و بخش خصوصی و گروهای مردم نهاد نمی شود. همه می دانیم آنچنان که شایسته سالمندان است در جامعه مان خدمات ارایه نمی شود. آموزش مرتبط در این بخش یا وجود ندارد یا خیلی کم است و فقط زمانی ما عمق این کمبودها را حس خواهیم کرد که از نزدیک لمس کرده باشیم.
امروزه صاحبنظران سفارش می کنند«سالم پیر شویم». براستی سازوکاری برای تحقق این سفارش در قوانین و در جامعه دیده شده است؟
سخن آخر
سخن آخر این که پیر شدن و کهنسالی اصلا چیز بد و منفوری نیست. بلکه مرحله خاصی از زندگی است که باید به خوبی تجربه و از آن گذر شود. افراد سالمند مانند یک صندوقچه پر از جواهر هستند. این جواهرات همان تجربهها و داشتههای معنوی و فهم و شناخت آنها از زندگی است.
مرسده دیلمی