بهبود نظام تدبیر بر اساس ارزش ها
16 فروردین 96 - 00:01 | 1696 بازدید
گیلان فردا- قوانین و اسناد بالادستی در نظام برنامه ریزی، هویت مناطق را در جغرافیای ایران تأیید میکند و رویکرد توسعه مبتنی بر برنامه ریزی منطقه ای و آمایش سرزمین است، یعنی نظامی که بر اساس واقعیت ها و اولویت های منطقه شکل گرفته، سازماندهی و اجرا میشود. از سویی دیگر انتظارات و توقعات روبه رشدی در سیاست گذاری های ملی و راهبردی در عرصه های اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و... در حال خلق شدن است که نظام تدبیر کشور باید آن ها را اجرایی کند از جمله اقتصاد مقاومتی، توسعه پایدار، الگوی پیشرفت ایرانی اسلامی، توسعه علم، اصلاحات اداری و اجرایی در حوزه های بانکی مالیاتی و سایر سازمان های اجرایی، مبارزه با فساد و مطالبات اجتماعی دیگر.
اما این همه باید در چه بستر اجرایی بارگذاری شود؟
آیا نظام اجرایی و نظام اداری کشور آمادگی پذیرش نقش های فعلی و آینده را دارند؟
آیا نظام تدبیر و برنامه ریزی کشور در راستای بالندگی و حفظ ارزش های ملی و منطقه ای و محلی قرار دارد؟
بررسى تحولات جهان در نیم قرن اخیر نشان میدهد که تغییرات بسیار عمیق در باورها، ارزشها و سبک زندگى مردم جهان به وقوع پیوسته است و گسترش جهانى این تغییرات همواره دامنه و شدت بیشترى مییابد. (عیسی زادگان، علی:1391) تأثیر ارزش ها بر باورها و عملکردهای جوامع بر کسی پوشیده نیست و باید با مطالعه و مدیریت بر ارزش ها، موجبات حفظ و تعالی آنها را فراهم کرد. شناخت منبع و منشاء ارزشها، کشف و تقویت آن ها در ساختار نظام برنامه ریزی، رشد و توسعه جوامع بشری جایگاه بالایی دارد.
یک اجماع گسترده در موضوعات منطقه ای و بین استانی و حتی ملّی، مستلزم کاوش برای یافتن
اشتراکات و والاترین ارزش هایی است که علیرغم وجود عوامل منفی و حتی معارض، بسیاری از گروه های اجتماعی در آن سهیم بوده و نسبت به آن ها وفادار و پایبند باشند.
تردیدی نیست که نظام اجرایی کشور باید پاسخ نیازها و مطالبات رو به ازدیاد گروه های اجتماعی و سیاسی در سطوح ملی و محلی را بدهد و مطابق با قانون اساسی و سایر قوانین، خود را تجهیز نماید. یافته ها و شواهد متعدد حاکی از آن است که نظام و روش موجود برنامه ریزی در کشور نتوانسته است به طور کامل آرمان های قانون اساسی و نیازهای جامعه را برآورده کند و علیرغم تلاش های روزافزون نتایج قابل قبولی کسب نشده است، یا به تعبیر دیگر نتایج با هزینه ها تناسب ندارد. نظام متمرکز و پرهزینه برنامه ریزی و اجرایی کشور با رویکرد بخشی نگری از سوی بسیاری از محققان نقد و روش موجود مردود اعلام شده است و در عوض توصیه شده تا مدیران ارشد کشور به رویکردهای از پایین به بالا و مشارکتی توجه نمایند و با طرح ریزی درست به مرور نظام برنامه ریزی و تدبیر کشور را اصلاح نمایند.
اما برای شکل گیری این نظام مشارکتی با رویکرد منطقه ای چه الزامات و زمینه های اولیه باید تمهید شود تا کشور به سوی یک نظام واقعی و وحدت آفرین منطقه ای حرکت نماید؟
تجربه های سال های گذشته در شکل گیری مناطق در کشور نشان میدهد تا کنون نتوانسته ایم مناطقی واقعی و مبتنی بر توافق و همکاری پایدار و مستمر داشته باشیم که در سطح استانی یا محلی و ملی حمایت شده و از اعتبار و اعتماد لازم برخوردار باشد. سال هاست که به دفعات جلسات منطقه ای تشکیل میشود لیکن برنامه های منطقه ای وجود ندارد. دلایل مختلفی از قبیل عدم حمایت قانونی، فقدان پایگاه فکری و تئوری لازم، فقدان ساختار و سازماندهی متناسب در شکل نگرفتن فعالیت های منطقه ای تأثیر داشته است.
اما موضوعی که مغفول مانده ایجاد پایگاه فکری است چون آمادگی لازم را برای پذیرش مباحث منطقه ای فراهم میکند ولی در این راستا کار زیادی در سطح استان ها انجام نشده است. اگر قرار باشد ساختار برنامه ریزی کشور تغییر یافته و بر اساس هویت منطقه ای سازماندهی شود استان های کشور باید شرایط و ویژگی های لازم را برای نقش پذیری منطقه ای احراز کنند؛ ایفای نقش در این شرایط ایجاب میکند استانها توانمندیهای نظری و عملی مناسب را کسب کنند. لذا شکل گیری گفت وگوهای منطقه ای بین استان های تشکیل دهنده یک منطقه غیر قابل اجتناب است چرا که مناطق باید بر اساس هماهنگی و توافق شکل گرفته و نهادینه شوند؛ و نگاه دستوری و آمرانهِ از بالا به پایین، تکرار وضع موجود خواهد شد. گفت و گو به معنای «تبیین و تبادل منطقی و مفید افکار و اندیشه ها» است. گفت و گو از تفکر و اندیشه انسان ناشی می شود چارچوب و باورهای انسان ها کیفیت گفت وگو را تعیین می کند؛ لذا از این بابت ما درجات مختلفی از گفت وگو خواهیم داشت. گفت وگوی منطقه ای Regional Conversation یا Regional Dialog ؛ عبارت است از گفت و گوهای چند استان برای تشکیل یک منطقه برای رسیدن به توافق و شکل دادن به همکاری مشترک، اتحاد و ائتلاف. ارزش های منطقه ای نقطه معنوی مشترک بین استان ها میباشد و هر قدر این ارزش ها به درستی کشف و تدوین شود میزان پایبندی و وفاداری استان ها به همکاری منطقهای افزایش مییابد. به عبارت دیگر، ارزش های منطقه ای درون مایه اصلی پیوند و همگرایی منطقه ای است. ارزش های منطقه ای برا اثر گفت وگوهای منطقهای کشف، تعیین و اولویت بندی می گردد. منافع مشترک منطقه ای و باورهای مشترک منطقه ای تأثیر زیادی در شکل گیری ارزشهای منطقه ای دارند. باورهای مشترک عبارت است از عقاید مشترکی که بالاترین اولویت و جایگاه را برای افراد جامعه دارد و برگرفته از جهان بینی و ایدئولوژی حاکم است. این باورها از چنان رتبه ای برخوردارند که افراد جامعه برای نگهداشت آنها حاضرند از بسیاری از منافع مادی و گاه معنوی خود چشم پوشی کنند، مانند وطن پرستی.
منافع مشترک ریشه در باور و اعتقادات دارد در واقع باورهای مشترک منافع مشترک را در جامعه بوجود می آورد که ارزش را تحت تأثیر قرار میدهند، این منافع از جنس مادی یا معنوی میتواند باشد اما اهمیت بالایی دارد مانند منابع طبیعی، محیط زیست و ...
با اجرای گفت وگوی منطقه ای، ارزش های منطقه ای کشف می شوند و رفتار منطقه ای چگونگی برخورد با ارزش های منطقه ای را نمایش می دهد؛ لذا رفتار منطقه ای نماد و شاخص بسیار مهم در پایش حراست از ارزش های منطقه ای می باشد. در راستای گفت وگوی منطقه ای عواملی قرار دارند که منطقه را شکل میدهند، ویژگی های طبیعی و جغرافیایی؛ تاریخی؛ فرهنگی، اجتماعی؛ اقتصادی و... اما عامل مهم دیگری هم وجود دارد که محتوای مشترک و نقطه گره و تماس عوامل مختلف است و آن هم ارزش های مشترک بین استان ها است.
ارزشهای منطقه ای آرمان ها و انتظارات مهم و حیاتی استان ها برای شکل گیری منطقه است و باعث می گردد میثاق و پایبندی لازم بین استان ها در عمل به تعهدات مشترک بوجود آید. ارزش های منطقه در بر گیرنده معیارهای مقدس و معنوی جامعه منطقه ای است و باید به عنوان یک سرمایه مشترک از آن حراست شود، مانند دفاع از آرمان های ملی؛ اعتماد و وحدت منطقه ای؛ مشارکت و روحیه همدلی؛ تکریم مردم و غیره. لذا سؤال اساسی اینجاست که با شکل گیری نظام منطقه ای «ما به چه ارزشهایی متصف میباشیم؟»
با داشتن چشم انداز و مأموریت منطقه ای، زمینه های برنامه ریزی منطقه ای و اصلاح نظام برنامه ریزی (از پایین به بالا) فراهم خواهد شد. نظام تدبیر و برنامه ریزی کشور چاره ای جز احیای توان و جایگاه استان ها در نظام برنامه ریزی فعلی ندارد و تغییرات ساختاری در دستگاه های اجرایی و بسیاری از حرکت های متمرکز نمی تواند گشایشی در بهبود توسعه و وضع موجود را در پی داشته باشد.
جیانگ و همکاران (2008) در تحقیق خود تعهد، همبستگی، اعتماد متقابل و حل تعارض را به عنوان عواملی که به پایداری اتحاد کمک می کنند پیشنهاد نمودند (Jiang et al., 2008, 183). مورگان و هانت (1994)، وجود اعتماد و تعهد را به عنوان عوامل کلیدی در اتحاد استراتژیک جهت دستیابی به موفقیت معرفی کردند (Morgan and Hunt, 1994, 20).
اگر ارزش ها در اجماع نهایی و شکل گیری گفت وگوها نادیده گرفته شوند مناطق فاقد ریشه و استحکام لازم خواهند بود چرا که استان ها باید دلیل محکمی برای همکاری و انسجام مستمر داشته باشند و این دلیل یا دلایل قدرتمند باید با سپری شدن زمان کم اهمیت و بی مقدار نگردد. لذا محتوای اصلی و روح شکل گیری مناطق در کشف و تبیین درست ارزش های مشترک و توافق بر سر پذیرش آنهاست. این ارزش ها از نتایج گفت وگوهای نخبگان و کانون های قدرت استان ها حاصل می شود و امکان دارد در عنوان و اولویت بندی ارزش ها مناطق با یکدیگر متفاوت باشند؛ لذا متغیرهایی مانند فرهنگ و آداب و رسوم، باورها و اعتقادات و... در شکل گیری ارزش های فوق تاثیرگذار بوده و مناطق با یکدیگر در این زمینهها تفاوت هایی داشته باشند. این متغیرهای متفاوت مانند عوامل طبیعی و جغرافیایی، نمودهای متفاوتی از چهره منطقه ترسیم می کنند.
آنچه که باورها و منافع مشترک را شکل می دهد، خصوصیات فرهنگی اجتماعی مشترک و پیوندهای تاریخی و جغرافیایی است؛ بنابراین استان های منطقه در مرحله گفت وگوی درون استانی و گفت وگوی منطقه ای باید با تسلط بر عوامل یاد شده به دنبال ارزش های مشترک منطقه ای باشند. این ارزش ها باید مورد تکریم و پاسداشت و حراست قرار گیرد تا خطری آن را تهدید نکند؛ چرا که هرگونه آسیب به این ارزش ها بنیان های همکاری منطقه ای را متزلزل خواهد کرد. در این خصوص موضوع حساس دیگری که بوجود میآید چگونگی حفاظت از ارزش های منطقه ای است .ارزش ها در شکل گیری ساختارهای اخلاقی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی نقش اصلی را دارند و نادیده گرفتن آنها در روند رشد و پیشرفت هزینه های جامعه را افزایش میدهد و حرکت رو به جلوی کشور را کند و منحرف خواهد کرد. شناسایی و درک ارزش ها در سطوح فراملی، ملی، محلی و منطقه ای در برنامه ریزی بسیار مهم و حیاتی است. بی تردید در جهان ارزش های متفاوتی توسط مردم نهادینه شده و هر منطقه ای مبتنی بر این ارزش ها زندگی می کنند. این ارزش ها در تقابل و یا در تعامل با هم خواهند بود و عامل همگرایی یا واگرایی می شوند. اگر به دنبال همکاری و همگرایی در سطح منطقه ای(بین استانی) هستیم باید به سمت کشف، تبیین، تکریم، نگهداشت و تعالی ارزش های مشترک منطقه ای باشیم.
برای تغییر نظام ناکارآمد برنامه ریزی فعلی راهی جز تغییر اساسی نیست و مسیر این تغییر، از شکل گیری مناطق و تدوین مدیریت نوین منطقه ای با توجه به گفت وگوی بین استان ها برای رسیدن به توافق و همکاری پایدار، مستمر و ماندگار منطقه ای صورت می پذیرد.
مدرس دانشگاه و کارشناس برنامه ریزی