فوت آخر من پودر ماندگاری است
18 فروردین 97 - 00:01 | 2075 بازدید
گیلان فردا، سارا فرزانه- آهنگساز مجموعه های موفق "معمای شاه"، " تبریز در مه "، این اواخر سریال «عاشقانه» و بسیاری از تیتراژها و ترانه های محبوبی که توسط بهترین و معروفترین خوانندگان تاکنون اجرا شده است کسی نیست جز هنرمند محبوب و البته همشهری، آقای بابک زرین.
متولد ۸ مرداد ۱۳۵۷ در شهر رشت بوده و موسیقی را در کنسرواتور تهران آموخته است. سالهاست فعالیت موسیقایی خود را در تهران ادامه داده و جزء موفق ترین و حرفه ای ترین های این عرصه به شمار می رود.
صادقانه بگویم از مصاحبت و گفت و گو با چنین همشهری خوش برخورد، مهربان و هنرمندی بسیار لذت بردم. برایم جالب بود که در پاسخ به سوال آخرم که پرسپولیسی هستید یا استقلال؟ ( البته محض شوخی) رک و سریع پاسخ دادند: سپیدرود گیلان!
«برنده بهترین آهنگساز جشن سالانه ی موسیقی ما، جشنواره حافظ و جشنواره ای ایران»
برایشان سلامتی و موفقیت های روز افزون را آرزو می کنم و ممنون از ایشان که به گرمی و صمیمانه پذیرای مصاحبه ما بودند.
- به عنوان اولین سوال از شروع فعالیت کاری خود بفرمایید و اینکه چطور شد به پایتخت نقل مکان کردید؟
من در سال 79 دانشکده کنسرواتور موسیقی پذیرفته شدم. البته قبل از آن هم در رشت زیر نظر اساتیدی همچون سرکار خانم پوربایرام و آقای سهراب فلک انگیز آموزش می دیدم. اما بعد از قبولی در کنکور کنسرواتوار به تهران نقل مکان کردم. شروع کارم با تئاتر و اولین کار رسمی من در سال 80 موسیقی متن و تیتراژ سریال مهمانپذیر طوبی به کارگردانی آقای کیومرث پوراحمد بود که آن زمان 23 سال داشتم. به جهت کار درتئاتر شهر، روابط عموی خوبی که داشتم و اینکه به موسیقی من علاقه نشان می دادند، ارتباطات کاری خوبی شکل گرفت و همیشه اتفاقات مثبتی برایم رقم می خورد.
من آن زمان در تئاتر شهر در بخش انجمن موسیقی تدریس سولفژ و آواز را نیز برعهده داشتم چون فارغ التحصیل آواز کلاسیک و مبانی آهنگسازی هم بودم. سال 83 موسیقی متن و تیتراژ سریال مردان کوچک را کار کردم که خواننده آن حمید حامی بود. در آن میان مشغول آهنگسازی آلبوم های مختلف هنرمندانی همچون چنگیز حبیبیان، حمید حامی، مانی رهنما و دوستان دیگر بودم. همچنین موسیقی متن برخی برنامه های ترکیبی تلویزیون را هم انجام می دادم که بیشتر همکاری در زمینه اشعار با زنده یاد افشین یداللهی بود.
تا سال 88 که موسیقی سریال تبریز در مه و پس از آن معمای شاه به کارگردانی آقای محمدرضا ورزی را کار کردم که با صدای آقای سالارعقیلی که از دوست های خوب بنده هستند پخش شد که با هم کارهای زیادی منتشر کردیم همینطور کارهایی در آینده خواهیم داشت
- جایی خواندم ویژگی خاص آثار شما وجود ملودی آرام و سرشار از احساس است که به سلیقه مردم هم بسیار نزدیک می باشد... درواقع موسیقی رفاقت و آرامش و البته عاشقانه... نظر خودتان در این باره چیست؟
من تقریبا همه جور سبکی را تجربه کردم. پاپ، سنتی، ایرانی.. با هومن جاوید آلبوم شاه ماهی را پاپ راک کار کردم. کارهای مختلفی انجام دادم و از دید خودم آهسته و پیوسته جلو می روم. در این بین بعضی خوانندگان مثل موجی می آیند و میروند، کنسرت های مکرر و مدام ، اما به یکباره کم کار می شوند و شاید دیگر خبری هم از آنها نشود. دلیل بزرگ این است که بسیاری از خوانندگان به دنبال کارهایی هستند که همین حالا به اصطلاح بگیرد و سر و صدا به پا کند. در واقع کارهای تاریخ مصرف دار! و یک ماه دیگر آن کار فراموش می شود و باید کار جدید تاریخ مصرف دار دیگری تولید شود. دوست خبرنگاری به من می گفت تو انگار به آثارت چیزی اضافه می کنی مثل آشپزها، پودری چیزی... من هم در جواب گفتم فوت آخر من پودر ماندگاری است. من همیشه در لحظه آخر به این فکر می کنم که حالا برای ماندگاری بیشتر اثر چه می توان کرد. که البته این بخش قضیه ، کار کاملا دلی، احساسی و شخصی می شود.
من کارهای اکتیو هم انجام داده ام که ملودی های ماندگاری داشته اند. مهم برای من این بوده که بشود ریتم را در سال های مختلف بر طبق زمان تغییر داد. اما ملودی ها و اشعار باید قابل تحسین باشند. مصداق حرفم اینکه دو سال پیاپی در جشن حافظ ، ترانه "ایران" و امسال "خون غزل" اول شد و این نشان دهنده این است که هم مردم و هم کارشناسان موسیقی کار را پسندیدند. خون غزل تیتراژ دوم معمای شاه با صدای سالار عقیلی بود. من راه خود را اینگونه انتخاب کردم و برخی راه و هدف خود را در کنسرت ها و اجراها و... می یابند. در هر حال به نظرم همه بچه های موسیقی تلاش خود را انجام می دهند و خوب کار می کنند.
. کمی به سوال اول و شهر خودمان برگردیم... این مهاجرت به پایتخت صرفا برای پیشرفت کاری بود؟ یعنی بستر رشد در رشت فراهم نبود؟
به هیچ عنوان! قطعا برای پیشرفت کاری به تهران آمدم. آن هدفی که به دنبالش بودم در رشت قابل دستیابی نبود. متاسفانه صدا و سیمای گیلان حمایتی از هنرمندانش نمی کند. من یکی از انتقاداتم در مصاحبه شما به هیچ کجا نیست الا صدا و سیمای گیلان، که باعث می شود بسیاری از استعدادها به تهران مهاجرت کنند. حتی من آن زمان در رشت 3 ، 4 کار هم ارائه دادم که هیچ گاه پخش نشد.
. انگار هیچوقت بودجه ندارند! ( بنده خودم به عنوان یکی از علاقه مندان ترانه زمانی که در رشت بودم و در جلسات خانه ترانه رشت شرکت می کردم شاهد بودم ترانه سرایان فعال و با استعداد گیلان حتی با مشکل نبود سالن ثابتی برای جلسات خوانش و نقد ترانه روبه رو هستند و کماکان این مشکل با شدت بیشتری در رشت وجود دارد و این عدم حمایت ها جای تعجب و دلزدگی فراوان دارد.)
بله و همین موارد و محدودیت ها دست به دست هم داد تا من نتوانم در رشت بمانم و فرار کردم!
- یعنی این عدم توجه و عدم حمایت ها عمدی است؟ یا توان و پتانسیل شان در همین حد است؟!
نه، نمی خواهند! یعنی هیچ بودجه ای در این همه سال به صدا و سیمای گیلان تزریق نشده! نمیدانم عمدی هست یا نه. ولی چیزی که می دانم این است که صدا و سیمای گیلان یا هر صدا و سیمایی باید از هنرمندانش حمایت کند که برای پیشرفت، راهی جایی دیگر نشوند. من به خاطر می آورم اوایل در رشت وقتی می خواستم فارسی کار کنم اجازه نمی دادند. می خواستم موسیقی بی کلام ضبط کنم گیرهای الکی می دادند. ناگفته نماند من در همان سنین نوجوانی از طریق یکی از دوستان پدرم به نام آقای علی سهراب - که از خوانندگان قدیمی بود و با آقای بابک بیات همکاری داشت- با استاد بیات در ارتباط بودم و از ایشان بسیار آموختم. من در تهران بیشتر رفیق دارم تا در شهر خودم. همشهری های خودمان هوای همدیگر را ندارند!
- به نظر شما مافیا در موسیقی ایران وجود دارد؟ در خواندن تیتراژها... کنسرت ها و...؟
نه. من مافیا رو می توانم تیم کاری عنوان کنم، منکرش نمی شوم. خود بنده با یک عده همیشه خوبم و با هم همکاری می کنیم. در بحث تیتراژها هم همینطور. در این چند سال اخیر کارهای زیادی توسط آدم های جدید منتشر شده است.
- بله منتشر شده اما به نظرم بیشترش با ارتباطات بوده
این موضوع همیشه از گذشته ها هم بوده. آقای اردلان سرفراز و آقای زلاند، آقای جنتی عطایی و آقای بابک بیات یا آقای شهریار قنبری و آقای واروژان با هم تیم بوده اند. این طبیعت کار بوده برای کسی که تلاش می کند. من وارد این جزییات نمی شوم چون در این سال ها نام اشخاص جدید را در تیتراژها به عنوان شاعر زیاد دیده ام. پس اینگونه نباید قضاوت کرد. اما نکته ای که به شاعرهای جدید می گویم این است که خودشان مقصرهستند اگر وارد گود نشده اند. به عنوان مثال وقتی ترانه سرایی که ممکن است کارش را دوست نداشته باشم دیگر به من پیام ندهد و کوششی برای بهتر شدن نکند یعنی کار و تلاش او در همان حد بوده است.
. پس چرا بعضا می بینیم کارهای ضعیف تر در آلبوم ها و کنسرت ها خوانده می شود؟
من در مورد خودم صحبت می کنم و خب ببینید جواب آن شاعر در پاسخ به عدم تمایل من به ترانه اش این بود.
. ولی خیلیا اینو دوست داشتن آقای زرین!
منم گفتم مرسی به همون خیلی ها بسپرید.خداحافظ!
درواقع می خواهم بگویم طرف اصلا نحوه دیالوگ و برقراری ارتباط را بلد نیست. مثل این می ماند که من بروم پیش آقای بیات(البته دارم مقایسه می کنم چون من همیشه به پیشکسوت هایم سر تعظیم فرود می آورم. برای کسانی که کنارشان یاد گرفته ام و دوستشا ن دارم همیشه احترام خاصی قائل بوده و هستم) یک ملودی بزنم و ایشان بگویند خوب نیست و من بگویم خیلی ها دوست داشتند، شما دوست نداشتید!
یعنی چه؟ تو هم دوست داری از محضرشان یاد بگیری هم به قول معروف شاخی! پس در این حالت بیخیال آن آدم میشوم . من مایلم با کسی کار کنم که ارتباط ذهنی و حسی مان یکی باشد و درک زیادی داشته باشد.
. سال گذشته شما دبیر ارشد موسیقی هشتیمن جشنواره تخصصی وزارت بهداشت بودید کمی در این باره برایمان بگویید؟
بله ، من به همراه آقایان مجید انتظامی و فریدون شهبازیان سه عضو شورای تخصصی موسیقی بودیم. انتخاب هیات داوران، ارائه راهکار برای افزایش کیفیت اجرایی هشتمین جشنواره فرهنگی وزارت بهداشت و تعیین شاخصهای داوری وظیفه این شوراست. هشتمین جشنواره فرهنگی وزارت بهداشت در 5 بخش فیلم، تئاتر، ادبی، موسیقی و هنرهای تجسمی امسال نیز کار خود را آغاز خواهد کرد.
- خودتان هم خوانندگی را تجربه کرده اید؟ چقدر جدی به آن می پردازید؟
از دلمشغولی های من است که گهگاهی در اینترنت منتشر می کنم.
- یعنی قصد اجرای صحنه ای ندارید؟
تا کنون که خیر، برنامه ای برای آن ندارم زیرا فرصتش را هم ندارم. از سال 90 به این طرف حدود 10 ، 11 کار از بنده منتشر شده است
- یک سوال مهم این که موسیقی ما تا چه حد در جهان شناخته شده است؟ موسیقی هندی، عربی، ترکی کاملا شناخته شده است ولی موسیقی ایرانی در کجای جشنواره های خارج از کشور قرار دارد؟ در این زمینه چه باید کرد؟ و موسیقی ما را با کدام سبک می توانند بشناسند؟
این سیاست گذاری آقایان است که فیلم های ما به جشنواره های مهم و معتبر جهانی و اسکار راه می یابد و صادر می شود و اتفاقا افتخار آفرین می شود اما موسیقی ما هیچ وقت به جشنواره های گرمی و ... راه پیدا نکرده است. موسیقی ایرانی را می توانند با سبک پاپ، کلاسیک و تلفیقی به خوبی بشناسند. ما می توانیم عرض اندام کنیم حتی اگر حذف شویم . اما لااقل حضور داشته باشیم. اکنون موسیقی " وطنم" و "ایران من " ( که با 40 نوازنده ارکستر بزرگ است) می تواند به جشنواره ها راه پیدا کند. منتقدین می توانند روی هارمونی هایی که نوشتیم امتیاز دهند... به خوانندگی سالار عقیلی همینطور... متن شعر را به انگلیسی ترجمه می کنند و شعر میتواند امتیاز بیاورد. ما اگر بتوانیم وارد فضای رقابت جهانی بشویم به شما قول می دهم هنرمندان موسیقی ما همگی امتیاز می آورند. تا این حد من به موسیقی ایران اعتماد و امیدواری دارم.
. شما با محمدرضا فروتن در آلبومشان همکاری داشتید از نتیجه راضی بودید؟ و کی منتشر شد؟
بله راضی بودیم. البته چندسال به طول انجامید ولی در کل حال و هوای آلبوم بسیار شخصی و خاص است و اول اسفند 95 منتشر شد، درست دو هفته قبل از فوت افشین!
- بله زنده یاد دکتر افشین یداللهی که رفتنش برای هیچ کداممان باورپذیر نیست... از ایشان بگویید؟
افشین یداللهی یکی از بهترین رفقای من بود. یکی از حیف های زندگی ام. ما 9 سال با هم کار کردیم. خیلی دوست بودیم. تا زمانی که زنده ام خواهم گفت که او یکی از حیف های زندگی من بود. ما با هم کارهای متفاوت و موفق زیادی داشتیم و هر سال هم این همکاری اتفاق می افتاد.
. کارهای نیمه تمام هم با ایشان دارید؟ و آیا منتشر می کنید؟
بله، به زودی
. وحرف آخر؟
مرسی از مجله شما، ممنون، مصاحبه خوبی بود. خوشحالم که در اولین دوره جایزه ترانه افشین یداللهی عزیز که به همت دوستان خانه ترانه و انتشارات نگاه برگزار شد تندیس ویژه خانه ترانه را به واسطه ساخت آثارم که اکثرشان هم با ترانه افشین یداللهی نازنین بوده دریافت نمودم. احساسم اینه که این تندیس رو از دست افشین یداللهی عزیز گرفتم. چون در ساخت تمام آثاری که با ترانه خودش بوده کنار من بود و دید که چقدر زحمت کشیدیم برای ساخت این آثار تا مردم دوست داشته باشند و ماندگار بشه ومی دانم که دوست داشت چنین مراسمی را برگزار کند که مرگ امان نداد...
مطمئنم اگر زنده بود از دستان خودش این جایزه را می گرفتم. ممنون از دوستان عزیزم در خانه ترانه، روزبه بمانی(دبیر جایزه)، مهدی ایوبی، حمید رضا صمدی، حسن علیشیری و هیات داوران و کلیه دوستانی که زحمت کشیدند تا این جشن هر چه با شکوهتر برگزار شود.