آنها فقط یک مشت عدد نیستندتند
1 مهر 00 - 00:07 | 872 بازدید
گیلان فردا، فاطمه صابری- «زور کرونا هم به ما بیشتر از پولدارا میچربه» گوینده این جمله نرگس زنی 42 ساله با 2 فرزند دانشآموز است. با گذشت 5 ماه از سال تحصیلی، فرزندانش نه رنگ مدرسه را دیدهاند و نه پولی در بساط داشت که برای آنها گوشی هوشمند یا تبلت خریداری کند.
نرگس با همسری درگیر اعتیاد تا پیش از کرونا با کارهای خدماتی و حمایتهای گروههای خیریه تلاش میکرد نانی بر سفرهی فرزندانش بگذارد. حالا میگوید کرونا همان روزیِ گنجشکی را هم از ما دریغ کرده و به جز غم نان حالا درد دوربودن بچههایم از مدرسه را هم دارم.
این مادر توضیح میدهد که بارها به مدرسه فرزندش رفته و از آنها تقاضای کمک کرده است. اما آنها گفتهاند توان و امکانی برای قرار دادن لوازم آموزشی هوشمند به دو فرزندش که در این مدرسه تحصیل میکنند را ندارند و به خاطر کرونا امکان بازگشایی مدارس هم ممکن نیست.
مدرسه فرزندان نرگس نه در ارتفاعات رودبار قرار دارد و نه ییلاقات تالش و رودسر. دو فرزند 9 و 11سالهاش در حال تحصیل در یکی از مناطق حاشیهای رشت هستند.
قصهی این زن و فرزندانش طی یک سال گذشته گسترهای دارد به وسعت گیلان و ایران. جایی که میلیونها دانشآموز، امنترین و متعارفترین حقوق دوران کودکی و نوجوانیشان یعنی رفتن به مدرسه و تحصیل را از دست رفته میبینند.
بدسرپرستی، فقر و کرونا دشمنان تحصیل
«900 دانشآموز در شهرستان تالش از تحصیل بازماندهاند.»
گوینده این جمله سید مرتضی مختاری مدیر آموزش و پرورش تالش در جلسه هشتم دیماه 99 شورای آموزش و پرورش است.
به گفته او این دانشآموزان به دلایلی چون بدسرپرستی، کار و ازدواج از تحصیل بازماندهاند. البته این تعداد دانش آموز به جز کودکان و نوجوانان این شهرستان هستند که بعد از شیوع ویروس کرونا تحصیل برایشان دشوارتر از قبل شده است. کودکانی که به دلیل زندگی عشایری و ییلاق نشین بودن والدین هرگز شانس آموزش حداقلی را هم نداشتهاند و حالا دسترسی به آموزش آنلاین هم برایشان آرزویی دستنایافتنی است. تعدادی از آنها حتی به تلویزیون هم دسترسی ندارند. هرچند مدیران آموزش و پرورش میگویند که این دانشآموزان با استفاده از درسنامههای کارشناسان به تحصیل ادامه میدهند.
تفاوت کیفیت آموزشی شهر و روستا
حتی اگر بپذیریم که برای تعدادی از دانشآموزان چنین تمهیداتی صورت گرفته است ناگفته پیداست که شمار زیادی از این کودکان و نوجوانان با توجه به سطح سواد اطرافیان برای یادگیری در شرایط بسیار سختی قرار دارند و احتمال اینکه به جمع 900دانشآموز از تحصیل بازماندهی دیگر بپیوندند بیشتر از شانس ادامه تحصیلشان است.
نباید فراموش کرد که تا پیش از کرونا هم به دلیل ضعیف بودن نظارت کمی و کیفی آموزش و پرورش روی شرایط تحصیلی برخی مناطق روستایی و ییلاقی،کیفیت تحصیلی و یادگیری شمار قابل توجهی از آنها با کودکان همدرسشان در مناطق شهری نازلتر بود.
۳۰ درصد دانش آموزان ایرانی امکان آموزش آنلاین ندارند
حالا آمارهای نگران کنندهای از سوی مدیران ارشد آموزش و پرورش و برخی گروههای مدنی فعال در حوزهی کودکان و نوجوانان پیرامون خطر بازماندن از تحصیل شمار زیادی از دانش آموزان بعد از شیوع ویروس کرونا منتشر میشود.
اظهاراتی مانند آنچه بیست و سوم دیماه از زبان معاون وزیر آموزش و پرورش مبنی بر اینکه حدود ۳۰ درصد دانش آموزان ایرانی از وسایل هوشمند برای حضور در آموزش آنلاین بیبهره هستند.
طبق همین آمارها جمعیت این دانشآموزان حدود سه میلیون نفر است. سیدجواد حسینی معاون وزیر آموزش و پرورش توضیح داده به جز این سه میلیون دانشآموز که از اواسط شهریورماه تاکنون علاوه بر فراموشی مفهوم مدرسه، امکان دسترسی به آموزش آنلاین را هم از دست دادهاند حدود دو میلیون کودک هم به علت کمبودهای مالی در خانواده تنها میتوانند تا یک ساعت محدودی از گوشی و تبلت والدینشان استفاده کنند.
فقر، مرز ندارد
تعدادی از همین دانشآموزان بازمانده از تحصیل و یا محروم از مدرسه و تجهیزات ارتباط جمعی در همین گیلان ما زندگی میکنند. به جز دانشآموزان ۱۰۳ مدرسه در ۸۴ روستای گیلان که عمدتا در تالش،رودبار، رودسر،املش و لنگرود روزگار میگذرانند و به شبکهی ملی اطلاعات و اینترنت دسترسی ندارند، در ششمین ماه سال تحصیلی کلاسهای زیادی حتی در رشت، مرکز استان گیلان در شبکهی شاد تشکیل میشود که در آن شماری از دانشآموزان هر کلاس هنگام تدریس آنلاین معلم غایبند.
مواردی که پس از بررسی مدیر و معلم روشن کرده، دانشآموز به دلیل فقر مالی خانواده به تکنولوژی آموزشی دسترسی ندارد. این دانشآموزان کم بضاعت یا کسانی که به دلیل شرایط زندگی والدین خود در جغرافیایی زندگی میکنند که از امکانات حداقلی محرومند ماههاست از حق تحصیل و یادگیری دور ماندهاند.
اینکه قرار است این ماجرا تا چه زمانی ادامه پیدا کند روشن نیست.چون زمان رسمی برای واکسیناسیون سراسری کرونا در ایران تعیین نشده است.
دانشآموزان که همچنان از تحصیل دورند
در شهریور 99 و همزمان با بازگشایی زودهنگام مدارس به دلیل شیوع ویروس کرونا، اعلام شد که ۳۹۳ هزار و ۴۰۰ دانش آموز گیلانی برای حضور در سه هزار و ۸۵۷ مدرسه با ۱۸ هزار و ۶۵۵ کلاس درس ثبت نام کردهاند.
کمی بعد اعلام شد که حدود 30 درصد دانشآموزان روستاهای گیلان به دلیل نداشتن گوشی هوشمند و تبلت امکان آموزش مجازی را ندارند. از آن زمان تاکنون که حدود 6 ماه از سال تحصیلی گذشته است همچنان خبرهایی مبنی بر اهدای تعدادی گوشی یا تبلت هوشمند به دانشآموزان محروم، در فضای مجازی دیده می شود.
تلاش برای گم کردن حق تحصیل با آمارسازی
ناگفته پیداست که با اهدای چند تبلت تنها مشکل تعداد کمی از دانشآموزان حل می شود که البته در جای خود ارزشمند است. اما اینکه هزاران دانش آموز از رشت مرکز استان تا روستاهای مختلف گیلان بعد از شیوع ویروس کرونا به مشتی آمار و ارقام و درصد تبدیل شدهاند نگران کننده است. چون تعدادی از مقامات با تاکید بر نرخ استفاده دانشآموزان از فرصت آموزش مجازی،دانشآموزان محروم مانده از این موضوع را به حاشیهی فراموشی کشاندهاند.
درحالی که سرنوشت هر کودک و نوجوان بازمانده از تحصیل بر آینده خود،خانواده و محیطی که در آن زندگی میکند و یا در آینده رهسپار آن خواهد شد، تاثیرگذار است. دانشآموزان بازمانده از تحصیل به دلیل ویروس کرونا یا مشکلات مختلف و ریشهدار، فرزندان این آب و خاکند و طبق اصل سیام قانون اساسی ایران به عنوان میثاق ملی «دولت موظف است وسائل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سرحد خودکفایی کشور به طور رایگان گسترش دهد.»
تردیدی نیست که شرایط ایران هم مانند جهان به دلیل شیوع ویروس کرونا غیرعادی شده است. اما کودکان خانوادههای کم درآمد یا ساکنان مناطقی از ایران که به شبکه اینترنت دسترسی ندارند، نباید به ورطهی فراموشی سپرده شوند.
در این بین نگرانی ویژهتر برای دختران کم سن و سال در بعضی مناطق است که در صورت عدم امکان تحصیل به سمت ازدواج سوق داده میشوند. موضوعی که آیندهی مبهمی روبه روی این کودکان و نوجوانان قرار خواهد داد.
کودکانی که به جای مدرسه به محضر میروند
طبق آماری که از سوی ثبت احوال گیلان رسانهای شد از فرودین تا آذرسال 98 در گیلان، ۲۹۵ ازدواج برای دختران زیر ۱۵ سال و ۲۹۹ ازدواج برای پسران زیر ۱۹ سال ثبت شده بود. تصور اینکه،کودکان ازدواج کرده باز هم ادامه تحصیل میدهند کمی دور از ذهن است.چون در شرایط طبیعی، کودکی که طبق قانون و عرف چند دهه اخیر باید تحصیلات مقدماتی را پشت سر بگذارد پای سفره عقد مینشیند، به پشت نیمکتهای مدرسه برنخواهد گشت.
وقتی بازمانده از تحصیل،تفسیر میشود
حالا فعالان اجتماعی بیم آن دارند که در سال تحصیلی آینده از شمار دانشآموزان کلاسها کاسته شود. دانش آموزانی که عمدتا خانوادههایی درگیر فقر دارند و تا اینجای کار گفته شده است جمعشان به حدود پنج میلیون دانشآموز میرسد که به دلایل مختلف از وسایل هوشمند آموزش بیبهره هستند.
آمار رسمی دانشآموزان بازمانده از تحصیل در حالی است که سال گذشته و وقتی هنوز خبری از کرونا نبود آموزش و پرورش تعداد کودکان بازمانده از تحصیل را فقط 2 درصد کل دانشآموزان اعلام کرده بود که رقم 147هزار نفری را شامل میشد. اما همان ایام انجمن حمایت از حقوق کودکان تاکید کرد که آمار واقعی کودکان بازمانده از تحصیل در ایران یعنی کودکان از سن 6ونیم تا 18 سال حدود یکمیلیون دانشآموز را شامل میشود.
یکی از موارد استنادی منتقدان آمار آموزش و پرورش، سرشماری سال 95 کل کشور است. براساس این سرشماری 431 هزار و 513 نفر در حالی به عنوان بیسواد ثبت شدهاند که در سن تحصیل هستند.
حالا این موضوع را در کنار ادعای سال 96 مهدی حاجتی مدیرکل وقت آموزش و پرورش استان گیلان قرار دهید که اعلام کرده بود در سال تحصیلی 96 در هیچ جای استان گیلان دانشآموز بازمانده از تحصیل نداریم.
در چنین شرایطی شاید یادآوری حقوق انسانی دانش آموزان استثنایی استان گیلان، برای مدیران فاقد اولویت بررسی و رسیدگی باشد. این دانش آموزان که عمدتا به دلیل شرایط خاصشان از دسترسی به آموزش مجازی محروم هستند قرار است با بستههای آموزشی در فضای مدرسه باقی بمانند.
بازگشایی مدارس؛ شاید وقتی دیگر
چشمانداز سال 1400 و چالشهایی که بر سر تهیه واکسن کرونا در ایران وجود دارد به ما نشان میدهد که انتظار بازگشایی مدارس نه تنها تا پایان سال تحصیلی 1399-1400 دور از ذهن است که حتی برای بازگشایی مدارس در سال تحصیلی 1400-1401 هم اما و اگرهایی وجود دارد.
اینکه تا آن موقع تکلیف دانشآموزان بازمانده و دورمانده از تحصیل چه میشود فقط قصهی پرغصهی کودکان و خانوادههایشان نیست. بلکه آیندهی این دانشآموزان و گرهگشایی از مشکلاتشان باید به امر ذهنی و عینی مدیران و جامعه هم تبدیل شود.چه این قبیل آسیبها فردی نیست و در آیندهای نه چندان دور زیانهای زیادی متوجه جامعه هم میشود.