آذراندامی و سیروس قایقران
4 مهر 00 - 00:07 | 2324 بازدید
گیلان فردا- درخشش نام آذر اندامی، تنها بانوی ایرانی و رشتی بر سیاره زهره*
آذَر اَندامی (۱۳۰۵–۱۳۶۳) پزشک و باکتریشناس ایرانی، مخترع واکسن وبا و از پژوهشگران انستیتو پاستور ایران بود. بخاطر خدمات علمی و انسانی او یکی از حفرههای برخوردی روی سیاره ناهید، به نام وی «اندامی» نامگذاری شدهاست.
آذر اندامی که مایه افتخار و فخر گیلان و ایران است در سال ۱۳۰۵ در محله ساغریسازان رشت متولد شد. او فرزند چهارم و تنها دختر خانواده بود. مقطع ابتدایی را در دبستان بانوان رشت با یک سال جهش تحصیلی به پایان برد. بعد از اخذ مدرک پایان سال نهم تحصیلات عمومی (مدرک سیکل )از دبیرستان فروغ (۱۷ شهریور) رشت، پدرش با اینکه فردی روشنفکر بود از ادامه تحصیل او ممانعت کرد و وی را به دانشسرای مقدماتی رشت فرستاد. در سال ۱۳۲۴ از دانشسرا فارغالتحصیل شد؛ و در سال ۱۳۲۵ به استخدام وزارت فرهنگ درآمد و معلم شد. در سال ۱۳۲۹ و در حین کار دیپلم طبیعی را با امتحان متفرقه دریافت کرد. در سال ۱۳۳۱ با شرکت در کنکور دانشگاه تهران در رشته پزشکی این دانشگاه پذیرفته شد. در سال ۱۳۳۷ موفق به دریافت گواهینامه دکترای پزشکی گردید و بلافاصله به گذراندن دوره تخصصی زنان و زایمان مشغول شد. پس از پایان دوره تخصصی به وزارت بهداری آن زمان منتقل شد و در نهایت به کار در انستیتو پاستور پرداخت.
او پس از مدتی با استفاده از بورس تحصیلی انستیتو پاستور به پاریس رفت و در سال ۱۳۴۶ موفق به اخذ گواهینامه باکتریولوژی گردید. در سال ۱۳۵۳ موفق به دریافت دانشنامه تخصصی علوم آزمایشگاهی بالینی شد. او در سال ۱۳۵۷ بازنشسته شد. چندین بار به کشورهای فرانسه و بلژیک سفر کرد و حاصل این سفرها مقالات علمی بود که در مجلات معتبر به چاپ رسید. پس از بازنشستگی چون خانهنشینی را نمیپسندید به بیمارستان باهر رفت و ریاست آزمایشگاه تشخیص طبی آنجا را بر عهده گرفت. پس از مدتی در مطب همسرش، خلعتبری، در خیابان حسامالسلطنه به کار مداوای بیماریهای زنان و زایمان مشغول شد. در همین سالها بود که به تومور مغزی مبتلا شد. یک روز در مطب در حین معاینه بیمار، تعادل خود را از دست داد و بر روی او سقوط کرد. در ۲۸ مرداد سال ۱۳۶۳ به علت آمبولی ریه که از عواقب بیماری سختش بود درگذشت.
در سال ۱۹۹۲، اتحادیه بینالمللی ستارهشناسی (IAU) حفرهای به قطر ۳۰ کیلومتر در طول جغرافیای ۲۶ درجه و ۵۵ دقیقه و عرض جغرافیایی ۱۷ درجه و ۴۵ دقیقه با قلهای مرکزی را در جنوب سیاره زهره به نام اندامی نامگذاری کرد. آذر اندامی تنها زن ایرانی بود که نامش به این شورا فرستاده شد و بانی این کار دخترش بود. شهرداری شهر رشت (محل تولد آذر اندامی) برای بزرگداشت وی بلواری را در شهرک گلسار، بلوار دیلمان به نام او نامگذاری کردهاست.نامش گرامی و یادش سبز...
*************************************
عجب قایقرانی داشت ملوان
گیلان فردا- اغراق نیست اگر بگوییم همه او را می شناسند، فوتبالی و غیر فوتبالی، او یک اسطوره جوان گیلانی بود که در مدت کوتاه بازی خود خوش درخشید و خاطرات خوبی از خود به یادگار گذاشت. حالا چندین است که او نیست، اما هنوز عکسش روی دیوار تمام مغازه های بندر انزلی دیده می شود و یادش در قلب تمام آدم های نجیب شمال و کل کشور ماندگار شده است.
سیروس قایقران فرزند پرویز در اول فروردین سال ۱۳۴۰ در محلۀ کلویر بندرانزلی پا به عرصۀ هستی نهاد. سیروس از همان ابتدای کودکی به فوتبال در زمینهای خاکی کلویر روی آورد و با استعداد درخشانش به عضویت تیم فوتبال منتخب آموزشگاهها درآمد. وی در سن ۱۶ سالگی در سال ۱۳۵۶ موفق شد به عنوان یکی از مهرهای اصلی در تیمهای نوجوانان و جوانان ملوان استعدادهای خود را به نمایش بگذارد و با مهارتهای منحصربهفردش ملوان را به رتبۀ قهرمانی باشگاههای گیلان رساند. وی در سالهای ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۳ نقش مهمی در تیم ملوان و فوتبال گیلان داشت که از جملۀ کارهای مهم او در زمین فوتبال در آن دوران میتوان به دو گلی که وارد دروازۀ پرسپولیس کرد یا گل زیبایی که وارد دروازۀ تیم منتخب مازندران کرد اشاره کرد.
سیروس در سال ۱۳۶۳ به تیم ملی دعوت شد و در سال ۱۳۶۶ تنها فوتبالیست شهرستانی بود که دهداری بازوبند کاپیتانی تیم ملی ایران را به بازوان او بست. در سال ۱۳۶۷ در مسابقات فوتبال جام آسیا در قطر، تیم ملی ایران با رهبری سیروس به مقام سومی دست یافت و در سال ۱۳۶۹ تیم ایران را با گلهای او پس از ۲۰ سال به قهرمانی در بازیهای آسیایی رسید. سیروس سپس به تیم الاتحاد قطر (الغرافه قطر فعلی) پیوست و بعد از مدتی بازی در قطر، از نو به تیم اول خود، ملوان پیوست و با این تیم قهرمان جام حذفی ایران و راهی مسابقات قهرمانی باشگاههای آسیا شد.
سیروس در سال ۱۳۷۲ به عنوان بازیکن و سپس مربی به تیم کشاورز تهران پیوست و نتایج قابل توجهی بدست آورد. وی سپس به تیم دسته دومی مسعود هرمزگان پیوست و مدتی در آنجا مشغول به مربیگری شد.
وی در صد مسابقه شرکت داشت که ۴۳ بازی، رسمی بوده است. در ۲۱ بازی کاپیتان تیمملی بوده و ۱۴ گل برای تیمملی به ثمر رسانده است که بهترین آنها به تیم کرهجنوبی در نیمه نهایی بازیهای آسیایی ۱۹۹۰ پکن بود. اولین بازی ملی را در ۳۰ دی ۱۳۶۳ برابر یوگسلاوی و آخرین بازی ملی را در ۲۶ فروردین ۱۳۷۲ برابر بوسنی انجام داد. اولین کاپیتانی تیمملی را در ۱۱ دی ۱۳۶۷ برابر قطر بر عهده گرفت. سیروس عشق خاصی به انزلی و ملوان داشت، خودش میگفت: بهترین مطلبی که درباره من در مطبوعات نوشتهشده این است:«عجب قایقرانی دارد این ملوان»
او فقط اسطوره فوتبال گیلان نبود، بزرگ اما افتاده و متین بود و درد مردم بینوا را می فهمید.
در سالهای ۱۳۷۶ و ۱۳۷۷ سیروس بارها تمایل خود را برای بازگشت به ملوان به عنوان بازیکن یا مربی اعلام کرد. اما در اوایل سال ۱۳۷۷ که وی برای تعطیلات نوروز همراه خانوادهاش به انزلی آمده بود در بازگشت و در حالیکه همراه فرزند (راستین)، همسر (افسانه اسدان) و برادر همسرش(ایمان اسدان) در اتومبیل رنوی خود عازم تهران بود در حوالی امامزاده هاشم با کامیون حاوی الوار تصادف نمود که منجر به فوت وی و فرزندش شد. نام و یادش گرامی باد...