چگونه آرزوهایمان را به امید بسپاریم
7 مهر 00 - 00:07 | 989 بازدید
گیلان فردا- با بهار دوباره آمدیم...
در یک سال اخیر و با شیوع ویروس کرونا، همه ی ما روزهای تلخی را در کشور تجربه کردیم که گاه زبان و قلم از توصیف آن ناتوان است ... در واقع طی دو سه سال اخیر شاهد حوادث ناراحت کننده مختلفی بودیم. تحریم ها، وضعیت اقتصادی نابسامان، گرانی افسار گسیخته، ظهور سلطان های متفاوت در حوزه های مختلف که سلامت و معیشت مردم را به تاراج برده اند، سقوط بورس، تجربه جهانی کووید 19 و از دست دادن بسیاری از عزیزان به بهانه های مختلف و ...اتفاقات ناگواری بود که در حافظه جمعی همه ما نقش بسته است!
علاوه بر اینکه شاهد مناقشات بین المللی زیادی در منطقه بودیم، پیامدهای اجتماعی زیادی را نیز لمس کردیم! اشتغالزایی پایدار کمتر تحقق یافت و سفره ها کوچک و کوچکتر شد و مدیران همچنان با دادن شعارها فکر کردند که به وظایف خود عمل کرده اند!
***
و ما کسب و کار کوچک فرهنگی مان را که با انتشار ماهنامه گیلان فردا در پاییز 1394 با عشق و امید شروع کرده بودیم ادامه دادیم. سال 95 را به امید اینکه سال 96، سال بهتری باشد گذراندیم. سال 96 را به امید سال 97 ، 97 را به امید سال 98 و 98 را به امید سال 99 پشت سر گذاشتیم و اکنون نمی دانیم آیا باز امیدی باقی مانده یا نه! هر سال فهمیدیم که سال قبل تر با همه مشکلات، بهتر از سال بعدی بوده، ولی باز امیدوار ماندیم تا بدانجا که در پایان سال 99 نمی دانیم چگونه آرزوهایمان را به امید بسپاریم و چطور به روزهای پیش رو در سال 1400 دلخوش باشیم!
***
بالاخره بعد از یک غیبت صغری، تصمیم گرفتیم چالشی برای خودمان ایجاد کنیم و آن اینکه در همین شرایط سخت اقتصادی و کرونایی مجله را منتشر کنیم. البته چند بار برای چاپ شماره جدید مجله گیلان فردا تلاش کردیم، حتی به جای ماهنامه تصمیم به انتشار فصلنامه گرفتیم، اما با مشکلات مختلف پیش بینی شده و نشده مواجه شدیم. هر چند بسیاری از پیشکسوتان این عرصه که خود بر مشکلات حوزه نشر آگاه هستند این غیبت صغری را قابل توجیه دانسته و کار در چنین شرایطی را بسیار مشکل ارزیابی می کنند، اما وزارت ارشاد نظم در انتشار را بیشتر می پسندد و کیفیت در درجه بعدی قرار می گیرد. ولی نمی خواستیم تحت هیچ شرایطی از کیفیت مجله ای که ضریب کیفی 75 را در شماره های قبلی کسب کرده بود کم کنیم و فقط به انتشار مجله دلخوش باشیم. از طرف دیگر در شرایط فعلی انتشار یک مجله حتی با کیفیتی متوسط هم بسیار سخت شده است چه برسد بخواهید به اهدافتان جامه عمل بپوشانید!
از یک سو با گسترش فضای مجازی خوانندگان نشریات مکتوب کاهش یافته و از سوی دیگر با افزایش بی حساب و کتاب قیمت کاغذ، آنقدر هزینه چاپ و انتشار افزایش یافته که با هیچ دو دوتا چهارتایی نمی توان بطور مستقل کار مطلوبی ارایه داد. و با توجه به وضعیت اقتصادی و رکود در بسیاری از کسب و کارها، اسپانسری هم باقی نمانده است. بنابراین تصمیم برای انتشار نشریه آن هم به صورت مجله و ویژه نوروز، واقعا چالشی بوده که برای خودمان بوجود آوردیم، عزم مان را جزم و دوباره مجموعه گیلان فردا را دور هم جمع کردیم تا ببینیم در همین شرایط سخت و موجود به مثابه ضرب المثل معروف چند مرده حلاج هستیم و چکار می توانیم بکنیم. بعضی از همکاران با توجه به مشکلات کار رسانه در بخش های مختلف و هزینه های مستقیم و غیرمستقیم انتشار می گفتند عطای کار را به لقایش ببخشیم، ولی در نهایت مجموعه گیلان فردا تصمیم گرفت شماره جدید نشریه را به مناسبت فرارسیدن نوروز 1400 منتشر کند. اما جالب اینکه طی مراحل آماده سازی مجله، هر بار که از چاپخانه قیمت می گرفتیم با افزایش قیمت کاغذ مواجه بودیم، گویا سلطان کاغذ هنوز مشغول فعالیت بوده است تا بدانجا که درست در مراحل پایانی کار، در یکی دو هفته آخر اسفند 99، قیمت کاغذ چند برابر افزایش یافت!! و دوباره از این همه نابسامانی شوک شدیم. فکر کردیم شاید بهتر باشد چند روز صبر کنیم. ولی قیمت کاغذ و هزینه انتشار نه تنها کاهش نیافت و کمی متعادل نشد بلکه گران و گرانتر شد! گاه حتی تصمیم گرفتیم فقط به بارگذاری مطالب در سایت نشریه بسنده کنیم، اما دیگر کار را تقریبا به آخر رسانده بودیم و باید این گرانی مضاعف کاغذ را نیز به جان می خریدیم. باز هم به مثابه ضرب المثل دیگری به خودمان نهیب زدیم که «گر به میدان می روی مردانه رو، حتی اگر خانم باشی!» بنابراین تمام تلاشمان را کردیم که کار را با سرافرازی به انجام برسانیم، حتی اگر شده با دریافت وام و پرداخت اقساط ماهیانه. شاید بگویید در چنین وضعیت اقتصادی این کار نوعی خودزنی باشد، اما یک روزنامه نگار در همه حال باید استقلال خود را حظ کند. در هر صورت شاید بد نباشد بدانید که قیمت فروش هر نسخه از شماره هشتم مجله گیلان فردا روی جلد آن 20 هزار تومان نوشته شده ولی قیمت تمام شده یک نسخه از همین مجله ای که در دست دارید چندین برابر این قیمت است!
***
در پایان ضمن تشکر از همه عزیزانی که با حضور خود به ما دلگرمی دادند و این شماره نشریه گیلان فردا را مانند شماره های قبل در خور شان مطالب و نظرات خود دیدند، یک بار دیگر آرزویمان را به امید می سپاریم و تلاش می کنیم در حد توان نشریه ای قابل قبول ارایه کنیم، قضاوت در مورد مطالب ارایه شده را به شما خوانندگان عزیز می سپاریم و امیدواریم با دیدگاه های مختلف، لحظاتی گوشی موبایلتان را به کناری گذاشته و با آرامشی که تورق یک مجله یا کتاب به شما هدیه می دهد مشغول تورق این صفحات شوید، علاوه بر تیتر، متن را هم بخوانید و در جایگاه مخاطب، لحظاتی هم خود را به جای نویسندگان و گویندگان قرار دهید. فراموش نکنید که روزنامه نگاری در کشورهای در حال توسعه سخت تر از چیزی است که تصور می کنید! باشد که رستگار شویم...
سالی سرشار از آرامش، سلامتی و نشاط برای یکایک شما عزیزان جان آرزو می کنم.
مدیرمسئول