برای «شاد زندگی کردن» وقت بگذاریم
13 دی 00 - 00:10 | 896 بازدید
گیلان فردا، سارا فرزانه- به نظر میرسد ناراحت و غمگین بودن برای بسیاری از ما، پذیرفتهتر و قابلدرکتر از شادمان بودن است.
اگر کسی را در تاکسی یا اتوبوس ببینیم که ساکت و غمگین ایستاده، او را درک میکنیم؛ اما اگر فردی دائماً لبخند روی لبش باشد برایمان عجیب است.
البته زندگی شاد، راحت نیست، چون بسیاری از ما ناخودآگاه پذیرفتهایم که کمتر کسی میتواند زندگی شاد را تجربه کند.
حتی اگر تلاش کرده و شادی را تجربه کنیم، جامعه با یادآوری اینکه «بعد از هر خنده، گریه است»، مجوز شادمانی عمیق را از ما میگیرد.
به اعتقاد صاحبنظران شاد زندگی کردن با چالشهای دیگری هم روبروست. بسیاری از ما از دوران کودکی تا بزرگسالی، میآموزیم از روشهای غیرسازنده
برای خوشحال شدن استفاده کنیم! به عنوان مثال شاید شما هم یکی از کسانی باشید که در دوران کودکی، برای تحمل سختیها از والدین خود شنیدهاید:«باز هم
خوشحال باش که افراد زیادی، با سختیهای بیشتر از ما در حال زندگی هستند».
اگر هم در خردسالی چنین تجربهای نداشتهاید، حتماً در بزرگسالی صدا و سیما چنین تجربهای را برای شما رقم زده است. تکنیکی به این صورت که «با دیدن
مشکلات سایر کشورها، از بیمشکلی و کممشکلی خودمان احساس شادمانی کنیم».
به عنوان مثال تحمل بهتر هوای آلودهی تهران با دیدن تصاویر هوای آلودهی پکن!
استفاده از ابزار مقایسه با دیگران به عنوان موتور ایجاد شادی، یکی از ابزارهایی است که در بعضی از فرهنگها، ترویج میشود. برخی برای برانگیختن حس
شادمانی در ما، مرگ را به یادمان می آورند. این روشها را نمیشود نکوهش کرد؛ اما برای شاد بودن در زندگی، می توان روشهای بهتر و سازندهتری هم
انتخاب کرد.
آیا خوشحالی و تلاش برای داشتن زندگی شاد، آنقدر مهم است که یکی از مباحث کلیدی توسعه فردی را به خود اختصاص دهد؟
بله، چون در فرهنگهایی مثل فرهنگ ما که تشویق به شادی و خوشحالی کمتر است و افراد خوشحال را با صفتهایی مانند «بیخیال»، «الکیخوش» و
«خجسته» توصیف میکنند، پاسخ این سوال مهم است.
صاحبنظران با اشاره به تحقیقات متعدد انجام شده در این زمینه، اشاره می گویند تلاش برای داشتن زندگی شاد دستاوردهایی فراتر از خوشی و لبخند زدن دارد و
میتواند روی جنبههای مختلف زندگی فرد تأثیر بگذارد.
شاد بودن و شاد زندگی کردن با تقویت سیستم ایمنی، باعث می شود سلامتی ما افزایش یابد، موفقیتمان در زندگی مشترک افزایش پیدا کند. دوستان بیشتری
داشته و حمایت اجتماعی بیشتری دریافت کنیم. بهره وری و خلاقیت مان بیشتر شود.کیفیت کار کردن و به تبع آن، درآمدمان افزایش پیدا کند. کنترل و قدرت
اراده و تواناییمان در مدیریت احساسات افزایش پیدا کند.
اما این ویژگیها، صرفاً دستاوردهای فردی نیستند و اطرافیان شما هم از آنها سود میبرند. به خودتان یادآوری کنید که زندگی شاد من به شادمانی و رضایت
اطرافیانم هم کمک میکند و به همین علت، لازم است برای «شاد زندگی کردن» وقت بیشتری بگذارم.
همانطور که روانشناسان مثبت گرا هدف خود را روی بهبود کیفیت زندگی انسانهای سالم متمرکز کردهاند.
سارا فرزانه