(برگرفته از کتاب «حماسه حسینی» استاد شهید مرتضی مطهری) چاپ
تحریفات در واقعه تاریخی کربلا
25 آذر 94 - 00:09  | 1619 بازدید

 

یک وقت هست که تحریف در یک سخن عادی است. مثل اینکه دو نفر در نقل قول و گفتار یکدیگر تحریف کنند. یک وقت هم هست که تحریف در یک موضوع بزرگ اجتماعی است، مثل تحریف در شخصیت ها، شخصیت هایی که قول و عملشان برای مردم حجت است.

مثلا کسی سخنی را به حضرت علی «ع» نسبت می دهد که نگفته است، یا مقصودش چیز دیگری بوده، این خیلی خطرناک است. خلق و خویی را به پیغمبر، به امام نسبت می دهند، در صورتی که خلق او طور دیگری بوده است. یا در یک حادثه ی بزرگ تاریخی که از نظر اجتماع، یک سند اجتماعی و یک پشتوانه ی اخلاقی و تربیتی است، تحریف به وجود آورده اند.

حادثه ی کربلا برای ما مردم، خواهی نخواهی یک حادثه ی بزرگ اجتماعی است. یعنی در تربیت ما، در خلق و خوی ما این حادثه اثر دارد. این قضیه باید همان طوری که بوده است بدون کم و یا زیاد بیان شود و اگرکوچکترین دخل و تصرفی از طرف ما در این حادثه صورت بگیرد، حادثه را منحرف می کند و به جای اینکه ما از این حادثه استفاده بکنیم قطعا ضرر خواهیم کرد.

با کمال تاسف این حادثه هم دچار تحریف های لفظی شده و هم دچار تحریف های معنوی، که گاهی وقت ها کوچکترین هماهنگی که با اصل مطلب ندارد هیچ، قضیه را هم مسخ و واژگون می کند که به صورت ضد خودش در می آید. باز هم با کمال تاسف باید بگویم این تحریف ها به دست خود ما مردم، گویندگان وبرخی ازعلمای امت صورت گرفته که همه در جهت پایین آوردن و مسخ کردن قضیه بوده است.

من نمونه هایی از بعضی تحریف هایی که در لفظ ظاهر، یعنی در شکل قضیه به وجود آورده اند و چیز هایی که نسبت داده اند را ذکر می کنم. مطلب آنقدر زیاد هست که قابل بیان کردن نیست، آنقدر زیاد است که اگر بخواهیم روضه های دروغی را که می خوانند جمع آوری کنیم شاید چند جلد کتاب پانصد صفحه ای بشود.

یک مطلب را لازم است قبلا بگویم که در همه ی اینها مردم مسئولند. یعنی مردمی که در روضه خوانی ها شرکت می کنید، هیچ خیال نمی کنید که در این قضیه مسئول هستید، بلکه فکر می کنید که مسئول فقط گویندگان هستند؟ دو مسئولیت بزرگ مردم دارند. یکی اینکه نهی از منکر بر همه واجب است. وقتی می فهمند و می دانند که اغلب هم می دانند که دروغ است، نباید در آن مجلس بنشینند که حرام است و باید مبارزه کنند. و دیگر ازبین بردن تمایلی است که صاحب مجلس ها و مستمعین به گرم بودن مجلس دارند و به اصطلاح مجلس باید بگیرد، باید کربلا شود. سخنران می بیند که اگر هر چه می گوید راست و درست باشد آن طور که باید و شاید مجلس نمی گیرد و همین مردم هم دعوتش نمی کنند، ناچار یک چیزی اضافه می کند. مردم باید این انتظار را از سر خودشان بیرون کنند وبا رفتارشان آن سخنرانی را که می میراند و مجلس را کربلا می کند تشویق نکنند. کربلا می کند یعنی چه!

مردم باید روضه ی راست بشنوند تا معارفشان، سطح فکرشان بالا بیاید و بدانند که اگر روحشان در یک کلمه اهتزاز پیدا کرد، یعنی با روح حسین بن علی«ع» هماهنگ شد و در نتیجه اشکی، ولو ذره ای از چشمشان بیرون آمد واقعا مقام بزرگی است. اما اشکی که از راه قصابی کردن از چشم بیرون بیاید اگر یک دریا هم باشد ارزش ندارد.

اگر کسی تاریخ عاشورا را بخواند می بیند از زنده ترین و مستندترین و از پر منبع ترین تاریخ هاست. مرحوم آخوند خراسانی فرموده بود آنها که به دنبال روضه ی نشنیده می روند، بروند روضه های راست را پیدا کنند که احدی آنها را نشنیده است. خطبه هایی که امام حسین«ع» در مکه و به طور کلی در حجاز، در کربلا، در بین راه خوانده، خطبه هایی که اصحابش خوانده اند، سوال و جواب هایی که با حضرت شده، نامه هایی که میان ایشان و دیگران مبادله شده، نامه هایی که میان خود دشمنان مبادله شده است، به علاوه ی اظهارات کسانی که حاضر در واقعه ی عاشورا بوده اند (چه از دوستان و چه از دشمنان) و این حادثه را نقل کرده اند، آنها را مطالعه کنند. سه چهار نفر از دوستان امام حسین بودند که جان به سلامت بردند. یکی از حاضرترین اشخاص، شخص امام زین العابدین «ع» است که همه ی قضایا را نقل کرده اند. نقطه ی ابهامی در تاریخ قیام امام حسین«ع» وجود ندارد.

بعضی از این تحریف ها مربوط به وقایع قبل از عاشورا، بعضی مربوط به وقایع بین راه، بعضی مربوط به ایام اقامت در ماه محرم، بعضی مربوط به ایام اسارت و بعضی هم مربوط به ائمه بعد از قضایای کربلا و اغلب مربوط به روز عاشوراست.

آن چیزی که بیشتر دل انسان را به درد می آورد این است که اتفاقا در میان وقایع تاریخی، کمتر واقعه ای است که از نظر نقل های معتبر به اندازه حادثه کربلا غنی باشد.

اگر امام حسین (ع) در عالم ظاهر بیاید و ببیند، خواهد گفت که شما به کلی قیافه ی حادثه را تغییر داده اید.

از عوامل تحریف می توان به غرض ها و عداوت های دشمنان و حس اسطوره سازی و افسانه سازی بشر در تمام تواریخ دنیا و برخی عوامل خصوصی اشاره کرد.

عزاداری حسین بن علی«ع» واقعا فلسفه ی بسیار بسیار عالی هم دارد. هر چه ما در این راه کوشش کنیم، به شرط اینکه هدف این کار را تشخیص دهیم، به جاست. اما متاسفانه عده ای این را نشناختند، خیال کردند بدون اینکه مردم را با مکتب حسین آشنا کنند، با فلسفه ی قیام و مقامات حسینی آشنا کنند، همین قدر که آمدند و نشستند و نفهمیده و ندانسته گریه ای کردند، کفاره ی گناهان است.

امروز اگر کسی بخواهد بر امام حسین بگرید، بر این تحریف ها و دروغ ها و مسخ ها باید بگرید.

 

نظیر آنچه که در حسین بن علی در حادثه ی عاشورا، در آن ابتلا و مصیبت پیدا شد، از توحید، از جلوه ایمان، از جلوه خداشناسی، از ایمان کامل به جهان دیگر، از رضا و تسلیم، از صبر، از مردانگی، از طمانینه نفس، از ثبات و استقامت، از عزت و کرامت نفس ، از آزادیخواهی و آزادی طلبی، از اینکه در فکر انسان ها و در خدمت آنان باشد، اگر در دنیا نمونه ای پیدا کردید، آن وقت بگویید چرا ما نام حسین بن علی«ع» را زنده می کنیم. زنده کردن نام و نهضت او برای این است که پرتوی از روح حسین بن علی بر روح ما و شما بتابد. ذره ای از همت او، غیرت او، حریت و ایمان او.. ذره ای از تقوا و توحید او بر ما بتابد.

شما یک چنین صحنه ی نمایشی از فضائل انسانیت در غیر حادثه ی کربلا نشان دهید تا به جای کربلا از آن حادثه یاد کنیم. پس چنین حادثه ای را باید زنده نگه داریم.

وظیفه ی علماست که در این موارد حقایق را بدون پرده به مردم بگویند ولو مردم خوششان نیاید.

وظیفه ی علماست که با اکاذیب مبارزه کنند، وظیفه ی علماست که مشت دروغ گویان را باز کنند.

اگر شهادت حسین بن علی صرفا یک جریان حزن آور می بود، اگر صرفا یک مصیبت می بود، اگر

صرفا این می بود که خونی به ناحق ریخته شده است، هرگز چنین آثاری را به دنبال خود نمی آورد

چه بسیار خون ها در محیط هایی ریخته می شود که چون فقط جنبه ی خونریزی دارد، اثرش

مرعوبیت مردم است و نفس ها بیشتر در سینه ها حبس می شود. اما شهادت حسین بن علی «ع» حیات تازه ای

در عالم اسلام دمید. حمیت و غیرت به وجود آورد. شجاعت و صلابت به وجود آورد.به عبارت دیگر به

اجتماع اسلامی شخصیت بخشید.

از این بالاتر شب عاشوراست که اصحاب و اهل بیتش را جمع می کند و از آنها تمجید و تشکر می کند

بعد به آنها می گوید: « از همه ی شما متشکر و ممنونم، ولی بدانید که دشمنان با شما کاری ندارند

و اگر بخواهید بروید مانع شما نمی شوند، من هم از نظر شخص خودم که با من بیعت کرده اید بیعت خودم را از دوش شما برداشتم. هر کس که می خواهد برود آزاد است».

اینکه من تاکید می کنم که حماسه حسینی و حادثه کربلا و عاشورا باید بیشتر از این جنبه مورد استناد ما

قرار بگیرد، به خاطر همین درس های بزرگی است که این قیام به ما می آموزد . درس صبر و تحمل و

بردباری، درس مقاومت و ایستادگی در مقابل شدائد، ترس را ریخت، عشق و ایده آل و شخصیت به

مردم و جامعه ی اسلامی هدیه بخشید. حس استغناء در مردم به وجود آورد. خون ها را به جوش آورد و

غیرت ها را تحریک کرد. من مخالف رثاء و مرثیه نیستم، ولی می گویم این رثاء و مرثیه باید به شکلی

باشد که در عین حال آن حس قهرمانی حسینی را در وجود ما تحریک و احیاء کند.

برچسبها : ،
به اشتراک بگذارید:

نظر بنویسید:

security code