توسعه ای که توسعه به همراه ندارد چاپ
مروری کوتاه بر تاریخچه برنامه ریزی در کشور
5 دی 01 - 00:10  | 230 بازدید

 گیلان فردا- عملکرد بیش از نیم‌قرن برنامه‌ریزی و تدوین برنامه‌های عمرانی و توسعه کشور حاوی نکات و پیام‌های مهمی است که برخی از آن ها در حوزه اقتصاد کلان عبارت‌اند از: رشد اقتصادی کم و بسیار پرنوسان، از سوی دیگر نفت عامل مهمی در رشد اقتصادی بوده است.

به اعتقاد صاحبنظران شتاب رشد اقتصادی به جز در یک یا دو برنامه عمرانی و توسعه، تداوم نداشته و بهره‌وری عوامل تولید نقش بسیار ناچیزی در توزیع رشد اقتصادی داشته است، محیط منطقه‌ای (بین ‌کشوری) و محیط داخلی (داخل کشور) برای رشد اقتصادی و تداوم آن مناسب نبوده است.

 

کارشناسان می گویند کیفیت نیروی انسانی تحصیل‌کرده و به‌کارگیری آن در مشاغل مربوطه همواره از مشکلات کشور بوده و اشتغال مولد و پایدار کمتر اتفاق افتاده است، به بیان دیگر گردش نخبگانی برای ایران اتفاق نمی‌افتد، تورم مزمن و بالا و تورم رکودی بیشتر اوقات گریبان‌گیر اقتصاد بوده و سطح عمومی قیمت‌ها در بیش از چهار دهه حدود 1800 برابر شده و مالیات تورمی زیادی را بر دوش طبقه متوسط و ضعیف گذاشته است، فقدان ظرفیت خلاقانه سیاست‌های پولی و مالی کارآمد، رویکرد برنامه‌های توسعه و عمرانی عمدتا از بالا به پایین با حداقل مشارکت غیردولتی و ذی‌نفعان شکل گرفته، تعارض منافع شدید در همه ارکان فعالیت‌های اقتصادی، مالی و... وجود داشته و شدت یافته ‌و بسیاری از موارد مثبت و منفی دیگر که می‌توان به این لیست اضافه کرد.

اما تجربه جهانی در‌این‌باره چه نشان می‌دهد. در این مدت، درآمد به ازای هر واحد نیروی کار در کشورهای آلمان، ژاپن، کره جنوبی، مالزی و ترکیه (کشورهای معیار در برنامه‌های توسعه در مقاطع مختلف تدوین برنامه‌های توسعه) به‌ترتیب 2.4، 1.8، 1.9، 1.4 و 2 برابر ایران شده است. محاسبات نشان می‌دهد اگر اهداف شش برنامه توسعه بعد از انقلاب اسلامی در زمینه رشد اقتصادی محقق می‌شد، در اواخر سال 1400 باید تولید ناخالص داخلی ایران به قیمت ثابت سال 2015، رقمی حدود 1450 میلیارد دلار می‌بود که عملکرد اقتصاد ایران رقمی در حدود 448 میلیارد دلار را نشان می‌دهد و این بازگوکننده شکافی روشن و بسیار عظیم بین اهداف و عملکرد در این زمینه است. حال سؤال این است که چرا چنین اتفاقاتی افتاده است؟ و چرا هنوز درصدد تدوین چنین برنامه‌های توسعه و بودجه‌ای هستیم که کارایی لازم را برای تحقق رشد اقتصادی مورد هدف نداشته است؟

گفته می شود رویکرد سیاست‌های برنامه هفتم توسعه، مسئله‌محوری است. اما براستی آیا مسایل کشور در عمل درست شناسایی و بررسی می شوند یا فقط در حد حرف و اظهار نظر باقی خواهند ماند؟ طبیعتا انباشت مسایل مختلف در همه حوزه ها نه تنها کار را سخت تر خواهد کرد بلکه مسئله تبدیل به مشکل و مشکل نیز تبدیل به معضل خواهد شد. کما اینکه نمونه های زیادی را در حوزه های مختلف شاهد بوده ایم. نمونه هایی که پیامدهای مستقیم و غیر مستقیم آن امروز به سختی گریبان همگی مان را گرفته است...

واقعا علل ناکامی در دستیابی به اهداف برنامه های توسعه ای کشور چیست؟ آیا باز هم باید به روال برنامه های گذشته برنامه توسعه ای جدید نوشت؟ آیا نباید با کاهش انحراف در شاخص ها بازنگری کرد و نیازهای واقعی جامعه را شناخت؟

 

شهلا ابراهیم زاده اصلی

 

به اشتراک بگذارید:

نظر بنویسید:

security code