در رشت هیچوقت تنها نمی مانید
20 مهر 94 - 00:07 | 2054 بازدید
ساناز فرزانه
منصور ضابطیان (متولد ۷ آذر ۱۳۴۹ در تهران) روزنامهنگار، کارگردان، مجری و تهیهکننده است.وی در سال ۱۳۶۹ کاردانی رشته علوم آزمایشگاهی را در دانشگاه علوم پزشکی گیلان به پایان رساند و پس از چند سال رشته تحصیلی خود را تغییر و رشته سینما را در دانشگاه ادامه داد. او کار حرفهای را با روزنامهنگاری شروع کرد و مصاحبهها و گزارشهای مختلف و خوبی را برای مجلات و روزنامههای حیات نو، چلچراغ، گزارش فیلم و کلک نوشت. در سال ۱۳۷۸ کار در تلویزیون را آغاز کرد. «سبد»، «مردم ایران سلام»، «جغرافیای فریاد»، «فرش واژه»،«نقره» و «رادیو هفت» از معروفترین کارهای او در تلویزیون است. ضابطیان کتابی با عنوان «مارک و پلو» نوشته که حاوی شرح سفرهایش در قالب مصاحبه و گزارش به کشورهای فرانسه، اسپانیا، لبنان، هندوستان، ایتالیا، اتریش، ارمنستان، کره جنوبی و آمریکاست. بهترین گفتگوی سال و جایزه قلم بلورین بهترین گزارش سال در یکی از جشنواره های مطبوعات نیز به وی اختصاص یافت. اگر یک سوسمار بودیم و اگر یک زرافه داشتیم از دیگر کتا ب های ضابطیان است.
رادیو هفت یکی از کارهای ارزنده این روزنامه نگار و هنرمند است.شاید شما بیننده برنامه زیبای رادیو هفت از شبکه آموزش بوده و این برنامه فرهنگی -آموزشی- ادبی و هنری را پسندیده باشید.هر چند مدتی است خبری از این برنامه پرمخاطب و وزین در سیما نیست که امیدواریم دوباره شاهد پخش آن باشیم.گفت و گوی صمیمی ماهنامه گیلان فردا با ضابطیان طراح، کارگردان و تهیه کننده رادیو هفت در ادامه به نظرتان می رسد:
- آقای ضابطیان تاکنون به رشت سفر کرده اید؟
بله، من دوسال از بهترین سال های عمرم را در گیلان و رشت گذراندم. چون طی سال های 1367 تا 1369 در علوم پزشکی گیلان مشغول به تحصیل بودم واین سال ها واقعا از بهترین سال های عمرم بود.
- قبل از سال 67 گیلان را ندیده بودید؟
قبل از آن سفرهای گذری به گیلان داشتم.یعنی در زمان کودکی و در تعطیلات، گاه به شمال سفر می کردیم و از گیلان هم عبور می کردیم.
- خب بعد از سال 69 چطور،آیا دوباره به رشت آمدید؟
بله،سال گذشته به دعوت یکی از کتاب فروشی های گیلان برای معرفی کتابم به رشت دعوت شدم.
- به نظرتان بعد از 23 سال که دوباره به رشت آمدید آیا شهر تغییراتی هم کرده بود؟
خیلی تغییرات عمده در حال و هوای شهر رشت احساس نکردم.البته خیابان ها کمی بزرگتر و ترافیک بیشتر شده است، بازار دوست داشتنی رشت که عاشقش هستم نیز همانطور مانده، اما به طور کلی حال و هوا و وضعیت رشت همان بود که بود.
- چه حسی نسبت به شهر رشت دارید؟
احساس من نسبت به شهر رشت چه در آن سال های دور و چه در این سفر اخیر به نوعی احساس امنیت است.در آن زمان که در علوم پزشکی رشت درس می خواندم سن زیادی نداشتم و تازه جوان بودم اما در شهر رشت احساس تنهایی و غربت نکردم و جالب بود وقتی بعد از سال ها دوباره به رشت سفر کردم باز هم این احساس را داشتم.چون رشت شهر زنده ای است و شاید یک سر و گردن به لحاظ فرهنگی بالاتر از بقیه شهرها باشد.
- جدا" ؟
بله، جدا"، چون در رشت هیچ وقت تنها نمی مانید،یک نفر هست که همیشه جواب سلام آدم را بدهد. همیشه غذای خوشمزه ای هست و همیشه هوا مطبوع و دلنشین است.
- آقای ضابطیان دلم می خواهد احساس واقعی تان را بگویید، یعنی منتظر شنیدن تعریف نیستم.
- نه، من در هیچ دوره ای از زندگی و کار غلو نکرده ام. و اینها را برای خوشامد شما نمی گویم.چون
در سفر به شهرهای دیگر کمتر با چنین شرایطی رو به رو می شوم. شاید هم به خاطر حسی باشد که در همان سال ها نسبت به رشت پیدا کردم. و این باعث می شود هنوز هم نسبت به شهر رشت حساس باشم و گیلان و رشت را دنبال کنم.
- یعنی در شهرهای دیگر چنین حسی ندارید؟
خب من چنین رابطه ای با شهر دیگری غیر از رشت نداشتم. در تهران طولانی مدت زندگی کردم بیشتر از 150 شهر دنیا را هم دیده ام ولی در هیچ کدام مقیم نبودم. بنابراین نسبت به تهران که زادگاهم است و در آن زندگی می کنم، دو سال در رشت مقیم بودم. شاید اگر در شهرهای دیگر طولانی مدت مقیم می شدم حس و حال دیگری نسبت به آن شهرها پیدا می کردم اما این را هم باید بگویم که نسبت به خیلی از شهرها ی ایران و جهان حس خوبی دارم. ولی حس زندگی در رشت را تجربه کرده ام.
- اصالتا" خودتان تهرانی هستید؟
در تهران متولد و بزرگ شدم اما پدر و مادرم اصالتا" مشهدی هستند.
- خب معمولا وقتی در آن سال ها در رشت بودید و یا سال گذشته که به رشت آمدید چه چیزی به عنوان سوغات انتخاب می کردید یا می کنید؟
متاسفانه دوستان چینی مفهوم سوغات را از بین برده اند. چون هر جا که سفر می کنید اجناس چینی را می بینید. به نظرم اگر زیتون را هم از چین وارد کنند دیگر در بازار رشت چیزهای بومی زیادی پیدا نمی شود. البته من هیچوقت ماهی را از رشت به عنوان سوغات نبرده ام، شاید به خاطر اینکه کمی سخت است. اما زیتون و زیتون پرورده را می پسندم. البته الان واقعا همه چیز در همه جا هست.
- راستی در سالهای 69- 67 در علوم پزشکی رشت مشغول تحصیل در چه رشته ای بودید و به کجا ختم شد؟
آن موقع علوم آزمایشگاهی می خواندم منتهی چون زیاد علاقه مند نبودم در ادامه هنر خواندم.
- نظرتان در مورد غذا، زبان و موسیقی این خطه چیست؟
در این موارد تخصص خاصی ندارم که نظر کارشناسی بدهم. اما آنچه که در زمینه موسیقی گیلان نظرم را جلب می کند سرخوشی مستتر در موسیقی گیلان است که از سرخوشی مردم گیلان زمین و فرهنگ گیلان و شادمانی نشات می گیرد. حتی در نواهای غمگنانه هم می توان رگه هایی از موسیقی شاد و امیدوارانه را حس کرد. مثلا وقتی آقای مسعودی حتی حزن آلود می خوانند ولی باز می توان آن سرخوشی را در صدا و ملودی و ترانه و آهنگ حس کرد. همینطور در کار بسیاری دیگر از عزیزان هنرمند گیلان این زیبایی و شادی حس می شود. از نظر فرهنگی که فرهنگ مردم گیلان سابقه ی دیرینه دارد. و اما غذاهای گیلانی جزو خوشمزه ترین غذاهای جهان است.
- در سفری که سال قبل به رشت داشتید چه چیزی بیشتر نظرتان را جلب کرد؟
فرسوده شدن و از بین رفتن مجموعه ای از ساختمان های قدیمی در مرکز شهر که جزو سرمایه های قدیمی این شهر هستند توجه ام را جلب کرد. و یا خانه های قدیمی و بناهایی که ظاهرا" صاحبانشان نیستند و یا توانایی بازسازی ندارند. آپارتمان سازی بیشتر به چشم می آید. البته بعضی از ساختمان های قدیمی از جمله ساختمان شورای شهر رشت که بازسازی شده خیلی خوب است ولی متاسفانه به نظر می رسد که بعضی از ساختمانهای قدیمی ارزشمند به حال خود رها شده و یا فراموش شده اند.
- کمی هم در مورد رادیو هفت بگویید، چرا این برنامه خوب دیگر تهیه و پخش نمی شود؟
شما نسبت به این برنامه لطف دارید.ولی متاسفانه با مسئولان مرتبط به توافق نرسیدیم.شبکه می خواهد که این برنامه صرفا به صورت آموزشی ارایه شود و این با فرم برنامه و پسند مخاطبان نسبت به این برنامه متفاوت است.
- واقعا حیف است که برای تهیه چنین برنامه خوبی همکاری نشود.در هر صورت امیدواریم دوباره این برنامه پخش شود.و در خاتمه، انشاالله باز هم شما را در رشت ببینیم.
انشاالله، امیدوارم شما هم نشریه موفقی داشته باشید.