به یاد مادر چاپ
پوست پرتقال را جدا کن
18 فروردین 95 - 18:01  | 1388 بازدید

خدایش رحمت کند، در این ده، یازده ماهی که مادر برای همیشه از پیش ما رفته است، یاد و خاطره اش برایم سبز و زیباست، آنقدر که هر روز با او حرف می زنم و در رویای خود او را در آغوش می کشم. «مادر» واژه ای است که قادر به توصیف آن نیستم...

یادش بخیر، وقتی صحبت های خانم مه لقا ملاح را خواندم بی اختیار یاد مادر اقتادم. مادری که شاید او هم مانند خانم مه لقا حدود هشتاد سال به محیط زیست اهمیت داد، عاشق تمیزی و گل و درخت بود و در تمام این مدت تولید کمپوست را فراموش نکرد. حتی تا همین اواخر وقتی در بستر بیماری بود و حتی گاه  به جهت فراموشی مقطعی بسیاری از موضوعات را به خاطر نمی آورد، اما حواسش به خیلی چیزها بود تا مثل همیشه و به روش خودش باز هم غم این و آن را بخورد. وقتی برایش میوه پوست می کندم در همان حالی ناتوانی و با صدای آرام مرا به اسم می خواند و سفارش می کرد که پوست میوه را در سطل زباله نریزم و آن را در گوشه ای از باغچه که جای تولید کمپوست بود خالی کنم. و البته تاکید می کرد که یادم باشد تا پوست پرتقال را جدا کرده و قاطی مواد کمپوست نکنم. البته من که به تاسی از خانواده سال ها همین کار را می کردم خیلی عادت نداشتم واژه کمپوست را به کار ببرم اما وقتی بزرگتر شدم متوجه شدم که کار معمولی ما در منزل در واقع شیوه مفیدی برای تولید کود و خاک برای باغبانی و کاهش زباله و البته حفظ محیط زیست بوده است.

به اشتراک بگذارید:

نظر بنویسید:

security code