پای درد دل یکی از مخترعان گیلانی چاپ
از پیش هر مسئولی ناامید برگشتم
16 مهر 95 - 22:07  | 1392 بازدید

گیلان فردا- «هیچ مسئولی حمایتم نکرد! از پیش همه‌ی کسانی که می‌توانستند کاری برایم بکنند ناامید برگشتم! فقط اگر آدم پارتی و آشنا داشته باشد می‌تواند موفق شود چون متاسفانه همه چیز بر پایه رابطه است نه شایستگی...!»

این ها بخشی از درددل جوانی است که فکر و خلاقیت دارد اما پارتی ندارد، مخترع است اما پارتی ندارد، توانمند است اما پارتی ندارد، حتی به حداقل امکانات و حمایت قانونی قانع و راضی است، اما باز هم پارتی ندارد... به راستی تا کی می‌خواهیم مغزها را فراری دهیم؟ تا کی؟

همین طور که به حرفهایش گوش می‌دهم، حرف‌هایی را که مبنی بر حمایت نوآوران و مبتکران و مخترعان از رسانه‌ها پخش می‌شود به ذهنم می‌آید. حرف‌ها و قول‌هایی که در حد وعده باقی مانده و هیچ‌گاه به آن صورتی که اطلاع‌رسانی می‌شوند، محقق نشده‌اند. برخی مسئولان خود از فرار مغزها می‌گویند، اما در جلسات کارشناسی بدون تجزیه و تحلیل علت‌ها، معلول‌ها را بازخوانی می‌کنند و وعده و وعید می‌دهند.

البته زحمات مدیران عالم، دلسوز و وارد به کار بر کسی پوشیده نیست، اما باید بپذیریم هنوز رابطه است که حرف اول را می‌زند نه ضابطه.

پیش از این هم مصاحبه‌هایی با افراد صاحب ایده و نوآوری داشتم. افرادی که با عشق و علاقه کار می‌کردند و برای پیشرفت نیاز به حامی داشتند ولی موفق نشده بودند حمایتی را دریافت کنند و این واقعا باعث تاسف است. تاسف از این باب که ما جایگاهی برای این عزیزان در نظر نمی گیریم و آن‌قدر نسبت به آنها سهل‌انگار و بی‌توجه هستیم که دیگران آنها را دعوت به همکاری می‌کنند و ما از افکار خلاق و توانمندی آنها محروم می‌شویم.

آقای «سید نظام عزیزی» جوانی سی ساله است که تا امروز توانسته چهار اختراع را به ثبت برساند و دو اختراع دیگر را نیز در نوبت ثبت داشته باشد. اما به گفته خودش برای ادامه و توسعه کارش به هرجا مراجعه کرده با در بسته مواجه شده است و به‌خاطر بیماری پدر و ضعف اقتصادی حتی نتوانسته است به موقع وارد دانشگاه شود.

می‌گوید با همکاری و طراحی او در بعضی پروژه‌ها، برخی ها در مسابقات به موفقیت رسیدند ولی هرگز جواب صداقت و اعتمادش را نداده‌اند و حتی وقتی گزارشی از آن موفقیت‌ها در نشریه شهرش به چاپ رسیده است اسمی از وی برده نشده است. وقتی کمی بیشتر با وی صحبت می‌کنم و می‌پرسم با چه مبلغی می‌توانی کارت را ادامه دهی، آن‌قدر رقم کوچک است که متعجب می‌مانم چه‌طور هیچ فرد حقیقی یا حقوقی حمایتش نکرده است! می‌گوید حتی یکی از کاندیداهای انتخابات مجلس به او قول حمایت داده بود ولی وقتی یکی دو روز مانده به برگزاری انتخابات به او مراجعه کرده بود آن شخص با این تصور که دیگر خرش از پل گذشته و حتما رای خواهد آورد، زیر قولش زده و هیچ جوابی به او نداده است، که اتفاقا رای هم نیاورد! در ادامه گفت و گوی گیلان فردا با آقای عزیزی که یکی از شهروندان رودبار «توتکابن» است را بخوانید:

 

آقای عزیزی لطفا کمی در مورد اختراعات تان توضیح دهید.

من تاکنون چهار اختراع به ثبت رساندم که عبارتند از: روبات عمودپیما، جلیقه سرعت غواصی، چشم سوم و فونداسیون موقت. البته دو اختراع دیگر نیز در حال ثبت دارم.

 

آیا پس از ثبت اختراع، برای تولید انبوه این طرح‌ها اقدامی کردید؟

برای تولید انبوه اختراع سومم از طریق بنیاد نخبگان کشور اقدام کردم ولی متاسفانه نتیجه نگرفتم. در حالی‌که در سال 88، با همین اختراع توانستم دو مقام بین‌المللی کسب کنم. یعنی در نمایشگاه روسیه مقام دوم را کسب کردم و مدال نقره گرفتم و در مالزی با کسب مقام سوم، مدال برنز دریافت کردم.

 

آیا نمونه مشابه این اختراعات قبلا در ایران بوده؟

خیر، این چهار اختراع در ایران و حتی در دنیا نبوده است. چون ما عضو معاهده ثبت بین‌المللی «pct» هستیم و نمی‌توانیم اختراعی را که در کشور دیگری ثبت شده نمونه‌اش را ثبت کنیم مگر اینکه ارتقاء یافته‌تر باشد.

 

چرا نتوانستید «چشم سوم» را از طریق بنیاد نخبگان به تولید انبوه برسانید؟

آن موقع مشغول خدمت سربازی بودم که برای انجام این کار از طریق بنیاد نخبگان کشور پیگیری کردم. به من گفته بودند «ثبت‌نام کنید» اما بعد از 7 تا 8 ماه پیگیری گفتند طرحم به درد نمی‌خورد، در حالی‌که این طرح با کاربردی که داشت در حوزه‌های مرتبط بسیار تاثیرگذار و با ارزش بوده است و حتی همان‌طور که گفتم در دو نمایشگاه بین‌المللی مقام آورد. ولی متاسفانه وقتی پیگیری کردم یکی از مقامات مسوول آنجا تلفنی به من گفت «طرح شما به درد نمی‌خورد» همین... حالا من این سوال را دارم، طرحی که توانسته دو مقام بین‌المللی کسب کند و در صنایع دفاع خودمان نیز مقام بیاورد چطور می‌شود که به درد نخورد؟!

 

این موضوع مربوط به چه سالی است؟

در سال 87 اختراع‌ام را ثبت  و در سال 88 مقام کسب کردم و در 89 – 88 با بنیاد نخبگان کشور صحبت کردم که به من این‌طور گفتند. و وقتی پیگیری کردم بنیاد نخبگان کشور گفت «یک توصیه‌نامه بیاورید و کسی شما را معرفی کند» در همین رابطه من به پارک علم و فناوری گیلان مراجعه کردم و با ریاست پارک علم موضوع را مطرح کردم و جناب آقای دکتر متقی‌طلب رییس پارک علم و فناوری استان گیلان هم لطف کردند توصیه‌نامه به من دادند ولی آنها بازبا من همراهی نکردند.

 

در مورد دیگر اختراعات‌تان هم آیا اقدامی کردید؟

بله، برای اختراع چهارمم یعنی فونداسیون فلزی موقت از پارک علم و فناوری گیلان درخواست تائیدیه کردم که پس از طی مراحل طولانی در نهایت تائیدیه دادند.

 

طی سال‌های اخیر برای ثبت اختراع و یا دریافت حمایت‌های مرتبط با چه مشکلاتی مواجه بودید؟

یکی از نکاتی که واقعا آدم را ناراحت می‌کند این است که متاسفانه افرادی که باید به دقت حرف آدم را بشنوند و طرح آدم را با دلایل کارشناسی تایید یا رد کنند با بی‌طرفی و تامل این کار را انجام نمی‌دهند. مثلا وقتی برای انجام کارهای مربوط به همین اختراعات با کارشناس اداره یا سازمانی صحبت می‌کردم، بدون اینکه به درستی به توضیحاتم گوش کند و یا با دلیل منطقی و علمی طرحم را بررسی کند می‌گفت «تو نمی‌دانی، اطلاع‌ نداری، مگر چند سال سن داری، زمانی که تو شش ساله بودی من از این کارها می‌کردم ...!!!»

در چنین حالتی خب چکار باید کرد! من فقط از آنها می‌خواستم که با دلیل علمی طرحم را بررسی کنند و یا جواب سوالات علمی مرا در رابطه با عدم تایید طرح بدهند.

 

در استان به کجاها مراجعه کردید و چه نتیجه‌ای گرفتید؟

متاسفانه هیچ مسوولی حمایتم نکرد، چون پارتی نداشتم. در جامعه‌ی ما پارتی حرف اول را می‌زند و افرادی مثل من از پیش هر مسوولی ناامید برمی‌گردند. یادم می‌آید قبل از اینکه برای تائیدیه اختراع چهارمم به پارک علم گیلان مراجعه کنم، به‌خاطر دو طرح رباتیک دیگر به آنها مراجعه کرده بودم ولی متاسفانه علی‌رغم تمام توجیهات علمی و منطقی که ارایه دادم، جوابی نگرفتم. و یا برای طرح چهارمم یک شرکت بازاریابی به من گفت که مشتری برای طرح شما علاقه‌مند شده،‌ من هم برای گرفتن تائیدیه از پارک علم گیلان اقدام کردم و بعد از ارجاع دلایل منطقی و علمی و با سختی زیاد توانستم تائیدیه را در انتهای سال 93 از پارک علم و فناوری گیلان دریافت کنم. و جالب اینکه در تابستان سال 94 با همان طرح (یعنی فونداسیون فلزی موقت) در نمایشگاه ملی اختراعات دانشگاه جامع علمی کاربردی در برج میلاد تهران موفق به کسب رتبه برتر در «محور سایر موضوعات مرتبط با شهر» شدم، اما از شرکتی که مثلا مشتری پیدا کرده بود خبری نشد.

 

ارزیابی شما از روند تولید انبوه اختراع در کشور چیست؟

به نظرم از هر صد اختراع شاید فقط 5 اختراع به تولید انبوه برسند. یعنی در عمل حمایت لازم صورت نمی‌گیرد.

 

چرا این‌طور فکر می کنید و یا چرا این طور است؟

اولا مشت نمونه خروار است از طرف دیگر خب دلایل مختلفی هم دارد. شاید به جز روند بروکراسی اداری و موانع قانونی و امثالهم، سلیقه‌ای عمل کردن هم بی‌تاثیر نباشد و یا اختراع جدید با منافع بعضی‌ها ممکن است مطابقت نداشته باشد و به‌خاطر همین همکاری نکرده و مدام ایرادهای غیرمنطقی بگیرند.

 

یعنی شما تاکنون هیچ حمایتی دریافت نکردید؟

نه، بعد از این همه سال نه حمایتی از پارک علم دریافت کردم نه از بنیاد نخبگان و نه وام خوداشتغالی گرفتم (با اینکه سه بار درخواست وام خوداشتغالی دادم) ولی جوابی نگرفتم و از طرف هیچ مسئولی حمایتی نشدم، حتی با اینکه تحت پوشش کمیته امداد هستم (چون سن پدرم بالاست و سکته قلبی و عفونت ریه کرده و تحت پوشش کمیته امداد است) موفق نشدم کمکی بگیرم.

 

یعنی هیچ‌جا برای تشویق و انگیزه دادن هم که شده با شما همراهی نکردند؟

متاسفانه همین‌طور است. حتی یادم می‌آید وقتی وضعیتم را برای یکی از مدیران تعریف کردم و گفتم که در این شرایط نیاز به حمایت دارم فقط سرش را داد بالا، به معنی نه، یعنی حتی به خودش زحمت نداد که زبانی به من بگوید «نه» !!

 

طی این سال‌ها مخارج‌تان را چه‌طور تامین می‌کردید و می‌کنید؟

در این همه سال علی‌رغم توانایی‌هایی که دارم فقط کارگری کردم، تا یک لقمه نان حلال به‌دست آورم، چاره‌ای نداشتم. و با داشتن پدری پیر و بیمار چه‌کار می‌توانستم بکنم. اواخر سال 90 با یک شرکت در منطقه آزاد آشنا شدم که مسوولینش قول همکاری و حمایت به من دادند ولی بعد از حدود 2 ماه و نیم همکاری نه تنها پولی به من ندادند، حتی برای هزینه‌هایی که من مثلا بابت خرید بعضی از قطعات دادم نیز با من حساب نکردند و در واقع فقط می‌خواستند از من استفاده کنند. البته تقصیر از صداقت و اعتماد بی‌جای خودم است. آنها فهمیده بودند که من ایده‌های خوبی دارم ولی فقط می‌خواستند از من سودجویی کنند بدون اینکه حق مرا بدهند و من متاسفانه به‌خاطر اعتماد، قراردادی با آنها نداشتم و مجبور شدم همکاری‌ام را با آنها قطع کنم. اما آنها در آینده متوجه خواهند شد که خودشان ضرر کردند.

 

آیا قصدی برای ادامه تحصیل ندارید؟

من عاشق تحصیل هستم. به‌خاطر شرایط مالی و روحی که داشتم (بیماری پدر و ضعف اقتصادی) نتوانستم وارد دانشگاه بشوم. اما هر‌طور شده باید به تحصیلاتم ادامه بدهم چون در حال حاضر دارای دیپلم اتومکانیک هستم.

 

آیا قصد ندارید به خارج از کشور بروید؟

پارسال بعد از این همه اتفاقات و شرایط مالی و روحی که موجب شد قادر به ادامه تحصیل  در دانشگاه نباشم،‌ تصمیم گرفتم در نمایشگاه اختراعات سوئیس 2016 که فروردین ماه 95 برگزار شد به‌صورت حضوری شرکت کنم. ولی چون پول نداشتم مجبور شدم 10 میلیون وام بگیرم با سود 27 درصد آن هم با همکاری جناب آقای دژگر رییس بانک ملت فومن. در همین خصوص کسی به من قول داده بود که حمایتم کند و مابقی هزینه سفرم را بپردازد. (چون حدود 16 میلیون تومان نیاز داشتم بابت بلیت رفت و برگشت، هزینه ثبت‌نام،‌ غرفه و هتل و ...) چون من از طریق فدراسیون بین‌المللی مخترعان این کار را پیگیری کردم و باید هزینه‌ای را پرداخت می‌کردم. من هم 10 میلیون وامی را که گرفته بودم به آنجا برای انجام مراحل کار پرداخت کردم و حدود 5 میلیون دیگر نیاز داشتم. ولی متاسفانه کسی که در انزلی قول حمایت و همکاری به من داده بود درست در لحظات آخر گفت نمی‌توانم! و من متاسفانه علی‌رغم هزینه‌ای که برای ثبت‌نام حضوری پرداخت کرده بودم و ویزا هم گرفته بودم مجبور شدم انصراف بدهم و غیرحضوری شرکت کنم و ضرر مالی را هم متحمل شوم. ولی به شکر خدا در این دوره از نمایشگاه بین‌المللی سوئیس که در ژنو برگزار شد هم طرحم موفق به کسب رتبه سوم و دریافت مدال برنز شد.

 

با این وضعیت الان چه برنامه‌ای برای آینده دارید؟

با این اتفاقاتی که افتاد واقعا دل شکسته شده‌ام، از پیش هر مسوولی ناامید برگشتم و حتی از سرمایه‌گذاران و خیران هم ناامید شدم. ولی من دست از تلاش برنمی‌دارم و برای ادامه تحصیل در دانشگاه و اجرای پروژه‌های بعدی و حتی همین پروژه‌ها و طرح‌های فعلی تصمیم دارم به خارج از کشور بروم. وقتی در کشورم برای این همه علاقه‌مندی و توانمندی و کوششم هیچ ارزشی قایل نیستند، مجبور هستم برخلاف میل باطنی‌ام از اینجا بروم. متاسفانه اینجا کسانی موفق می‌شوند که ارتباطات خوبی با مسوولین داشته باشند،‌ به عنوان مثال الان اگر با یک نامه بروید پیش یک مدیر یا رییس، آن شخص به شما کمک می‌کند حتی اگر طرح‌تان به درد نخورد! و برعکس اگر دوست و آشنا و پارتی نداشته باشید بهترین طرح را هم که داشته باشید رد می‌کنند و یا این‌قدر سنگ‌اندازی می‌کنند که آدم انگیزه‌اش را از دست می‌دهد و یا بعضی‌ها طرح آدم را به اسم خودشان معرفی می‌کنند و حتی اسمی از آدم هم نمی‌برند!

 

یعنی تصمیمتان برای رفتن قطعی است؟

خودم دلم می‌خواهد همین‌جا بمانم. برای کشورم،‌ استانم و شهرم افتخار کسب کنم،‌ بتوانم گره‌ای از جامعه خودم باز کنم ولی وقتی از هیچ‌جا حمایت نمی‌شوم بدون پشتوانه مالی چه‌طور می‌توانم طرح‌هایم را اجرایی کنم و یا آموزش بگیرم یا آموزش بدهم؟ البته یکی دو نفر از خیرین چندی پیش به من قول دادند که حمایتم کنند ولی من چون در این مسیر متحمل ضررهای زیادی به لحاظ مادی و معنوی شدم دیگر نمی‌توانم فقط به قول شفاهی و حرف‌ها دلخوش باشم و اطمینان کنم. اگر قرار باشد بمانم و همین‌جا طرح‌ها و اختراعاتم را ارایه دهم و تحصیل کنم لازم است قرارداد کاری داشته باشم تا تکلیفم را بدانم. از اینکه سنم از سی سال گذشته ولی به‌خاطر شرایط اقتصادی و مشکلات نتوانستم هنوز به دانشگاه بروم بسیار ناراحت هستم. از اینکه استعداد و توانمندی‌ام هرز می‌رود غصه می‌خورم.

 

من به شما پیشنهاد می‌کنم کمی دیگر تامل کنید. اطمینان دارم شما با روحیه و علاقه‌ای که به تحصیل و کار و طرح و پروژه‌های علمی دارید حتما موفق می‌شوید چه در داخل کشور و چه در خارج از کشور.

امیدوارم

 

به زودی دوباره با شما تماس خواهم گرفت تا اگر مدیر یا خیری حامی شما شد و به ارزش فعالیت شما پی برد ما و خوانندگان عزیز را هم در جریان بگذارید. و برایتان آرزوی موفقیت دارم.

متشکرم

 

 

لازم به ذکر است که از زمان مصاحبه با آقای عزیزی در خرداد ماه 95 و چاپ آن در روزنامه گیلان امروز و مصاحبه مجدد با ایشان  تا زمان چاپ مجله گیلان فردا متاسفانه هنوز هیچ اقدامی از سوی مسئولین در جهت حمایت و همراهی با این مخترع جوان صورت نگرفته است. فقط اینکه به گفته خودش با سفارش آقای دکتر اصفهانی رییس بنیاد نخبگان استان گیلان به جایی معرفی شد و فقط توانست یک میلیون تومان برای تعمیر یکی از اختراعاتش وام بگیرد. وی به گیلان فردا گفت که بخشدار تلاش کرد تا او را به خیری معرفی کند ولی متاسفانه برخورد مناسبی با او نشد و هم اکنون وی به دلیل دیسک کمر شدید قادر به همان کارگری هم نیست...

به اشتراک بگذارید:

نظر بنویسید:

security code