گپ و گفت گیلان فردا با حامد آهنگی طنز پرداز طناز گیلانی معروف به حامد گینس چاپ
خوبه که مردم می خندن و شوخی می کنن و رد می شن نباید همه چیز رو جدی گرفت
16 فروردین 96 - 00:01  | 1938 بازدید

 

گیلان فردا- خوش برخورد، صمیمی و مهربان دیده می شود. با این که در روزهای اخیر از صبح زود تا حوالی غروب سر ضبط سریال جدیدش است و هرشب ساعت ۹ در پردیس کوروش اجرای برنامه دارد و تقریبا می توان گفت وقت آزاد زیادی ندارد، با این حال با وجود فشار کاری و خستگی دعوت به مصاحبه با " مجله گیلان فردا " را با روی باز پذیرفت. شما که خواننده این سطور هستید اگر تاکنون اجرای طنز این کمدین دوست داشتنی و موفق گیلانی را از نزدیک ندیده اید، پیشنهاد می کنم در اولین فرصت امکان حضور در اجرای زنده اش را از دست ندهید! چون به طور قطع از شدت خنده و حال خوب می توان گفت روده بر خواهید شد.

این مصاحبه در بک استیج سالن پردیس کوروش در تهران در لحظات نزدیک اجرا انجام شد، همراه با گروهی صمیمی و کاربلد. حامد آهنگی طنز پرداز گیلانی(شهروند انزلی)که اکنون شهرت کشوری دارد با حوصله، صریح و صادقانه، پاسخگوی سوالات ما بود. گپ و گفت با این هنرمند طناز تیرماهی را که به «حامد گینس» معروف است و به قول خودش تا کنون رکوردهای زیادی از وی در گینس به ثبت رسیده است(!) را در ادامه می خوانید:

 

آقای آهنگی خودتون فکر می کنید با کدوم سریال شناخته شدین؟

سال 81 با سریال خانه پرماجرا که از شبکه بارا پخش می شد. دومین سریالی بود که کار کردم. نقش بهنام را داشتم که نقش متفاوتی بود هم به لهجه گیلکی حرف می زدم هم فارسی. مخترعی بودم که ضرب المثل های کره ای و ژاپنی می گفتم. مردم خیلی دوست داشتن و سریال هم با استقبال خوبی مواجه شد. از سال 80 تا 89 نقش های زیادی بازی کردم. در عین حال طنز، جنگ و سریال های روتین شبکه باران رو هم کار می کردم.

 

اگر پیشنهاد نقشی با گویش شمالی و لهجه گیلکی داشته باشید می پذیرید؟

(باخنده) خب چرا که نه... اما آدم همیشه دوست داره تو کارش پیشرفت کنه. الآن البته کمی از زبان گیلکی دور شدم. اما باز هم من سال ها آنجا زندگی کردم. مادرم تهرانی و پدرم شمالی هستند. دوستان گیلک زبان، محیط محدود انزلی به هر حال یه دینی به گردن منه و باید همیشه حواسم باشه، تا ببینیم در آینده چی پیش میاد.

 

آقای آهنگی تحصیلاتتون در چه مقطع و چه رشته ایه؟

من لیسانس برق خوندم و هیچ ربطی به بازیگری نداره. ولی الآن یه دوشاخه رو اگر بخوام بزنم به برق می ترسم(با کلی خنده) همیشه عاشق بازیگری بودم. حتی اون زمانی که در این رشته تحصیل می کردم می رفتم به پسرخاله هام که در دانشگاه سوره تئاتر یا کارگردانی می خوندن سر می زدم و در واقع هیچوقت تا الآن بازیگری رو کنار نذاشتم، حتی اگر شغل دیگری هم داشتم. اما دیگه سال هاست که کاملا پیگیر بازیگری شدم و منبع درآمدم، کارم، عشقم، شغلم و همه چیز شده بازیگری.

 

اولین برنامه ای که با اون به عرصه هنر ورود کردین چه بود؟ و در چه سنی بودین؟

14 ساله بودم که با تئاتر دانش آموزی در مدرسه شروع کردم. چون اون زمان همیشه به مناسبت جشن های مختلف مثل دهه فجر و... به قولی سر بچه ها رو گرم می کردیم. حتی ادای معلم ها رو در می آوردم (با خنده) و خودم بداهه نمایش کمدی اجرا می کردم. ولی بعدها به طور جدی وارد عرصه تئاتر شدم.

 

آیا این علاقه و استعداد طنز در خانواده شما ارثی به حساب می آید؟

یه جورایی شاید بشه گفت، بله، طنز توی خون پدرم و برادر بزرگترم وجود داره، اما خب اون ها به طور جدی سراغ این حرفه یا هنر نرفتن. ولی ناخودآگاه آدم های بامزه ای بودن و هستن.

 

خانواده مخالفتی با ورود شما در این عرصه نداشتن؟

نه،اصلا، هیچوقت، همیشه منو تشویق هم می کردن. حتی از کودکی به من می گفتن «حامد تو باید بازیگر بشی، تو باید کمدین بشی» به طور جدی هم می گفتن. یعنی همیشه در هر جمعی همه به من امید می دادن و از شدت خندیدن خسته می شدن! گاهی هم که حالم خوب نبود کار سخت تر می شد چون حال بقیه هم گرفته می شد.

 

توی اجراهاتون یا این اواخر در اجرای استندآپ کمدی در برنامه خندوانه چقدر بداهه کار می کنید؟

خیلی زیاد، در خندوانه که مثلا دو روز قبل به من میگن حامد  شما مثلا پس فردا ضبط داری، در این حالت من یک یا دو روز زمان دارم (چون ریتم برنامه خیلی تنده و برنامه روتین به حساب میاد) که هم باید به سوژه فکر کنم و هم به تمرین و اجرا و خلاصه همه چیز با خودم است.

 

رامبد جوان به شما سوژه یا ایده ای نمی ده؟

شاید در لحظه چیزی به ذهنش برسه و بگه، اما من پس از تعویض لباس و گریم در حد چند دقیقه که رامبد می پرسه امروز چی می خوای بگی؟ ایده مو میگم و با هم به توافق می رسیم و این جوری شروع و تمام میشه. تقریبا بدون هیچ تمرینی میرم جلوی دوربین.

 

در سری جرید خندوانه چند بار حضور داشتین؟

در سری جدید در چهار برنامه حضور داشتم. سری قبل هم یک برنامه فقط، با قسمت لباهنگ شروع کردم.

 

من به شخصه به عنوان یه مخاطب از حضورتون و اجرای دلنشین تون بسیار لذت بردم. به نظرم خارج از تعریف خیلی مسلط ظاهر شدین.

مرسی، تمام سعی خودم رو کردم که در کمترین زمان بهترین اتفاق بیفته. خب مسلما توی هر کاری به مرور زمان آدم بهتر می شه. من همیشه انتظار بالاتری از خودم دارم ولی باید شرایط هم به آدم کمک کنه. مثلا تمرین کردن و این که بدانیم چه سوژه ای رو کار کنیم و آماده شدن و قرار گرفتن در اون فضا. ولی وقتی همه چیز روی دوش خودم باشه قضیه خیلی سخت تر می شه.

 

به علاوه این که کار طنز محدودیت های خاص خودش رو هم داره، درسته؟

بله، به شدت محدودیت داره خصوصا در کشور ما. خنداندن مردم ایران که اکثرشون طناز هستن کار خیلی سختیه. از طرف دیگه با رشد شبکه های اجتماعی مردم مدام در حال دیدن فیلم و کلیپ خنده دار هستن. یعنی دایم با همه چیز در حال شوخی هستن. حتی وقتی یک اتفاق جدی می افته سریع طنزش ساخته می شه.

 

فکر می کنین همین موضوع ناشی از چیه؟ آیا ناشی از طنازی مردم ماست؟

بله، بله، ایرانی ها واقعا طناز هستن.

 

لزوما این خوبه که با هر موضوع و اتقاقی شوخی بشه؟

خب به نظرم خوب نیست آدم با همه چیز شوخی کنه ولی چرا که نه (با خنده) چون این روزها به قدری زندگی سخت و دغدغه ها زیاد شده که همین شوخی ها مردم رو سر پا نگه می داره. این که بخوان همه چیز رو جدی بگیرن خیلی قشنگ نیست. خوبه که می خندن و شوخی می کنن و رد می شن...

 

خب بریم سراغ مطالعه، چقدر مطالعه دارین؟ یا بهتره بگم وقت مطالعه؟

اگر وقت داشته باشم، بله، ولی نمی خوام الکی بگم خیلی مطالعه دارم. اگر کتابی به من پیشنهاد بشه و یا مربوط به کارم باشه سعی می کنم بخونم.

 

آخرین کتابی که خوندین چی بود؟

 راستشو بخواین در مورد تاریخ رنسانس مطالعه می کردم. این که چه زمانی شروع شد. مثلا از سال 1300 در فلورانس ایتالیا و... اما معمولا وقت میذارم برای فیلم دیدن یا موسیقی گوش کردن. این ها بیشتر حال و هوای منو عوض می کنه.

 

خودتون شخصا دوست دارین ژانر طنز فیلم ببینین یا طنز بازی کنین؟

خیر، تمام فیلم ها رو دوست دارم و می بینم. اما کمدی رو حتما می بینم و بیشتر هم فیلم های خارجی رو تماشا می کنم. فیلم های کمدی ایرانی رو خیلی دوست ندارم! چون در نمی یاد!

 

چرا به نظرتون اصطلاحا در نمی یاد؟ مشکل کجاست؟

به نظر من ضعف فیلم نامه، متن بزرگترین مشکل موجوده، چون ما کمدی نویس خوب کم داریم. شاید به تعداد انگشتان یک دست.

 

به نظرتون چه کسانی طنز خوب می نویسن؟

محراب و پیمان قاسم خانی، تا حدودی میشه گفت خشایار الوند(بعضی اوقات خوب می نویسه) و ژوله هم بعضی اوقات آیتمی خوب می نویسه.

 

خلاء یا کمبود فیلم های کمدی خوب حس می شه. با وجود استقبالی که از سمت مردم وجود داره چرا به نظرتون کارگردان ها کمتر به این ژانر می پردازن؟

چون ریسک داره. هر کارگردانی کمدی نمی سازه. کسانی سراغ کمدی می رن که از جنس طنز و کمدی باشن و در واقع کمدی رو خوب بشناسن مثل ساسان مقدم، سعید آقا خانی، رضا عطاران.

 

فیلم های رضا عطاران به نظرتون چطوره؟

بد، خیلی بد(با خنده) به نظرم در کارگردانی عطاران هرچه جلوتر رفت بدتر شد! مخصوصا در فیلم «دراکولا» که یکی از بدترین  فیلم هایی بود که در عمرم دیدم! فاجعه بود! به نظرم عطاران یه نخبه هست در کار خودش اما در بازیگری، از لحاظ کارگردانی به نظرم نه، دراکولا کمدی بود نه ژانر وحشت و هیچی برای گفتن نداشت! شنیده بودم که فیلم قراره کمدی ترسناک باشه، فکر خوبی هم بود اما نتیجه خوب از آب در نیومد. زیر صفر بود!

 

 این روزها بیشتر در حال انجام چه کاری هستین؟ در حال حاضر آیا پیشنهاد نقش کمدی دارین؟

در حال حاضر سر ضبط سریال افسر نمونه هستیم. اسمی هست که تصویب شده ولی به احتمال زیاد با عنوان «لژیونر» اواخر بهار یا اوایل تابستان پخش می شه. و احتمالا در بیست قسمت خواهد بود. مسعود آب پرور کارگردان و پیمان عباسی نویسنده سریال هستند. کار اجتماعی-خانوادگی است که مایه های طنز متفاوتی هم داره و مدل کمدی که در این نقش هستم کاملا متفاوت با کمدی است که روی صحنه اجرا می کنم.

 

نظرتون در مورد اتفاقات اخیر اسکار و آقای فرهادی چیه؟

به نظر من هر کسی در هر جایی، ایرانیان رو سربلند کنه باید مورد تقدیر قرار بگیره. متاسفانه عده ای چه آدم های هنری و چه آدم های عادی جامعه شاید بگن که اسکار حق فرهادی نبود! ولی آیا ما در جایگاهی هستیم که این حرف رو بزنیم؟ آیا زمانی که در فوتبال از استرالیا بردیم و حق ما نبود کسی گفت ایران حقش نبود! ما ریختیم تو خیابان و خوشحالی کردیم... در بازی با استرالیا حق ما نبود که برنده بشیم. چون تماما هجوم استرالیا به دروازه ما زیاد بود اما خدا خواست و ما بردیم. پس این که مدام بگیم حقش بود یا نبود یا سیاسی بازی و یا هر چی... درست نیست! این مرد به هر دلیلی چنین افتخار بزرگی برای ایران به ارمغان آورده و دیدیم که اتفاقی هم نبود. و فیلم به فیلم ماشاالله پخته تر می شن. به نظرم عده ای با بخل، حسد، بغض و کینه صحبت می کنن. آقای فرهادی رو الآن باید بذارن روی چشمشون! که خدای ناکرده چنین مرد نخبه ای از کشور نره! چقدر هم ایشون آدم مدیر و مدبری هستن. دو نفر هم به شایستگی از طرف ایشون نماینده شدن، حرف قشنگی هم به ترامپ زدن. گفتن که تو حتی اگر مرزها رو ببندی، من یه آدم از فضا فرستادم اینجا! که هیچ مرزی نداره! به نظرم آقای فرهادی یه هنرمند به تمام معنا هستن و ما چنین نخبه ای رو کنار خودمون داریم و اذیتش هم می کنیم. ایشون افتخاری در عالم هنر هستن! من افتخار کردم به ایرانی بودنم و بسیار لذت بردم...

 

پس نقدهای تند منتقد معروف(فراستی) به نظرتون از کجا ناشی می شه؟

ایشون که به همه ثابت کردن با منظور صحبت می کنن. زمانی که فیلم فروشنده در حال اکران بود در برنامه هفت بهروز افخمی و فراستی به شدت تیشه به ریشه فیلم فروشنده زدن و فیلم  را کوبیدن! با این که آقای افخمی رو به عنوان کارگردان دوست دارم اما افخمی رو در هفت دوست ندارم! در همه این داستان ها آقای پرستویی، فرخ نژاد(برای فیلم گشت ارشاد)و آقای تنابنده مورد بغض آقای فراستی قرار گرفتن. پس در واقع ایشون به نوعی به مخالفت عادت دارن و از نظر ایشون هیچ فیلمی خوب نیست!

 

اگر پیشنهاد درام داشته باشین می پذیرین؟

اگر واقعا خوب باشه بله، اما خودم کمدی رو بیشتر دوست دارم. چون تو حال و هوای خودمه. می ترسم وارد درام بشم و بعد کاری کنم که کمدی بشه!(با خنده) الآن هم در همین سریال که در حال ضبطش هستیم من نقش شخصیت با مزه ای رو دارم. اما خیلی کنترل می کنم تا زیاد کمدی نشه.

 

در حال حاضر ساکن تهران هستین؟

بله، نزدیک به دو ساله که در پردیس کوروش هر شب اجرای «برنامه کمدی شب های کوروش» رو به عهده دارم. قبلا هم چهار سال در کیش هر شب اجرا داشتم.

 

شب های کوروش تا کی ادامه داره؟

تا هر زمان که احساس کنیم همه چی درست پیش میره.

 

از این که هر شب اجرا دارین خسته نمی شین؟

چرا، خسته هستیم، استراحت می کنیم(با خنده)

 

سوژه های اجرا در هر شب یکسان هستن یا متفاوت؟

هر چند وقت یک بار سوژه ها رو تغییر می دیم و با بداهه شیرینش می کنیم.

 

آقای آهنگی به نظرتون در عالم هنر یا بازیگری آیا در استان ها مثلا در گیلان محدودیت هایی هست؟ و یا مسئولین برای ارتقای این هنر چه باید انجام دهند که تاکنون کوتاهی شده است؟

خب فضای هنری استان ها با تهران قابل مقایسه نیست.در گیلان هم کمبودهایی در این بخش وجود داره. مشکلی که من آنجا داشتم این بود که به عنوان مثال برای تئاتر فضا برای کارکردن خیلی سخت بدست می آمد. چه به لحاظ استیچ و چه فضای مناسب برای تمرین و چه سالن و یا هزینه هایی که گروه های تئاتری باید بپردازند و اجراهای عمومی داشته باشند، آن حمایتی که باید بشه آنجا نمی شه. البته الآن گویا شرایط در حال بهتر شدنه. در حالی که ما با اجراهای خوب می تونیم تاثیر مثبت روی تماشاگر بذاریم و بسیاری از فرهنگ سازی ها  با اجرای تئاتر و حمایت از نمایش امکان پذیر میشه. یعنی هزینه کردن برای تئاتر راه دوری نمی ره! تئاتر مثل یک واکسیناسیونه ! پیشگیریه. متاسفانه ما همیشه منتظر این هستیم که اتفاق بدی بیفته وبعد درمان کنیم! در تلویزیون گیلان در بحث مالی که من سال ها اونجا بودم می تونم بگم دستمزدها فاجعه است! آخرین سالی که آنجا کار کردم و نقش اصلی را هم به عهده داشتم برای سه ماه کار کل دریافتی ام یک میلیون و دویست بود! (در سال 89 یا 90 ) البته الآن هم فکر نمی کنم خیلی فرق کرده باشه. ما در گیلان ضعف بودجه داریم. با این که باید بپذیریم گیلان هنرمندان توانای زیادی داشته و داره و همیشه در هنر حرفی برای گفتن داشته، اما خیلی از همین عزیزان سال ها پیش از گیلان خارج شدن و الآن جزو بهترین ها هستن. مثل هومن سعیدی، میلاد کی مرام و... که قطعا اگر با همان شرایط در گیلان می ماندن اتفاقی براشون نمی افتاد.

 

در مورد شبکه استانی باران چه نظری دارین؟ آیا توانش همین قدر هست؟

همینه، پتانسیلی هم اگر هست از هنرمندان و جوانان هست که کار می کنن یا کارگردان هایی مثل علی حلوی، فرهاد پاک سرشت،آقای ثابت که سالهاست زحمت می کشن و با برنامه سازی هاشون شبکه رو سرپا نگه میدارن. ولی در کل به نظرم به گیلان خیلی توجه نمی کنن و از لحاظ حمایتی ضعیف هستن. و این خیلی بد هست...اگر گروه هنرمندان گیلانی بیشتر مورد توجه و حمایت قرار بگیرن مطمئنا اتفاقات خیلی بزرگتر و بهتر برای هنر گیلان پیش میاد.

 

در مقایسه کیش چطور بود؟

کیش سکوی پرتاب خیلی خوبی بود. توسط حمید خندان برای اجرا به اونجا دعوت شدم. درسته که اوایل بابت بحث مالی اذیت شدم ولی کم کم کارهام دیده شد و مورد استقبال مردم قرار گرفت. و سی دی ها پخش شد. بسیاری هنوز منو با برنامه های کیش می شناسن و شاید ندانن الآن هر شب در تهران اجرا دارم. ولی جایی احساس کردم که کیش برام تکراری شده و دیگه اتفاق مهمی در اونجا برام نمی افته. به همین خاطر از کیش به تهران اومدم و همه شوکه شدن، چون می گفتن در کیش مشتریان و مخاطبین خودت رو داری، و شاید در تهران کارت نگیره، ریسک نکن، این کار یه چالش بزرگ برات میشه. ولی من مایل بودم این اتفاق بیفته و الآن خیلی راضیم.

 

نظرتون در مورد فیلم هایی که رامید جوان کارگردانی کرده، چیه؟

من ورود آقایان ممنوع رو خیلی دوست داشتم.عالی بود. رامبد باید کمدی بسازه و خوب هم می سازه. و سالهاست نشون داده کارگردان خوبیه. به نظرم همون اندازه که عطاران در بازیگری نخبه است، رامبد در کارگردانی. جایگاهشان که عوض بشه خراب می شه. به نظرم باید یکی دیگه برای عطاران فیلم بسازه و عطاران بازی کنه مثل نهنگ عنبر. من هر دو این عزیزان رو دوست دارم.

 

در آستانه آغاز سال جدید هستیم. کمی از رویاها و برنامه های پیش رو برامون بگید. دوست دارین چه اتفاقی در عالم هنر براتون  رقم بخوره؟

قبل از هر چیز فرا رسیدن عید نوروز رو به هم وطنان تبریک میگ و آرزو می کنم همگی سال خوبی در پیش داشته باشیم. و اما دوست دارم موفق تر باشم. در کارم بیشتر رشد کنم و اجراهام بیشتر دیده بشه. انشاالله در سال جدید بتونم در یک فیلم سینمایی کمدی خوب بازی کنم. اما مهم برای من اینه که  در هر جا و هر برنامه که حضور یافتم بهترین بازدهی و خروجی رو داشته باشم. یعنی صرف دیده شدن یا رفتن در برنامه ای برام ملاک نیست.دوست دارم اگر حضور پیدا می کنم با تمام قدرت باشه و مخاطبین، همکاران و بیننده ها راضی باشن.

 

ضمن بهترین آرزوها برای شما یکی دو سوال انتهایی و شاید کلیشه ای، آیا دوست دارین پسرتون آراد هم وارد عرصه هنر بشه؟

هرچی خودش دوست داشته باشه (با خنده)

 

طرفدار کدوم تیم فوتبال هستید؟

ملوان، فقط ملوان

 

سارا فرزانه

«کارشناس ارشد مدیریت آموزشی و ترانه سرا»

 

 

برچسبها : ،
به اشتراک بگذارید:

نظر بنویسید:

security code