دکتر افشین یداللهی، شاعر و ترانه سرا در رشت: چاپ
راه اندازی حرکت فرهنگی به نام " ضد زرد " در فضای مجازی
24 آذر 94 - 17:09  | 1827 بازدید

بعضی از این صفحات مجازی انسان را به سمت سطحی ترشدن پیش می برند

 

سارا فرزانه

با ترانه هایش خاطرات زیادی داریم، وقتی مهمان شهر باران شد طرفداران و علاقمندان برای دیدنش آمدند و در گپ و گفتی صمیمی که به همت آقای فرازمند در کتابفروشی فرازمند شکل گرفت دکتر افشین یداللهی از تجارب خود گفت. این ترانه سرای محبوب با تاکید بر پرهیز از سطحی نگری در مواجهه با آثار هنرمندان به سوالات حاضران پاسخ داد و در بخشی دیگر برای علاقمندان، ترانه هایش را دکلمه کرد. مهمان دیگر این جمع صمیمی، آقای رئیس دانا مدیر نشر نگاه بود. وی نیز با ابراز امیدواری از اینکه خانه ترانه رشت به زودی تشکیل شود گفت: ترانه سرایان عضو خانه ی ترانه اصفهان قرار شده گزیده ترانه های اعضای خود را برای چاپ به ما بدهند و من امیدوارم گزیده ترانه های ترانه سرایان خانه ترانه رشت را هم در قالب مجموعه کتابی به چاپ برسانیم. در ادامه صحبت های دکتر یداللهی به نظرتان می رسد:

دکتر افشین یداللهی با ابراز خوشحالی از حضور در رشت گفت: برخی ها چنین دورهمی را جشن امضا می نامند ولی من ترجیح می دهم آن را دیدار و گفت و گو با عزیزان بدانم چون درواقع جشن امضاء زیاد با روحیات من

سازگار نیست. مهم کتاب ها هستند که عده ای علاقه دارند و مهم دیدار و گفت و گو از نزدیک با

علاقه مندان است و شنیدن نظرات دوستان و مخاطبان، چون حرف های ما را خیلی ها شنیده اند. و اکنون فرصت خوبی است که شما ( مخاطبان) صحبت کنید. با امضاء چیزی به آدم اضافه نمی شود بلکه من اگر از مردم بازخوردها را بشنوم می توانم برای آثار بعدیم از نظر دوستان استفاده کنم.

ما چندی است که حرکت فرهنگی به نام " ضد زرد " را در فضای مجازی به راه انداخته ایم.

چون برخی افراد بدون اینکه از شعر یا نوشته ای ارزیابی کنند ، صرفا به جهت اسمی که زیر مطلب نوشته شده به اصطلاح لایک می کنند یا تعریف و تمجید!

اما مخاطب واقعی، وقتی این موارد را می بیند دقت می کند، یا نقد می کند. حال در این بین عده ای

تاب بیان نظرات مخالف یا نقد را ندارند و یا اینگونه کامنت ها یا نظرات را پاک کرده یا آن افراد را

از صفحه شان حذف می کنند. و در واقع نقد را نمی پذیرند. که این روند باعث سطحی شدن کیفیت

آثار می شود. به عنوان مثال خود من بعضا با برخی از شعرهایی که با احساسات و عواطف سطحی

تری سروکار داشته، مشاهده کرده ام تعداد مخاطبانی که لایک می کنند بالاتر می رود! اما شعری که کیفیت و

شاعرانگی و عمق بیشتری دارد، چون درک بیشتری می خواهد به اصطلاح، آن تعداد لایک را نمی

گیرد. درواقع به نوعی انگار مخاطبان هستند که تعیین می کنند تو چه بنویسی! خوشبختانه من بعد از

دو، سه تا پست لایک خور به این شکل، حواسم جمع شد تا کارهای قوی تری ارایه بدهم و خودم را

از این شکل رقابت کنار کشیدم. الان هم بعضی از این صفحات مجازی انسان را به سمت سطحی تر

شدن پیش می برند. چون ظرفیت توضیح در زیر عکس هم محدود است بنابراین نمی توانید بسط و

توضیح بیشتری بدهید پس باید کوتاه و خلاصه بنویسید و بگذرید. در این بین شعر شاید بهترین انتخاب

باشد. یا فیلم فقط 15 ثانیه آپلود می شود یا اینکه هیچ کدام از لینک ها در زیر پست ها فعال نیستند...

نهایتا معلوم نیست سالها بعد، از اشعار ما چند تا باقی می ماند و چقدر با مردم ارتباط

برقرار می کند چه در سینه و حافظه ی مردم، چه بر زبانشان.

وی ادامه می دهد: خانه ترانه تهران از سال 1380 یعنی 14 سال پیش شکل گرفت. ابتدا با افرادی از قبیل سعید امیراصلانی، نیلوفر لاری پوری، یغما گلرویی، افشین سیاهپوش، عباس سجادی، بنده و چند تن دیگر، اوایل به نوبت در منازل همدیگر جلسات را برگزار می کردیم. کم کم این جلسات شعر انسجام

گرفت در فرهنگسرای ابن سینا. البته همیشه بعضی وقفه ها و عدم همکاری ها وجود داشته، یا عدم

همکاری فرهنگسرا در دادن سالن را داشتیم تا اینکه جلسات خانه ترانه در فرهنگسرای ارسباران ادامه پیدا کرد.

می توان گفت ترانه سرایان موفق از خانه ترانه شروع کردند. البته بعدها بعضی ها به این تاثیرگذاری

مثبت جلسات خانه ترانه در پیشرفت آثارشان اشاره کردند. برخی هم بعد از اجراهای حرفه ای کمتر

در این جلسات حضور دارند یا دیگر به این تاثیر اشاره ای ندارند.

اما مهم این است که بعد از انقلاب، اولین جلسات پر مخاطب شعر و ترانه همراه با نقد جدی همین جلسات خانه ترانه بوده است که البته بر فضای امروز ترانه تاثیر گذاشت. چون آن زمان ترانه ها گاهی از فضای ترانه ی بازار و مارکت

فاصله پیدا کرده بود و از دید بازار قابلیت رقابت در اجرا نداشت. اما با وجود این خانه و بچه ها،

فضای ترانه ی کشور تحت شعاع قرار گرفت و توسط ترانه سرایانی

مانند اردلان سرفراز، ایرج جنتی عطایی، شهیار قنبری و چند تن دیگر.. با صدای خوانندگانی که آن زمان موسیقی پاپ را مطرح کردند از ترانه ی قدیم فاصله پیدا کرد.

اکنون هم در همه ی استان ها این امکان و استعداد وجود دارد. در خانه ی ترانه تهران از شهرهای

مختلف می آیند و کارهای بسیار خوبی هم دارند. ما هم در خانه ترانه هر کمکی از دستمان برآید انجام

می دهیم.

در ادامه تعدادی از سوالاتی را که حاضران از دکتر یداللهی پرسیدند و پاسخ های ایشان را مرور

می کنیم:

_ برخی از شعرهایی که از شما می خوانیم و می شنویم از لحاظ احساسی به نظر حالت فرا زمینی

دارند، آیا به نحوی الهام می شوند که آنقدر قوی از کار در می آیند؟ مانند ترانه ی سریال مدار صفر

درجه، وقتی گریبان عدم با دست خلقت می درید...

اینکه بگویم یک اتفاق وحال و هوای عجیب را تجربه می کنم نه! اما حرف های درون شعر، اندیشه و

تجربیاتی هستند که از قبل درون ما وجود دارند. در مورد ترانه سریال مدار صفر درجه به این نتیجه

رسیدیم که ترانه باید بازگو کننده ی عشقی فراتر از زمان و مکان و جغرافیا باشد. فراتر از مناسبات

قراردادی، سیاسی ، اجتماعی، پس در این حالت باید کل سناریو را در یک جمله، یک عبارت یا حتی

یک کلمه خلاصه کنید.

حالا این می تواند برای هر کس توصیف و زاویه ی نگاه های مختلفی داشته باشد. مثلا من در مورد

آن مفهوم در یک شعر می گویم که یکی از مصداق های آن مفهوم است. من لزوما واژه ها را

نمی چینم. شاید تعابیر هنگام خواب، رانندگی و حتی راه رفتن ظرف یک روز به ذهنم خطور کند اما

گاهی نیز پیش می آید برای پیدا کردن و انتخاب درست حتی یک واژه ، ده روز زمان گذاشته ام.

مثلا بعدها که همین ترانه ی مدار را برای خود می خواندم برایم تعابیر جدیدی باز می شد که تا آن

زمان به این قسمت از مفهوم و لایه های عمیق و مختلف جانبی اش فکر نکرده بودم.

در واقع ترانه هم هنر است هم حرف. برای سرودن ترانه بالاخص وقتی سفارش کاری در میان باشد

من نمی توانم مانند شاعر بگویم حالا هر زمان به من الهام شد می نویسم. چون کار برای اجرا و

پخش زمان محدودی دارد. گاهی ترانه و آهنگ باید در دقیقه ی نود نوشته، اجرا و پخش شود. در

این حالت تنها با تمرین به جای الهام می توان به نتیجه ی مورد نظر رسید. من اگر بیتی به ذهنم

برسد و همان لحظه ننویسم بعدا دیگر با فکر و تلاش اتفاق نمی افتد.

شعر سفارشی نمی شود و غلط است. به شخصه هر سفارشی را قبول نمی کنم و دیگر اینکه باید ابتدا

سوژه را برای خود تبدیل به یک مفهوم کنم.

_ معیار تشخیص شعر از ترانه چیست؟

مرز قاطع نداریم. حتی ممکن است متن روزنامه باشد،آهنگسازی شود و کاربرد ترانه پیدا کرده باشد.

ولی ترانه باید متنی باشد که قابلیت موسیقی پذیری داشته باشد. البته گاهی ما شعری را هم روی

ملودی می گذاریم حتی در قالب های مختلفی مانند: غزل، نیمایی، سپید یا آزاد که کاربرد ترانه پیدا

کرده اند. دراین بین شاید بتوان گفت ترانه ی ضعیف و قوی داریم.

_ آیا یک ترانه حتما باید با آهنگ و موسیقی همراه شود تا آن را ترانه بدانیم؟

درست تر و بهتر این است که ترانه با اجرای موسیقی همراه شود. یک کتاب ترانه شاید نهایتا 10 یا

20 هزار مخاطب داشته باشد اما یک ترانه با موسیقی خیلی بیشتر مخاطب و شنونده خواهد داشت و به مرور با امکانات پخش و تبلیغ و دانلود این تعداد به بیش از اینها هم می رسد.

_ چرا در حال حاضر اکثر مضامین ترانه ها عاشقانه است؟

خود من در کارگاه های آموزشی این نکته را تاکید می کنم که باید به موضوعات غیر هم پرداخته

شود. مضامین عاشقانه لازم است اما کافی نیست. شاید بیشتر به این خاطر باشد که موضوعات

اجتماعی یا غیره گاهی به راحتی مجوز اجرا و پخش نمی گیرد. گاهی محدودیت وجود دارد. پس ساده

ترین نوع ترانه عاشقانه است. البته همین عاشقانه ی خوب هم گفتن اصلا کار ساده ای نیست مگر اینکه مدام در ترانه هایمان بگوییم: تو رفتی و من مردم!

ما عموما از کلمه ی " عشق " به عنوان اصطلاح استفاده می کنیم. اما در واقع عشق نیست! بلکه

هیجان آنی آن لحظه است که لزوما بد نیست. گاهی محدودیت های بیرونی و دیگر تالیفات مشابه هم

سبب این تکرارها می شود. و اینکه بیشتر تهیه کنندگان آلبوم های موسیقی برای بازخورد بهتر و

سود بیشتر اقتصادی تمایل به محتواهای عاشقانه و مردمی تر دارند تا مضامین اجتماعی. شاید این

نمود حتی در سالن کنسرت ها هم تاثیر داشته باشد که مردم با چنین آهنگ های عامیانه و عاشقانه

بیشتر و بهتر همراهی و ابراز احساسات می کنند.

_ اگر بخواهیم در ترانه از مضامین عاشقانه دور شویم و به اجرا فکر نکنیم چه راهکاری دارد؟

ساده ترین راه این است همینطور که از خیابان رد می شوید از سوژه های روزمره الهام

بگیرید. به این تعبیر که گاهی می شود برای یک دکمه ، کت دوخت. یا الهام گرفتن از یک لحظه و

بدل شدن یک حس عاطفی یا حالتی در چهره ی شخص. به عنوان مثال همه ی ما طلوع و غروب

خورشید را دیده ایم اما شاید فقط شخصی مثل " صائب تبریزی " با این زاویه نگاه عمیق و زیبا به

آن پرداخته باشد:« به مطلب می رسد جویای...»

_ بهتر است در آثارمان چه نوع مخاطبی را همراه کنیم؟ مخاطب عام یا خاص؟ یا هر دو؟

اینکه با آثار ما مردم ارتباط برقرار نکنند شاید خیلی کار خوبی از آب در نیاید.آن شعر یا ترانه ای

خوب است که عامه به فراخور خود و خواص هم با توجه به ارزیابی ها و بررسی های خود با آن

ارتباط برقرار کنند. اما در هر صورت تکنیک باید در خدمت شعر و مفهوم باشد. انسجام اثر، حرف

تازه، عاطفه و صمیمیت برای مخاطب باید در کار حتما لحاظ شود. حالا مخاطب عام شاید لایه های

سطحی کار را دریابد اما مخاطب خاص لایه های عمیق تر کار و مفاهیم را هم درمی یابد.

_ نظر شما در خصوص چگونگی تعامل بین آهنگساز، شاعر و خوانند ی اثر چیست؟

به شخصه سعی کرده ام سر ضبط کارها بروم. تا راحت تر احساساتمان را پیرامون کار انتقال دهیم و

درمورد کار گفت و گو کنیم. مثلا برای سریال معمای شاه ملودی به من داده شد که به این شکلی که می

شنویم نبود. ملودی بود که هر بندش سه قسمتی بود. کار برایم مشکل نبود اما برای بیان بهتر و

مضمون و حال و هوای کار گره ای ایجاد می کرد که دست و بال کار را برای ارائه مفهوم می بست.

که به نظر من اگر ملودی چهار قسمتی می شد برای بیان بهتر مناسب تر بود. خب موضوع را با

آهنگساز کار آقای بابک زرین در میان گذاشتم و با همفکری و تعامل تغییرات مناسب صورت گرفت.

ابراهیم فرازمند مدیر کتابفروشی فرازمند نیز در گفتگو با مجله گیلان فردا هدف از برگزاری این دورهمی ها را توجه بیشتر به فرهنگ و کتاب برشمرد و گفت: امیدواریم افراد توقف بیشتری در کتابفروشی داشته باشند. البته قبل از حضور دکتر افشین یداللهی ،کتابفروشی فرازمند میزبان شاعران و نویسندگان دیگری از جمله عبدالملکیان ترانه سرا، اکبر اکسیر شاعر و نویسنده و قاسم کشکولی نویسنده بوده است و انشاالله این کار فرهنگی ادامه خواهد داشت.

دکتر افشین یداللهی ، پزشک متخصص اعصاب و روان ترانه سرای تعدادی از تیتراژهای سریال‌های تلویزیونی مانند تبریز در مه، در مسیر زاینده رود، مدار صفر درجه، شب دهم، ترانهٔ هرچی آرزوی خوبه مال تو است، میوه ممنوعه و... است.

وی فعالیت‌های حرفه‌ای ترانه‌سرایی خود را در سال ۱۳۷۶ در سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران آغاز کرد. نخستین ترانه‌های وی با آهنگسازی فواد حجازی و شادمهر عقیلی و با خوانندگی خشایار اعتمادی اجراشد.

وی چندین سال است که اداره انجمنی به نام خانه ترانه را برعهده دارد.

 

 

به اشتراک بگذارید:

نظر بنویسید:

security code