هنر در گستره فرهنگ عمومی
25 آذر 94 - 14:09 | 1623 بازدید
تاریخ بشر را فرهنگ ها می سازند و فرهنگ چیزی نیست جز حکایت تلاش عظیم انسان ها در گذر
تفاهم و با یکدیگر زیستن! فرهنگ مقوله ای است به قدمت تاریخ انسان، انسانی که با کار و تلاش و با
کسب دانش و معرفت توانست به جنبه های اجتماعی فکر و خود را در هر شرایطی حفظ کند.
از این نگاه هر گفتار و رفتار، هر اندیشه و اثر هنری و حتی هر شی دست ساز که به نحوی در رابطه
با جامعه است، جزء فرهنگ محسوب می شود.
فرهنگ را با آداب و تربیت و دانش و مجموعه رسوم و عادات و معارف بشری و هنری می شناسند. اما
الحاق پسوند «عمومی» به آن نگرشی است که در دوران معاصر و در جامعه مدرن صورت گرفت تا
به فرهنگ عمومی معنا و اعتبار ببخشد. توجه به فرهنگ عمومی از آن روی با اهمیت تلقی می شود که
می تواند به رشد شخصیت ها و افراد کمک کند. آن گونه که در امر مشترکی و مربوط به جامعه
و رعایت حقوق دیگران اتفاق نظر داشته باشند.هرچند که با منافع شخصی خود آنان در تضاد بوده باشد.
از طرفی بها دادن به فرهنگ عمومی کوششی است اجتماعی در جهت شناخت هر چه بیشتر جامعه ای
که با مسائل و مشکلات زیستی روبه روست و ناگزیر برای رفع نابسامانی ها و کاستن از رفتارهای نه
چندان مناسب، باید چاره ای اندیشه شود. فراموش نشود که در گذشته و در جوامع سنتی، نقش افراد در
تعالی و گسترش فرهنگ عمومی بی تاثیر نبود. با نگاهی به تاریخ اجتماعی و با جستجو در شرح احوال
شخصیت ها، می توان از افراد زیادی نام برد که با بهره گیری از امکانات موجود توانسته اند در اشاعه
فرهنگ عمومی موثر واقع شوند. اما امروزه و در دوران معاصر این مهم به عهده مسئولان و برنامه
ریزان جامعه شهری است که با تدابیر خود راه هایی را در جهت هرچه بهتر جلوه دادن فرهنگ عمومی
ارائه دهند. بی شک جوامع امروزی با تنش ها و با مشکلات پیچیده ی فراوان رو به روست که برای
برون رفت از آن ناگزیر به ارائه طریق مطلوب است. از طرفی در دنیایی زندگی می کنیم که
معیارها و ارزش ها دیگر آن نیست که در گذشته پنداشته می شد. توجه به واقعیت های جهان معاصر با
همه ی زیبایی ها و زشتی های آن بخشی از روند مناسبات امروزی است که به دنیای ما تعلق دارد. از
این نظر هشدار واقع بینانه متفکران و مدیران امور فرهنگی را باید تکرار کرد که در توجه به فرهنگ
عمومی از چیزی کوتاهی نشود. اما آن چه در شرایط امروزی می تواند به این امر کمک کند همانا
نگاهی دوباره به هنر و گسترش آن از طریق فرهنگ عمومی است. هنر این ویژگی را دارد تا به
زیبایی ها تجلی بخشد و احساس آرامش و شاد بودن را به جامعه ی انسانی بازگرداند. استفاده از
امکانات هنری و کمک گرفتن از حضور هنرمندان پیشرو بهتر می تواند زمینه ی فرهنگ عمومی
متعالی را برای همگان فراهم سازد. باید شک و تردید را کنار گذاشت و با اندیشه ی زندگی ساز و با
هنری که با ارزش های جامعه گره خورده به سراغ فرهنگ رفت تا فرهنگ عمومی را با اخلاق و
رفتار درخور توجه جامعه ی انسان امروزی شکل داد. چه، مشکلات جوامع در حال رشد، گسترده تر از
آن است که با ساده انگاری و با نگاه سطحی بتوان به حل معضلات آن پرداخت. به ویژه اینکه افراد در
زندگی یکنواخت و خسته کننده ی امروزی خود دیگر بسان گذشته به امور نمی نگرند. ارزش ها را در
چهارچوب مناسبات جوامع پیشرو می سنجند. اگر به هنر و به رفتارهای اجتماعی گرایش دارند، ناشی
از این نگرش است که باید به آن چه در حال حاضر وجود دارد و می توان درباره ی آن تصمیم گرفت
بها داد، نه آن چیزی که باید باشد. از این نگاه در جهان معاصر به صرف داشتن دیدگاه آرمانی و
باورهای ذهن گرایانه نمی توان اندیشه ای را در جامعه تعمیم داد. اما می توان با توجه به مناسبات دنیای
امروز، امکاناتی فراهم کرد تا نظر همگان را به امور زیبایی و به رفتارهای اخلاقی و تفاهم جلب کرد.
بی تردید مادامی که زندگی ادامه دارد، فرهنگ نیز همچنان پابرجاست و جستجو برای دستیابی شیوه
های نو در جهت بهتر نشان دادن فرهنگ عمومی ادامه خواهد داشت.