گفت و گوی صمیمی گیلان فردا با هندی، بازیگر طنز شبکه باران چاپ
من تره غش
18 فروردین 95 - 18:01  | 2008 بازدید

 

ماهنامه گیلان فردا، مرسده دیلمی- تقریبا از لحظه ای که برای مصاحبه به دفتر گیلان فردا آمد تا لحظه رفتن گفتیم و خندیدیم. حتی بخشی از صحبت ها که ماهیت جدی هم داشت سرشار از طنز و خنده و شوخی شده بود. آقای هندی بازیگر طنز شبکه باران تقریبا معرف حضور همه هم استانی های عزیز و بسیاری از      هم وطنان هست. و بسیاری از روستانشینان و شهروندان با گزارشات میدانی و فیلم های ایشان آشنا هستند. قبل از شروع مصاحبه وقتی از ایشان پرسیدم آیا در منزل هم همین اندازه طنازی دارید یا نه؟ گفت: بله، در منزل هم همینطور هستم. گفتم یعنی عصبانی و بداخلاق نمی شوید؟ گفت: چرا می شوم. مخصوصا یک بار به شدت عصبانی شدم. گفتم آنوقت چه کار کردید؟ گفت: خیلی عصبانی بودم، اصلا کنترل نداشتم و به خاطر همین از شدت عصبانیت تلویزیون را خاموش کردم!! اما اوج خنده زمانی بود که وی دو نسخه از مجله گیلان فردا را برداشت و با فیگورهای مختلف جلوی دوربین گیلان فردا قرار گرفت. و وقتی گفتم آقای هندی با این کار، خوانندگان فکر می کنند شما می خواهید برای مجله گیلان فردا تبلیغ کنید، با همان اداهای همیشگی عضلات صورت را افقی و عمودی به حرکت در آورد و گفت: «اون چی میگه، گیلان فردای ها!»

در ادامه گفت و گوی صمیمی گیلان فردا با آقای محمد هندی، هنرمند، ورزشکار، نوازنده ساز و بازیگر طنز شبکه باران به نظر شما می رسد:

چطور وارد دنیای طنز شدید؟

خیلی اتفاقی، من کلاس پنجم ابتدایی که بودم در همایشی در مدرسه نقش اشعذ را داشتم و باید می گفتم

 "امیر به سلامت" در واقع در آن نقش نگهبان کاخ بودم. ولی آن روز کلاهی که روی سرم بود بر حسب اتفاق افتاد و همه حاضرین خندیدند، در نتیجه حسابی جو نمایش تغییر کرد، چون شادی وخنده در چهره حاضرین کاملأ مشهود بود.

من هم از خنده مردم خوشحال شدم و انرژی گرفتم و در واقع درهمان سال جایگاهم را پیدا کردم. بعد از آن سال وقتی به مقطع اول راهنمایی رفتم در بیشتر برنامه های دهه ی فجر و نمایش هایی که اجرا می شد حضور داشتم. مثلأ نمایشی بود به اسم "صدام در دام" که کمدی بود و من بازی می کردم.

آن موقع چند ساله بودید؟

زرنگ هستید می خواهید بگویید آن موقع چندساله بودم که سنم را بفهمید! من فقط می گویم 7 ساله بودم که انقلاب شد.

خب پس به تئاتر علاقه مند شدید.

بله، سال به سال جایگاهم در رشته تئاتر محکم تر می شد تا حدی که به درسم ضربه می زد و درسهایم ضعیف شده بود و به ناچار به توصیه خانواده یک سال از تئاتر دور شدم. و پس از آن بازهم به فعالیت در تئاتر ادامه دادم. بعد از سیکل وارد ارتش شدم به عنوان مهناوی دوم، آنجا باید درس می خواندیم تا درجه بهتری بگیریم. آن موقع تهران بودم و دیپلم را در ارتش گرفتم. پس از آن فوق دیپلم را در رشته حسابداری گرفتم ودر سال 67 استخدام ارتش شدم. البته آن موقع قطع نامه امضا شده بود.

در همان سال دوره هنری ارتش را تشکیل دادم. تاسال 78 تهران بودم، البته در تهران بیکار نبودم یعنی از سال 69 تا 78، سه رشته را در حد عالی کار کردم. بازیگری تئاتر را نزد آقای سمندریان و دکتر قطب الدین صادقی و ورزش را در رشته رزمی (کونگ فو) کار کردم و همچنین در موسیقی، ساز قره نی را که ساز ترکی استانبولی است نزد آقای یوسف احمدی کیاسری یاد گرفتم. در واقع من در تهران بیست سال نوازنده قره نی بودم، ولی بیشتر مردم مرا به عنوان بازیگر می شناسند.

از سال 70 در تهران با مسئول گروه هنری ارتش آقای محمد کدخدایی (یعنی همان مبصر 5 ساله کلاس) که خودشان کارمند ارتش بودند همکاری داشتم. من به اتفاق ایشان در عرصه تئاتر کمدی در لاله زار، بهارستان، تالار گلریز، تالار کسری، و تالار دماوند بازی می کردم، البته این سالن ها هم اکنون هم فعال هستند.

آن موقع پنج شنبه،جمعه ها هم با آقای کدخدایی نمایش طنز کار می کردیم. خلاصه با داشتن این سابقه ی کاری در طول حدود 9 سال، در سال 78 به خاطر موقعیت شغلی به رشت منتقل شدم و کارنامه فعالیت های هنری ام را به کارگردانی درصدا و سیما به نام آقای علی حلوی نشان دادم. ایشان هم تستی از من گرفتند و بعد از 10 روز در اولین سریال نوروزی شبکه باران (نوروز 79) به نام صدای پای بهار، کار طنز را به طور حرفه ای ادامه دادم.

این جمله معروف شما که می گویید «من تره غش»از کجا متولد شد؟

در سریال «همسایه تی احوال چوطوی؟» در حین کار یک نفر به من گفت: «من تی فدا» من هم ناخودآگاه و بدون اینکه چیزی را از قبل آماده کرده باشم گفتم:«من تره غش». یعنی فقط یک بار گفتم و دیگرهم به کار نرفت، ولی وقتی آمدم بیرون دیدم مردم در صحبت های روزمره این جمله را تکرار می کنند. یعنی ناخودآگاه در اذهان مردم جا افتاده بود. از آن به بعد من هم در سی قسمت باقی مانده تا آخر سریال مدام گفتم «من تره غش»، طوری که خیلی ها من را با عنوان«من تره غش» می شناسند.

اما مثل این که تازگی ها تکیه کلام دیگری از شما بین مخاطبانتان جا افتاده.

بله، اخیرأ در سریال «آن سوی شالیزار» من کاراکتر قلی را جا انداختم. حالا دیگر مرا به اسم قلی می شناسند.

تقریبا بازیگر پرکاری هستید.

بله، در بالغ بر 700 قسمت فیلم از جمله سریال های استانی در شبکه گیلان و شبکه های دیگر،فیلم سینمایی"تپلی" و فیلم "منطقه سوم" بازی کرده ام.

کار جدیدی هم دارید؟

الان در حال ضبط قسمت هایی از فیلم سینمای خانگی هستم.24  قسمتی است که 6 قسمت آماده شده و کار مشترکی است بین صدا و سیمای مرکز گیلان و صدا و سیمای تهران، چون بازیگران زیادی از تهران هم در این سریال حضور دارند.

شما در این فیلم،سینمای خانگی چه نقشی دارید؟

در این سریال با گریم آقای......نقش یک خانم 70 ساله به نام «نه نه گلرخ» را بازی می کنم.

جدأ؟ یعنی مثل آقای اکبر عبدی؟

بله، برای اولین بار در گیلان یک بازیگر مرد با گریم، نقش یک پیرزن را بازی می کند.

چندتا از عوامل فیلم را لطفأ معرفی کنید؟

کارگردان این فیلم آقای ابوذر جلالی و تهیه کننده آقای اسماعیل جاقی و آقایان رسول حقدوست، رضا نظری، جابر وثوق، علیرضا شهرستانی، روخان کناری و ... از جمله بازیگران این فیلم هستند. همچنین آقایان رامین راستاد، خشایار راد، گل سفیدی و ... بازیگران مهمان از تهران هستند.

فیلم برداری در کجا انجام می شود؟

لوکیشن اصلی ما در ساغری سازان است. جا دارد در این فرصت از همسایگان خوب این محله قدیمی تشکرکنم. در این مدت اهالی محل بسیار با ما همراهی داشتند و من از بابت زحماتی که برایشان داشتیم از مردم شریف این محله عذر خواهی می کنم.

بازی در نقش یک خانم مسن برایتان سخت نیست؟

خب، من کارم را دوست دارم اما طبیعتأ بازی یک مرد در نقش یک زن سختی خاص خودش را دارد. طی فیلمبرداری و ضبط، من روزها، زیاد بین مردم ظاهر نمی شوم چون قیافه ام فرق کرده، هربار هم چهارساعت زیرگریم هستم.

خودتان علاقه مند به بازی در نقش های متفاوت و خاص هستید؟

من بازیگر تیپ ساز هستم. کارگردان ها مرا می شناسند.

آیا فقط شما در خانواده، چنین استعدای دارید یا بقیه افراد خانواده هم در زمینه طنز فعال هستند؟

در یک کلام کل افراد خانواده ام معمولأ اهل طنز وخنده هستند. البته خواهر دوم من بسیار علاقه مند به طنز بوده و در این زمینه تواناست و اگر همسرش اجازه می داد و وی وارد دنیای فیلم و تئاتر می شد من باید دیگر بار و بندیلم را جمع می کردم، چون ایشان نسبت به من در طنز خیلی تواناتر و قوی تر است. مثلأ یادم می آید روزی انگشت شوهرش بریده شده بود. ایشان هم خیلی گریه می کرد و وقتی ما بهش دلداری می دادیم و می گفتیم ناراحت نباش، می گفت: «من ناراحت اینم که وقتی شوهرم از حمام بیرون میاد چطور با این انگشت بریده گوشش رو خشک کنه»!

خب شما که تیپ ها و نقش های مختلف طنز بازی کرده اید کمی از خاطراتتان بگویید؟

یادم می آید یک بار که برای گریم نشسته بودم، باید گچ صورت (قالب صورت) بر روی صورتم گذاشته می شد و اینقدر درحین انجام این کار حرف زدم و با گریمور شوخی کردم که یادش رفت راه بینی مرا باز بگذارد و نزدیک بود خفه بشوم! یعنی بیست ثانیه اینقدر «چک و پر» زدم و بال بال زدم تا اطرافیان با خودکار راه بینی مرا باز کردند!

یک بار هم با همین گریم کاراکتر جدید«ننه گلرخ» با پوشش کامل لباس زنانه برای خرید رفتم ساغری سازان، برای تست گریم و خوشبختانه کسی متوجه نشد من هم کلی خرید کردم و وقتی در صف نانوایی ایستادم از یک پیرمرد خواستم چون خسته شدم و پایم درد می کند نوبتش را به من بدهد. آن پیرمرد هم نوبتش را به من داد و گفت چرا شوهرت نمی آید نان بخرد؟ «گفتم پنج شش سال است شوهرم فوت کرده و من تنها هستم»

و او به محض شنیدن این حرف گفت«اتفاقا من هم چندسال است که زنم فوت کرده و تنهاهستم». اما درهمان حین وقتی متوجه نگاه خاص و معنی دارش شدم، قید نان خریدن را زدم و دو پا داشتم دو پا هم قرض کردم و از آنجا دور شدم!

سی دی این فیلم کی برای عرضه آماده می شود؟

انشالله قرار است همزمان با عیدنوروز 95 عرضه شود.

به جز بازی در این فیلم در حال حاضر چه فعالیت های دیگری دارید؟

الان پنجشنبه ها در برنامه گیلار اجرای استندآپ کمدی دارم. در ایام نوروز هم قرار است گزارشات میدانی از مناطق مختلف گیلان داشته باشم.

در مورد فعالیت هنرمندان در استان چه نظری دارید؟

باید خیلی تلاش کرد، لازم است هنرمندان توانایی خودشان را نشان دهند تا مردم با تلویزیون آشتی کنند. هنرمندان و مسئولین نیز باید با هم همکاری بیشتری داشته و با ساختن آثار خوب فرهنگی و هنری زمینه ساز این آشتی باشند تا مردم ماهواره ها را خاموش کنند. بهترین هنرمندان کشور گیلانی هستند. و من به عنوان یک بازیگر گیلانی مدیون صدا و سیمای مرکز گیلان هستم. چون واقعا هنرمندان گیلانی را خوب به مردم استان معرفی کرده است. باید سعی کرد با استعدادیابی به بقیه مخصوصا جوان ترها فرصت داد تا کار را یاد بگیرند و توانایی و هنرشان را نشان دهند.

همکاری سایر ادارات با هنرمندان چطور است؟

برای گرفتن مجوز قبلا دق می کردیم. ولی خوشبختانه الآن خیلی همکاری ها بهتر شده. از همکاری ارشاد و حوزه هنری و سازمان های دیگر هم ممنون هستیم که روند کار را تسریع کردند.

و حرف پایانی شما

قدردان محبت های بینندگان هستم. چون بعد از خدا هرآنچه که دارم از انرژی مثبتی است که مردم عزیز به من می دهند.

از حضورتان در دفتر مجله گیلان فردا متشکرم و برایتان آرزوی سلامتی و سرافرازی دارم. خنداندن  مردم کار مهمی است. امید وارم همراه با خنده، دل مردم هم شاد باشد.

من هم بسیار از شما سپاسگزارم.

 

 

سوتیتر

من در تهران بیست سال نوازنده قره نی بودم، ولی بیشتر مردم مرا به عنوان بازیگر می شناسند

 

باید سعی کرد با استعدادیابی به بقیه مخصوصا جوان ترها فرصت داد تا کار را یاد بگیرند و توانایی و هنرشان را نشان دهند

به اشتراک بگذارید:

نظر بنویسید:

security code