به جای فوتبالیست، طلا ساز شدم
16 مهر 95 - 22:07 | 1596 بازدید
گیلان فردا-«حدود 10 سال است که در این کار هستم ولی قرار بود فوتبالیست شوم...»
آقای مهیار جعفری که اکنون در طراحی، ساخت و تولید انواع طلا و جواهر مهارت خاصی دارد در گفت و گو با گیلان فردا می گوید: «عشق فوتبال داشتم. می خواستم فوتبالیست شوم ولی فوتبالیست نشدم.» وقتی دلیلش را می پرسم، می گوید:«موقع انتخاب رشته نمره کم آوردم و فقط می توانستم در شاخه کار و دانش ادامه تحصیل بدهم. یعنی به خاطر فوتبال و شرایط مالی زندگی نتوانستم با نمرات بالاتر قبول شوم و فقط می توانستم در رشته جوشکاری یا طلا سازی ادامه تحصیل بدهم که به سفارش مادرم طلا سازی را انتخاب کردم.»
وی ادامه می دهد:«خلاصه یک مدت در رشته طلا سازی درس خواندم و بعد دوره کارورزی داشتیم. که طی آن یک دوره کوتاه جواهرسازی برای تست تئوری و عملی برای ما گذاشتند. و چون از 13 سالگی کار می کردم مهارت فنی من خوب بود. آن موقع از میان 30 نفری که در آن دوره شرکت کرده بودیم از نظر استادمان، کار من از همه بهتر بود و من زودتر هم کار را ارائه می دادم. و استادم زنده یاد آقای فخاری مرا تشویق کردند که در این کار بمانم و با من کار کردند تا برای مسابقات ملی مهارت کشوری که در فنی حرفه ای برگزار می شودآماده شوم. خوشبختانه در این مسابقات من مدال های اول و افتخار استانی و کشوری را کسب کردم».
وی در پاسخ به اینکه برای مسابقات چه کارهایی باید انجام می دادند می گوید:« باید سخت ترین پایه جواهر از جمله نمونه هایی از نمادهای کشورهای مختلف را می ساختیم. و من نزدیک به چهار سال فقط وقتم را برای مسابقات گذاشتم. شش سال بدون حقوق کار کردم. در مسابقات المپیاد جواهر سازی از هر استان یک نفر نماینده حضور دارند که من چهار سال نماینده گیلان بودم و در کشور هم مقام آوردم».
آقای جعفری در مورد المپیاد جهانی این رشته هم می گوید:«البته المپیاد جهانی این رشته هر دو سال یک بار برگزار ی شود ولی فقط تا سن بیست و یک سالگی می توان در آن شرکت کرد. به این ترتیب که از بین نفر اول و دوم سال اول و نفر اول و دوم سال دوم و نفر اول و دوم سال سوم که شش نفر می شوند یک نفر برای المپیاد جهانی می رود. پارسال این مسابقه در برزیل برگزار شد و دوره های قبل هم در دیگر کشورها از جمله کانادا و انگلیس برگزار شده بود. ولی متاسفانه من از نظر سنی شرایط شرکت در المپیاد جهانی را نداشتم».
می گویم آیا به خاطر مقام هایی که برای استان کسب کردید جایزه هم گرفتید؟ می گوید:« زمانی که سال 92 از مسابقات کشوری برگشتم ما را بردند پیش استاندار، ایشان هم از ما تقدیر کردند. البته در استان گیلان بعد از من کسی به المپیاد کشوری اعزام نشده است. و من چهار سال نماینده جواهرسازی در استان بودم، هرچند کسی حالم را نمی پرسید فقط موقع مسابقات ما خودمان را معرفی می کردیم. معمولا بابت هزینه هایی هم که می کردیم کلی باید پیگیر می شدیم تا هزینه ها را به ما بدهند. الآن هم اگر همایشی برگزار شود ما را دعوت می کنند که بگویند فلانی کارآفرین ما بوده است».
وی ادامه می دهد:« پشتیبانی سازمان فنی حرفه ای هم این بود که ما را در مسابقات شرکت دادند که از این بابت از آن ها سپاسگزارم».
می گویم چه شد که از کمیته امداد وام گرفتید؟ می گوید:« متاسفانه اینجا فقط هفته اول پس از برگشت از مسابقات تقدیری انجام می دهند و بعد فراموشتان می کنند! آن موقع خیابان تختی بودم و نیاز به همراهی داشتم اما وقتی دیدم راهی ندارم و کسی کمکم نمی کند رفتم دنبال وام فنی حرفه ای. آنجا برای 15 میلیون تومان سه نفر ضامن می خواستند. حتی با اینکه مقام آورده بودم اما برای بانک فرق نمی کرد و سه ضامن می خواست و من چون ضامن نداشتم وام نگرفتم. راستش نمی دانم منظور از وام کارآفرینی با شرایطی که می گذارند چیست! اما شرایط طوری بود که اگر برای پیشرفت گامی برنمی داشتم ممکن بود دچار شکست شوم چون ما به طلا، ابزار کار و مکان مستقل تر نیاز داشتیم. وقتی از وام فنی حرفه ای قطع امید کردم به کمیته امداد رفتم و درخواست وام دادم اما بار اول درخواست مرا رد کردند و گفتند خودت کار داری».
این هنرمند ادامه می دهد: «البته طی سال های 93-92 خیلی ها از جمله بازاریان و کارآموزان به من پیشنهاد همکاری می دادند، چون آن ها پول داشتند و من علم و هنر کار را بلد بودم. مثلا می گفتند ما 150 میلیون در اختیارت می گذاریم و کار از تو و سرمایه از ما. هرچند با یکی دو نفر هم به این صورت کار کردم ولی آن طور که می خواستم نشد. البته در تمام مراحل در همان آموزشگاه قبلی خودم مشغول کار بودم. اما من نیاز داشتم کارم را توسعه بدهم و طبیعتا توسعه کار همراه با افزایش هزینه خواهد بود. خلاصه بعد از مدتی دو کارآموز از کمیته امداد شفت به من مراجعه کردند و وقتی فهمیدند که نیاز به وام دارم مرا به یکی از عزیزان در کمیته امداد معرفی کردند. و من رفتم پیش آقای امیری معاون اشتغال کمیته امداد گیلان، که ایشان برخورد بسیار خوبی داشتند. ولی پس از چند ماه عوض شدند و آقای دکتر رضادوست به جای ایشان عهده دار این مسئولیت شدند و خوشبختانه کار مرا پیگیری کردند. البته وام 45 میلیونی تبدیل به وام 30 میلیونی شد که قرار بود 15 میلیون از منابع بانکی و 15 میلیون هم از منابع کمیته امداد باشد. خلاصه با پیگیری آقای رضا دوست من 15 میلیون در مرداد 94 و 15 میلیون هم در دی ماه 94 وام گرفتم. و از شهریور 94 کارم را در این ساختمان ادامه دادم».
می گویم از کارتان راضی هستید؟ می گوید:« شکر، طی 11 ماه اخیر کارآموزان زیادی به ما مراجعه کردند حتی برای چهار نفرآن ها اشتغالزایی کردم. کارآموزان دیگر هم باید کار را بیشتر و بهتر یاد بگیرند تا بتوانم آن ها را هم مشغول کار کنم. البته یک نفر از مددجویان کمیته امداد را هم مشغول به کار کردم. و آقای فتاح رییس کمیته امداد کشور وقتی به رشت آمده بودند برای بازدید به اینجا تشریف آوردند. کمیته امداد انصافا خیلی هوای من را داشته من هم سعی کردم اشتغالزایی داشته باشم. و کسانی هم که برای کارآموزی به ما مراجعه می کنند پس از گذراندن دوره آموزشی و دادن امتحان می توانند گواهینامه بین المللی دریافت کنند»