زیبایی و سرسبزی طبیعی گیلان اکنون کمتر جلب توجه می کند
16 مهر 95 - 22:07 | 1662 بازدید
سارا فرزانه
گیلان فردا- با اینکه در دوران کودکی و جوانی برای گردش، تفریح و دیدار فامیل زیاد به رشت می آمده ولی بخاطر سکونت در کشور دیگری بیش از 10 سال است که رشت را ندیده بود. به گفته خودش سفر چند روزه وی به رشت پس از این همه سال علاوه بر یادآوری خاطرات گذشته، خاطرات جدیدی را هم برایش ساخته است. طبیعتا بزرگ شدن و قد کشیدن بچه های خردسال فامیل و پا به سن گذاشتن بزرگترها همراه با چین و چروک در چهره، شاید اولین نکاتی باشد که توجه طرفین را جلب می کند. اما پس از حال و احوال معمول و مرسوم در دیدار با هر شخص، نکات دیگری از جمله موضوعات اجتماعی، فرهنگی، شهری و... منطقه هم جلب توجه خواهند کرد که گاه تامل و تعمق در این نکات خالی از لطف نیست. در ادامه گفت و گوی «مجله گیلان فردا» با خانم فرحناز اصلانکوهی که بیش از 10 سال است ساکن استرالیاست و اخیرا سفری به رشت داشته است به نظرتان می رسد:
شما که پس از چند سال به رشت سفر کردید آیا تغییری هم در شهر احساس می کنید؟
به نظرم جمعیت، نسبت به قبل خیلی اضافه شده و یا این طور به نظر می رسد. ولی بافت شهری تقریبا به همان فرم قدیمی باقی مانده است، که خب نمایی از کهنه گی و عدم بازسازی دارد. البته در میدان شهرداری تغییر خوبی ایجاد شده برای جذب توریست داخلی و خارجی که امیدوارم تکمیل تر و جاذبه هایش بیشتر شود. شاید اگر در اطراف میدان شهرداری یک سری از مغازه هایی که جاذبه توریستی ندارند را بتوان تغییر داد و یا آن ها را تبدیل به فروشگاه هایی کرد که ممکن است قابلیت جذب توریست بیشتری داشته باشند بهتر باشد. به عنوان مثال عرضه اجناسی از قبیل صنایع دستی، چوبی، و همچنین چیزهای خاص و بومی گیلان در رونق گردشگری منطقه می تواند موثر باشد(البته صنایع دستی با کیفیت خوب و درجه یک). چون میدان مرکزی شهر رشت علاوه بر اینکه محل عبور و مرور شهروندان است محل عبور و مرور همه گردشگران داخلی و خارجی هم هست. در مورد زیبا سازی این پیاده راه جدید هم کارهای زیادی می توان کرد. چون به نظر می رسد هنوز جای کار دارد.
به جز میدان شهرداری رشت کدام قسمت دیگر شهر را دیده اید؟
به بازارچه پیرسرا هم رفتم. تصویر قبلی که از آن بازارچه داشتم یک فضای زنده و پویا، شلوغ و پر جاذبه و پر تحرک بود، اما این بار که دیدم به یک فضای مرده قدیمی تبدیل شده که با محل قبلی کاملا فرق دارد، چون تبدیل شده به پاتوقی برای گفت و شنود افراد مسن و یا برخی جوانان بیکار که برای گذران وقت به آنجا می آیند. اما به جای آن حاشیه خیابان اصلی نزدیک پیرسرا شلوغ شده که راه را برای عبور و مرور عابران پیاده گرفته، حال اینکه اگر این دستفروشان به همان بافت قدیمی داخل بازارچه پیرسرا منتقل شوند می توان آن بافت قدیمی را با بازسازی و احیا با همان فرهنگ و تحرک و جاذبه قبلی زنده نگه داشت. از طرف دیگر دسترسی مردم به مایحتاج و تره بار هم راحت تر خواهد بود و دستفروشان هم مجبور نخواهند شد عرض باریک پیاده رو را اشغال کنند و یا با شلوغی در رفت و آمد و ضایعات میوه و سبزی و نظایر آن در خیابان روبرو شوند و خیابان اصلی هم آراسته تر خواهد شد.
بعد از این همه سال که دوباره به گیلان سفر کردید نمای کلی استان را چطور دیدید؟
آن موقع ها یعنی حدود 14-13 سال پیش وقتی وارد فضای استان گیلان می شدم سرسبزی گیلان برایم وجه قالب بود، یعنی توجه ام را جلب می کرد ولی این بار فضای گیلان کاملا با آن موقع ها فرق داشت. یعنی نه تنها دیگر آن سرسبزی و زیبایی قبلی را ندیدم بلکه احساس کردم که برای حفظ آن طراوت و سرسبزی خدادادی و بکر، کار چندانی نشده و حتی فضای سبز جدیدی هم به آن صورت ساخته و پرداخته نشده است.
چرا اینطور حس کردید؟
خب یکی از عواملی که باعث می شود تا زیبایی و سرسبزی طبیعی گیلان اکنون کمتر جلب توجه کند وجود آشغال، زباله، کاغذ، پلاستیک و ... است که در حاشیه جاده ها و حتی بعضی خیابان ها و معابر به حال خود رها شده است و این واقعا زیبنده گیلان و گیلانی که همیشه سرآمد بودند نیست. چون زباله در این فضای سبز بیشتر از جاهای دیگر نمود پیدا می کند و در واقع در وهله اول زباله جلب توجه می کند تا فضای سبز و طبیعت ذاتی و زیبای استان.
گفتید در استرالیا زندگی می کنید، فکر می کنم آنجا هوا و طبیعتی شبیه گیلان داشته باشید.
بله، استرالیا یک کشور جزیره ای و سرسبز است که وسط آن کویر است ولی قسمت هایی که نزدیک به آب است، آب و هوایی بسیار نزدیک به استان گیلان دارد. و آن قسمت بسیار سرسبز است یعنی به معنای واقعی رنگ سبز دیده و حس می شود. اما الآن اینجا (گیلان) وجه قالب آن سرسبزی و زیبایی که یک منطقه با همین آب و هوای خدادادی باید داشته باشد را ندارد.
پس از این همه سال به لحاظ اجتماعی و فرهنگی چه نکاتی نظرتان را جلب کرد؟
البته نسبت به مسایل اجتماعی، فرهنگی و حتی اقتصادی جامعه اینجا بی اطلاع نیستم. چون طی این مدت در رفت و آمد بودم، وقتی به ایران می آیم در تهران هستم اما پس از سیزده سال این اولین سفرم به گیلان است. حال که بعد از این مدت اقوام و فامیل را دیده ام، پس از حال و احوال معمول بحث اقتصادی، فساد اقتصادی، بیکاری جوانان و گرانی موضوع قالب در تمام دیدارها با اقوام و فامیل بوده است. و تمایل اینکه بدانند سایر کشورها از نظر اجتماعی و اقتصادی چطور اداره می شوند و مردم چه امکاناتی دارند تقریبا سوال مشترکی بوده که همه ی فامیل از من پرسیده اند.
با این تفاسیر پس کمی از وضعیت آنجا برایمان بگویید.
خب وقتی قیمت ها را مقایسه می کردم، در کشوری که واحد پولش ریال است در مقایسه با کشورهایی که واحد پول آن ها دلار است به یک اندازه و گاه حتی بیشتر است. به عنوان مثال ما در اینجا یک لیتر شیر معمولی را حدود 1500 می خریم و یا قیمت گوشت قرمز و صیفی جات اینجا گرانتر است. البته آن طرف ها هزینه هایی برای زندگی بهتر وجود دارد که اجباری هستند. مثل بیمه خانه که اجباری است همچنین بیمه وسایل خانه اجباری است و باید سالانه پرداخت شود. اما از نظر مواد غذایی، قیمت ها اینجا گرانتر است. ویا اینجا مردم می گویند که ما هم بابت جمع آوری زباله و ... پول پرداخت می کنیم، ولی از کیفیت خدمات رضایت ندارند. چون کوچه ها و معابر و کنار خیابان ها یا حاشیه رودخانه ها پر از زباله است. یا سطل آشغال به اندازه لازم وجود ندارد. خب اگر سطل زباله کم است تعدادش رابیشتر کنند و یا اگر کوچک است بزرگتر کنند اگر شکسته تعمیر کنند. البته در وهله اول خود مردم باید رعایت کنند.
در این سفر کوتاه به جزء رشت، شهرهای دیگر گیلان را هم دیدید؟
بله، در چند روزی که رشت بودم توانستم بازدید کوتاهی هم از انزلی و منطقه آزاد انزلی و همچنین بام سبز لاهیجان داشته باشم، که تجربه بام سبز برای اولین بار جالب و لذت بخش بود ولی شهر انزلی و غازیان برایم همان حالت 15 سال پیش را داشت. یعنی به لحاظ مبلمان شهری و زیبایی شهری هیچ تغییری را حس نکردم. البته منطقه آزاد انزلی طرح نسبتا جدیدی است ولی گویا پس از چند سال هنوز بطور کامل راه اندازی نشده و ناتمام است و یا مزیت آنچنانی برای مردم انزلی و منطقه نداشته است و این چیزی است که من از حرف های مردم اینجا برداشت می کنم و حتما درست است چون اگر غیر از این بود در شهر نمود پیدا می کرد. بنابراین به نظر می رسد که هنوز بازخورد لازم را ندارد. مثلا در منطقه آزاد انزلی وجود پارکینگ طبقاتی یک ضرورت و الزام است که نمی دانم چنین پارکینگی دارد یا نه. آنچه که من دیدم فضای ورودی و حاشیه دریا و بلوار مملو از ماشین بوده است، در حالی که اگر پارکینگ طبقاتی خوب و مجهز وجود داشته باشد اینقدر ماشین دیده نمی شود و هم بومی ها و هم گردشگران امکان بیشتر و بهتری برای بازدید از منطقه خواهند داشت و لذت بیشتری از مواهب طبیعی دریا و ساحل خواهند برد. چون هر چه فضاها زیباتر و قابل دسترس تر باشد برای عموم مردم (از جمله محلی ها،گردشگران داخلی و خارجی) بهتر و جذاب تر خواهد بود.
در یکی از رستوران های لاهیجان هم غذا خوردیم که کیفیت غذا خوب بود، با اینکه از خوردن غذا در رستوران کمی ترس داشتم ولی خوشبختانه هم کیفیت غذا خوب بود و هم فضا مناسب و زیبا بود.
یک نکته دیگر اینکه به نظرم در مورد تله کابین هم باید دقت شود تا موقع پیاده و سوار شدن کاملا کابین متوقف شده باشد. و یا در دسترس بودن سرویس های بهداشتی واقعا بهداشتی و تمیز خیلی مهم است و در سرویس های بهداشتی وجود توالت فرنگی هم از ضروریات است. البته خیلی از نکات را مردم باید خودشان رعایت کنند. مثلا یادگاری نوشتن روی شیشه کابین تله کابین چه معنی دارد؟!
دیگر چه نکاتی توجه شما را جلب کرد؟
نکته دیگری که در رشت توجه ام را جلب کرد در بازار بزرگ رشت بود که فکر می کنم این مورد متاسفانه در همه شهرهای کشور هنوز وجود داشته باشد و آن وجود مواد غذایی رو باز و یا مواد پروتئینی (گوشت،مرغ،ماهی) بدون تاریخ مصرف و روکش و بسته بندی است که اصلا مناسب و ایده آل به نظر نمی رسد و مصرف کننده به ناچار باید اعتماد بکند.
برخورد افراد چطور بود؟
خب نکته مهم دیگر برای رعایت حقوق شهروندان و البته برای جذب گردشگر برخورد خوب با مشتری است. در کشورهای غربی، مشتری حرف اول را می زند. چه مشتری مواد غذایی باشد چه مشتری یک بانک یا شرکت. در هر شرایطی حرف حرف مشتری است. برای همین همه سعی می کنند رضایت مشتری را کسب کنند. به عنوان مثال وقتی شما وارد بانک می شوید، کارمند بانک پس از ساعت ها کاری که به صورت ایستاده انجام می دهد (برای احترام به مشتری) همیشه مجبور است آرامش خود را حفظ کند و با لبخند و در نهایت احترام و آرامش، به مشتری سرویس ارایه بدهد. اما من چنین چیزی را اینجا کمتر دیدم، البته منظورم فقط استان گیلان نیست بلکه در کل کشور این درجه از احترام و آرامش نسبت به مشتری و مراجعه کننده کمتر دیده می شود. در حالی که این ها نکات مهمی هستند و می توانند موجب رضایت و یا عدم رضایت شهروندان و گردشگران را فراهم آورند.
کلا سفرتان چطور بود و از این سفر کوتاه چه خاطراتی را با خود خواهید برد؟
در کل چند روز خوبی را گذراندم. چون خاطرات دوران کودکی و روزهای بی خیالی برایم زنده شد. روزهایی به دور از دغدغه های بزرگسالی. پس از سال ها دوباره شنیدن لهجه زیبای گیلکی بسیار برایم خوشایند بود. غذاهای خوشمزه شمالی (رشتی) با طعم واقعی مرا یاد دست پخت مادربزرگ و مادرم که هر دو رشتی بودند و خدا رحمتشان کند انداخت و بسیار برایم لذت بخش بود.
از گیلان و بخصوص رشت سوغات هم می برید؟
قصد خرید موادغذایی خاص استان گیلان را داشتم. ولی متاسفانه به جهت اینکه دولت استرالیا از ورود موادغذایی ناشناخته، غیراستاندارد و بدون بسته بندی جلوگیری می کند فقط مجبور شدم این مواد و غذاها و تنقلات محلی را نگاه کنم و یا بعضی از آنها را همین جا میل کنم. البته خیلی کم رشته خشکار، کلوچه فومن، رب انار و نمک سبز«درآر» خریدم ولی مطمئن نیستم که بتوانم آنجا رد کنم. اگر اجازه ندهند مجبورم از خیر بردن این خوراکی های خوشمزه بگذرم. اما اگر همین خوراکی ها بسته بندی خوب، تاریخ مصرف و مارک داشته و استاندارد باشند در گمرگ استرالیا زیاد سخت گیری نمی شود.
از زندگی در استرالیا راضی هستید؟
خوشبختانه راضی هستم. البته هرجا که شما زندگی کنید نکات مثبت و منفی و ضعف و قوت خودش را دارد. ولی باید بیشتر تلاش کرد، تا با داشتن این همه مواهب خدادادی در کشور روز به روز نکات قوت را در جامعه مان افزایش دهیم و رفاه و امکانات بهتر و بیشتری را برای مردم فراهم کنیم. البته برای رسیدن به این موقعیت همه باید به جد همت و تلاش کنیم.