بزرگ مردی که خود را سرایدار محرومان می داند چاپ
پور وطن مردی از جنس بلور
2 مرداد 01 - 12:05  | 622 بازدید

گیلان فردا-عصر یک روز داغ تابستانی عزم دیدار و گفتگو با مردی کردم که واژگان برای وصف طبع بلند، روح لطیف و عزم بزرگ او کم می آورند. مردی که  مسئولیت سنگین پدری برای نگهداری و تربیت 67 کودک بی سرپرست را پذیرفته است. کودکانی که یا ساکن دائمی شبانه روزی هستند یا در منازل خود تحت حمایت قرار دارند.

طالب آباد انزلی باید بر خود ببالد زیرا میزبان مردی است که مجموعه ای را راه اندازی کرده که در این عصری که آدم ها برای کسب و انباشت بیشتر مال و ثروت، حریصانه از همدیگر نردبان می سازند، او خم شده و از شانه  خود برای بالا رفتن کودکان بی سرپرست تکیه گاه ساخته و بزرگ منشانه در تابلوی مجموعه، خداوند بی همتا را کارفرما و خود را سرایدار می نامد و با چه حس زیبای پدرانه ای از بچه ها با عنوان دختران من، پسران من یاد می کند.

پوروطن که با صبوری و متانت خاصی صحبت می کند، همه چیز را مفصل توضیح می دهد و با همان متانت و صبوری هم صحبت های دیگران را گوش کرده و به سوال ها پاسخ می دهد. با اشاره به حیاط محوطه می گوید:«آن اتومبیل ون را می بینید من خودم با آن رانندگی کرده وبچه ها را به مدرسه می رسانم. بچه های من در شش مدرسه درس می خوانند و من در هر شش مدرسه عضو انجمن اولیاء و مربیان بوده، در جلسات انجمن شرکت کرده و مستقیم پیگیر درس و تربیت آنان هستم.»

در حیاط خانه به نام هر کودک یک درخت کاشته شده تا آن کودک مسئولیت حفظ و نگهداری آن را پذیرفته و پی به مسئولیت سنگین نقش والدین ببرد. همچنین تندیس بزرگان ایران جهت الگو برداری در محوطه نصب شده است که کودکان با بزرگان و مفاخر کشور بیشتر آشنا بشوند.

می گوید درخواست های کودکان بی سرپرست بعضی مواقع متفاوت از درخواست های سایر کودکان در منازل هست. مثلا گاهی از من سراغ پدر و مادر خود را می گیرند و پاسخ به این سوال ها کار آسانی نخواهد بود.

اسمعیل پور وطن، که ابتدا و در سال 89 با پذیرش 12 کودک بی سرپرست فعالیت خود را شروع و این مرکز را در یک ساختمان سه طبقه راه اندازی کرده به تدریج و همزمان در چند حوزه مسئولیت پذیرفته و کار خیر خود را به شرح زیر گسترش داده است.

الف-مرکز نگهداری کودکان بی سرپرست با نام «خانه سبز اندیشان وطن»

ب- احداث درمانگاه شبانه روزی رایگان

ج- احداث خانه مادر بزرگ ها با نام «خانه عالمین آبجی گوله».

د- کمک به معتادان جهت ترک اعتیاد و حمایت از خانواده های آنان

ه-حمایت از تحصیل جوانان

او که در قامت یک کارشناس کارکشته صحبت می کند در مورد حمایت از معتادان توضیح می دهد که این حمایت شامل پروسه شناسایی توسط خانواده ها یا معرفی خودشان، درمان دو مرحله ای شامل بستری و قرنطینه در مراکز ترک اعتیاد و نگهداری در خانه بهبودی و سپس تهیه شغل و کنترل های بعدی جهت جلوگیری از بازگشت دوباره به اعتیاد خواهد بود. بدین صورت که معتاد باید با پای خود بیاید، در کمپ درمان بشود، در خانه بهبودی زمان بگذراند و سپس با کمک به او جهت امرار معاش و بازگشت به زندگی عادی وارد بازار کار بشود.

پوروطن نظری جالب هم در مورد اسامی اماکن خیریه داشته و از مکاتبه و مذاکره خود با دکتر حداد عادل رئیس فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی در مورد اصلاح واژگان می گوید:«واژگانی مانند دارالایتام، پرورشگاه، سرای سالمندان، آسایشگاه معلولان و نظایر آن که معتقد است حامل بار منفی هستند. مثلا وقتی اسم پرورشگاه بر درب محل نگهداری کودکان باشد انگ یک بچه پرورشگاهی همیشه بر پیشانی آنان خواهد بود. او همچنین پیشنهاداتی هم برای اصلاح آن واژگان با رئیس فرهنگستان مطرح و خود نیز عملی کرده است با این توضیح که اولاً در منزل نگهداری کودکان «خانه سبز اندیشان وطن» هیچ تابلویی نصب نکرده است. به جای خانه سالمندان، مادر بزرگ ها را عالمین خطاب و عنوان «خانه عالمین آبجی گوله» را برای آنان انتخاب کرده، چون معتقد است مادر بزرگ یک عالِم است و به کاربردن واژه سالمند و کهنسال برای او توهین محسوب می شود.

در پاسخ به این سوال که چگونه به فکر تاسیس این مجموعه افتاده و آن را عملی نموده است می گوید«در سی سالگی با خدای خود عهد بسته است که خدا اگر به وی هرچقدر ثروت  بدهد در شصت سالگی همه را به او برمی گرداند البته با این شروطی که با او گذاشته است که  جزء در مسیر خودش و راهی که او نشان می دهد نرود و بجز خودش دست به سوی هیچ کس دراز نکند».

می گوید: «در شصت سالگی متوجه شدم هفت منزل، تعداد زیادی سهام، حقوق بازنشستگی، نقدینگی و ... دارم آنگاه به یاد عهد خود با خدایم افتاده و با فروش پنج منزل شخصی «خانه سبز اندیشان وطن» را راه اندازی نموده و با پذیرش تعدادی فرزند، مسئولیت نگهداری آنان را برعهده گرفتم. به همین دلیل هیچ کمکی از هیچ دستگاهی قبول نمی کنم.

سازمان بهزیستی معمولا برای نگهداری هر کودک در مراکز نگهداری آنان مبلغی پرداخت می کند اما او هیچ کمکی دریافت نمی کند و در پاسخ به تمایل افراد دیگر برای کمک می گوید که شناخت افراد و نوع پول برای قبول درخواست خیلی برایش مهم است زیرا او نمی خواهد نان شبهه ناک سر سفره بچه ها بگذارد.

جالب است که می گوید در ایران 4000 خانه نگهداری کودکان تا 18 سال وجود دارد اما اینجا تنها خانه ای هست که سرپرست آن با کودکان در یک مکان بسیار زیبا همراه با وسایل و ابزار جالب که با توجه به فرهنگ و بوم منطقه جمع آوری شده اند زندگی می کند و از همه جای ایران کودک می پذیرد و نکته مهم اینکه تمام کارکنان مجموعه خانم هستند تا کودکان محروم از مادر از لطافت و محبت های مادرانه آنان بهره مند شوند. او بچه ها را بعد از 18 سالگی رها نکرده و شغل، ازدواج و مسکن آن ها را پیگیری می کند به بیان دیگر حمایت هیچگاه قطع نخواهد شد.

او که خود از یک گوشی موبایل قدیمی استفاده می کند استفاده از گوشی را برای کودکان خود تا قبل از رسیدن به دانشگاه ممنوع کرده است. در ایام کرونا و تدریس مجازی هم برای آن ها سایت کامپیوتری راه اندازی کرده بود.

در کنار خانه سبز اندیشان دو ساختمان دیگر نیز بنا کرده است. برای درمانگاه شبانه روزی رایگان و خانه مادر بزرگ ها دو ساختمان ویلایی مجزا و کاملا مجهز آماده خدمت رسانی هستند. برای افتتاح رسمی خانه مادربزرگ ها که ظرفیت پذیرش و نگهداری 12 مادر بزرگ را در اتاق های مجهز دارد منتظر معرفی سالمندان از طرف بهزیستی هست که مقدمات آن در حال انجام است اما برای راه اندازی و شروع فعالیت درمانگاه با مشکلاتی از جمله تامین نشدن پزشک مواجه است  و از تعلل در تامین پزشک توسط مسئولان شهر انزلی گله دارد.

در مورد حمایت تخصصی از جوانان برای تحصیل در خارج از کشورمی گوید« از جوانانی که قصد ادامه تحصیل دارند با شروط زیر حمایت های لازم را بعمل خواهد آورد، اولاً در رشته ای تحصیل کنند که کشور ما بدان نیاز دارد و امکان تحصیل در آن رشته در ایران وجود ندارد و دوم اینکه متعهد شوند به ایران برگشته و ده سال در کشور خود خدمت نمایند.»

پور وطن 72 ساله که سال ها است همسر خود را از دست داده، دارای سه فرزند دختر هست که هر سه در خارج از کشور زندگی خوبی دارند و در تامین هزینه مرکز به او کمک هم می رسانند.

و این متن حاصل هم نشینی با بزرگ مردی است که نمی شود گفت با او مصاحبه می کردی بلکه مثل یک دانشجو در کلاس درس استاد نشسته بودی و او می گفت و دانشجو یادداشت بر می داشت. هنگام خداحافظی وقتی زنگ موبایل ایشان به صدا درآمد و آن طرف مکالمه به او خبر می داد یکی از فرزندانش با معدل 19/98 از دبیرستان فارغ التحصیل شده است در تاریکی شب و نور کم داخل کوچه می توانستی شوق رضایت و برق شادی را که در چشمانش هویدا بود ببینی و این چه خوشبختی بزرگی برای اوست.

 

علی علیزاده ازبری

عکس ها: گیلان فردا

 

۲۰۲۲۰۷۲۴_۱۱۲۴۴۹

 

IMG_0032

IMG_0100

 

IMG_0077

IMG_9977

IMG_9973

IMG_9942

IMG_9946

IMG_9976

IMG_0057

IMG_0045

IMG_0061

IMG_0042

به اشتراک بگذارید:

نظر بنویسید:

security code