چهارشنبه ها (شماره۹) چاپ
زبان قاصره
4 مرداد 02 - 00:05  | 370 بازدید

حالا که نمیشه از هیچ چیز نوشت، حالا که نباید از فقر و گرانی، از مفاسد اجتماعی، از بی عدالتی و تبعیض، از انتقادات اجتماعی گسترده، از گرانی ها و تورم کمرشکن، از کارگران بیکار و معلمان گله مند، از حقوق زنان و حق شهروندی، از اقتصاد به گِل نشسته و ... حرفی به میان آورد شاید بد نباشه به موضوعات دم دستی بپردازیم و تهیه گزارشات و مصاحبه های درجه یک رو به متنی ساده و انشاگونه تقلیل بدیم، تا نگن سیاه نمایی شده! بنابراین همه چیز گل و بلبله و ملالی در بین نیست! همه ی شاخص ها هم در حال رشد البته از نوع صعودی و با شیبی به سرعت نور هستن(!)، اما گویا شاخص بیکاری نزولی شده،آن هم آنقدر نزولی که محسوسه و بیکاری در جامعه مشاهده نمیشه!

قراره در ستون چهارشنبه ها با نگاهی ساده نکات روزمره در کوچه و خیابان رو که همه ی ما هر روز با اونا روبرو میشیم، یه بار دیگه مرور کنیم، بنویسیم و بخونیم و بگذریم... میپرسین چرا بگذریم؟ خب چون گوش شنوایی نیست، چون مسایل و مشکلاتی که تبدیل به معضلات شده برای هر فرد بیسواد و باسوادی و برای هر بچه و بزرگسالی مشخص و مثل روز روشنه ولی وقتی قرار نیست حل بشه(!)ما هم مجبوریم بگیم و بگذریم... .

در واقع زبان از توصیف وضعیت بوجود آمده یا بهتر بگیم وضعیت بوجود آورده شده قاصره و برای توصیف شرایط، باید فرهنگستان ادب کلمات و جملات جدیدی ارایه بده تا گویای موقعیت و وضعیت جامعه باشه!

بگذریم نُهمین انشا در ستون چهارشنبه ها رو اختصاص میدیم به ادامه مقدمه، یعنی به ناتوانی در توصیف وضع موجود...

حالا دیدین من حق دارم بگم زبان از توصیف وضعیت بوجود آورده شده، قاصره!

کلمات و جملات همیشگی قادر نیستن بار معنایی این وضعیت جامعه رو توصیف کنن!

یعنی اونقدر اتفاقات عجیب و غریب داره بیخ گوش ما رخ میده که گاه درک اونا از ظرفیت آدم خارجه!

توی تمام این دهه ها و سال ها اخبار ناگوار زیادی شنیدیم، فقر رو به عینه حس کردیم، با بیکاری دست به گریبان شدیم، تبعیض و بی عدالتی را با تمام سلول هایمون احساس کردیم، با برخی مدیران نالایق و فاسد و اختلاسگر آشنا شدیم و بعد دیدیم همان ها ترفیع گرفتن! پیامدهای مختلف اجتماعی را از سر گذروندیم، بانک ها با عقود یک جانبه خون‌مردم رو در شیشه ریختن! نیروهای انسانی متخصص مون رو رها کردیم، برای جان باختگان حوادث طبیعی و البته غیر طبیعی اشک ریختیم و ...

و همچنین بارها نسبت به برخورد نامناسب و تبعیض آمیز در ادارات و بانک ها تذکر داده شد، ولی توجه نشد. بارها نسبت به برخورد نامناسب با زنان و دختران که بنیان اصلی خانواده هستن، تذکر داده شد ولی شنیده نشد. بارها نسبت به لزوم اصلاح سیستم اداری در بُعد کلان گفته شد ولی توجه ای نشد. بارها نسبت به چپاول بیت المال و غارت و نابودی محیط زیست اعلام خطر شد ولی باز هم توجه ای نشد.

بارها در خصوص ضعف در سیستم آموزشی و بی رنگ شدن جایگاه تربیت و پرورش هشدار داده شد ولی توجه ای نشد. بارها در مورد حق زندگی بیماران، سالمندان و یا بهبود وضع معلولان اطلاع رسانی شد ولی توجه ای نشد. بارها در خصوص خدشه دار شدن شخصیت حقوقی اقشار متخلف از جمله پایمال شدن حق و حقوق بازنشستگان گفته شد ولی باز هم توجه ای نشد. بارها در خصوص تضعیع حقوق نیروهای کار و کارگر گوشزد شد ولی ترتیب اثری داده نشد.بارها در خصوص مدیران فاسد التیماتوم داده شد ولی توجه ای نشد. بارها در مورد استفاده کنندگان از رانت های اطلاعاتی گفته شد ولی توجه ای نشد و بارها و بارها...

و اکنون هر دَم از ازین باغ بَری می رسه! هر روز یه خبر شوکه کننده، یه رسوایی جدید، یه اتفاق ناگوار و فجیع و هر روز ... .

به اعتقاد صاحب‌نظرانِ روانشناسی اجتماعی زمانی که جامعه نسبت به بروز اتفاقات ناگوار، عادی برخورد کنه و قُبح مسایل و بروز ناهنجاری ها از بین بره، بدترین حالته و این بی تفاوتی ظاهری، ممکنه به ویرانی مبدل بشه.

وقتی اخلاقیات در جامعه کمرنگ بشه، وقتی دو رویی و تزویر و ریا جامعه رو در بر بگیره، وقتی حرف های گروه های مرجع فقط برای مستمعین باشه و خودشون عامل به توصیه هاشون نباشن، چطور میشه انتظار داشت که چنین جامعه ای رو به رشد باشه؟؟

بی احترامی و بی حرمتی حتی به یه فرد در واقع یعنی بی احترامی و بی حرمتی به تمامی افراد اون جامعه و اینجاست که روح جمعی جامعه که باید شاد و بانشاط باشه روز به روز پژمرده تر می شه و یا کم کم خودش رو با شرایط نابهنجار وفق میده و حتی ممکنه بعضی افراد در چنین شرایط ناسالم و بیمارگونه ای اعمال ناشایست خودشون رو به بهانه اینکه دیگران هم چنین و چنان می کنن، توجیه کنن!

جالبه دولتمردان و تصمیم گیران و نقش آفرینان جامعه انتظار دارن یه جوان ۲۰ یا ۳۰ ساله همانند یه فرد میانسال ۶۰ ساله و یا فرد سالمند ۷۰ یا ۸۰ ساله رفتار بکنه و لباس بپوشه! که این شدنی نیست و اگه بشه خود نشانه بیماری و افسردگیه جامعه خواهد بود!

دولتمردان انتظار دارن عموم خانواده ها با درآمد و حقوق ۵ یا ۷ میلیونی زندگی سالم و شرافتمندانه داشته باشن و اصلا انتقاد و اعتراضی هم نکنن اما تعدادی از (مجموعه بسته مدیریتی) شاغلین در پست های عالیرتبه با حقوق ماهانه ۱۰۰ میلیونی هم راضی نمیشن و ند برابر این رقم، فقط پول تو جیبی آقازاده های اونور آبی یا اینور آبی شونه!

با توجه به وضعیت اسفبار مسکن و تورم موجود طبق برآوردهای کارشناسان، مردم عادی برای صاحب خونه شدن باید ۹۰ سال صبر بکنن ولی تعدادی از مدیران عزیز در داشتن تعداد ویلاهای بیشتر در شمال و خانه های شونصد متری در بالای شهر و خارج از کشور با هم کورس میذارن!

پراید رو برای عموم مردم جایز و خودروهای چند میلیاردی رو برای خودشون و فرزندانشون مباح می دونن!

به یکی برچسب دیوانه می زنن و دیگری رو اراذل و اوباش و اون یکی رو سرسپرده و...

شما رو به خدا پیاده بشین تا با هم بریم، ما همه فرزندان همین آب و خاک هستیم. نه شما تافته جدا بافته هستین و نه مردم طُفیلی و مستحق صدقه!

واقعا اگر بخواهیم منصفانه و بی غرضانه قضاوت کنیم به نظر میرسه دقیقا کسانی تیشه به ریشه انقلاب اسلامی زدن که وانمود کردن خودی هستن، چون خودی بودن و پایبند بودن به سجایای اخلاقی که دیگه نیاز به ریا و تزویر نداره...

گاه حتی سکان اداره یا وزارتخانه به افرادی سپرده شده که به قول خودشون ممکنه اعمالشون شائبه داشته باشه! فکر نکنین استفاده از کلمه شائبه می تونه بار معنایی بعضی از مسائل رو تخفیف بده. متاسفانه قوانین هم جوری پیش میره که زورگویان با تمام قوا بتازن و مردم عادی کوچه و بازار متضرر اصلی باشن!

واقعا این همه اتفاقات و پیشامدهای ناگوار و اخبار منفی و بد، روح و روان جامعه رو آزرده! هر روز از اول صبح با خبر بازداشت سریالی برخی از مدیران(کارشناسان و کارکنان)، فجایع شائبه گونه برخی مدیران، وقوع قتل های ناموسی، نزاع های خیابانی زیاد بر اثر کاهش آستانه صبر و تحمل عموم مردم و ده ها و صدها بلای طبیعی و البته غیر طبیعی و رنج ها و حِرمان های پس از اون، لطافت و حساسیت رو از جامعه گرفته، کسی به معنی واقعی و از ته دل بشاش و بانشاط و سبکبال نیست، مگر کسانی که از منت دیگران بی غم هستن که به قول شاعر نشاید که نامش نهند آدمی!

یک جامعه سالم به مطالبات مردم و ابهامات بوجود اومده در افکار عمومی، به روش منطقی و انسانی جواب میده. بی شک با رعایت احترام به حقوق آحاد مردم در حرف و عمل، مسایل و مشکلات قابل حل خواهند بود و شاید حال جامعه لااقل کمی بهتر بشه ...

 

شهلا ابراهیم زاده اصلی

 عکس از اینترنت

به اشتراک بگذارید:

نظر بنویسید:

security code